برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
مرتبط ساختن فردوسی شاعر ملی ایران با هومر، و قیاس «شاهنامه» با «ایلیاد»، در تاریخ مطالعات فارسی کلاسیک بسیار بیاساس است. در آنچه به عنوان مطالعات حماسی تطبیقی در غرب قلمداد میشود، به گونهای درباره فردوسی سخن گفته شده که گویی او همان هومر ایرانی است. به همین دلیل اغلب شاهنامه به جای اینکه با معیار و ملاک محیط فرهنگی، ارزش هنری یا حتی زبان ادبی خود آن اثر بررسی شود، با قیاسی ناشی از مطالعات اشعار هومر تحلیل شده است.
یکی از تفسیرهای عرفانی مهم قرن چهاردهم، تفسیر «بیانالسعادة فی مقامات العبادة» متعلق به سلطانمحمّد گنابادی (سلطانعلیشاه) است. این تفسیر، دارای جنبههای فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی است. با توجه به اینکه بیشتر تفاسیر عرفانی، متعلق به عرفای اهل تسنناند و از این جهت که تفسیر «بیان السعادة» تفسیری عرفانی با عقاید شیعی است، مناسب مینماید که ویژگیها، روششناسی و مطالب مهم عرفانی مطرح شده در آن مورد بررسی قرار گیرد.
از آنجایی که از اولین اقدامات آنالیزهای ژنتیکی برای هر قوم و نژاد، تهیۀ یک نقشه از پراکنش تغییرات ژنتیکی است، ایجاد بانکی از نتایج تغییراتی که منجر به عدم عملکرد ژنها در جمعیت ایرانی میشود، برای ما مفید و ضروری است. دکتر فریدون عزیزی، رئیس پژوهشکدۀ علوم غدد درونریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در رابطه با موضوع شناسایی بیماریهای ژنتیکی و ارثی گفت که بهطور کلی، همۀ بیماریهای ارثی و اغلب بیماریهای غیرواگیر، در نتیجۀ برهمکنش تغییرات ژنتیکی به وجود میآیند. او شناخت تغییرات ژنتیکی در یک جامعه را عامل پیشگیری، تشخیص و درمان بیماریها دانست و در همین راستا، تهیۀ یک نقشۀ ژنتیکی از پراکنش تغییرات ژنتیکی را ضروری و مهم عنوان کرد.
دراویش گنابادی در پی فیلترینگ و مسدود شدن سایت مزارسلطانی که بیانات حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعليشاه، قطب دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی را منتشر میساخت، به بایکوت صدای ایشان معترض شدند و با همراهی مردم به بایکوت دراویش اعتراض کردند. به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ جمعی از کاربران شبکههای اجتماعی از جمله دانشجویان، فعالان اجتماعی و زندانیان سیاسی سابق و دیگر اقشار جامعه در همراهی با دراویش گنابادی با هشتگ #بایکوت_دراویش نسبت به نگاه امنیتی حاکمیت بر دراویش گنابادی و قطب معظم دراویش اعتراض کردند و با پرداختن به سرکوبها و آز
اختصاصی «واحد طنز» سایت مجذوبان نور – یادم میآید، بچه بودم دههی چهل در شهرمان هنوز در بحث شرعی و غیرشرعی بودن و درست و غلط بودن رادیو بحث بود که ناگهان یکی از بستگانمان که در ناصریه (آبادان فعلی) کار میکرد و اوضاع مالی نسبتاً خوبی داشت قوطی چوبی بزرگی را که تقریباً یک متر در یک متر و نیم و به ارتفاع یک متر بود را به شهرمان آورد که به آن تلویزیون میگفتند. بماند که تلفظ این کلمهی تازهوارد برای همشهریان من که کلمات را از ته حلق ادا میکردند کاری بس مشکل بود. القصه؛ خانهی آن فامیل ما اتاقهای پنجدری بزرگی داشت. یادمه این خبر به سرعت در شهر پیچید و با توجه به اینکه اکثراً با هم آشنایی داشتند فوج فوج ابتدا از قوطی تلویزیون که از چوب پلیاستر براق با طرح چوب بود دیدن میکردند و درهای اتاق پنجدری به روی عموم باز بود. ابتدا فکر میکردیم تلویزیون همین قوطی خالی است، اما صاحب آن با طول و تفسیر میگفت که باید مهندسینی از طهران بیایند و آن را وصل کنند. بالاخره بعد از چند روز چ
یکی از مهمترین مضامین مشترک در آثار عرفا و صوفیان، مضمون فنا شدن و ترک تعلقات دنیویی است که در جهت سیر و سلوک و متصف شدن به صفات الهی بوده است. ردپای این مضمون را که گاهی در قالب حکایات تمثیلی عرفانی در ادبیات کلاسیک ایران ساخته و پرداخته شده است، در ادبیات مانوی و از جمله حکایت دو مار نیز میتوان دید. جدا شدن دم مار از بدن او در تمثیل عرفانی ادبیات مانوی مانند مرگ ارادی ماهی، در حکایت تمثیلی عرفانی داستان سه ماهی در مثنوی معنوی، مرگ پیش از مرگ طوطی در حکایت تمثیلی داستان طوطی و بازرگان در کلیله و دمنه نشان میدهد که تا زمانی که وجود انسان از خودی و از تعلق به نفس و عالم حس خالی نشود و آنچه را که موجب حرمان او از عشق و وصال حق است، نفی نکند، به مرتبه تعالی و اوج دنیای عارفان نمیرسد. آتش شدن، سوختن، به خاکستر تبدیل شدن و به کمال رسیدن آدمی از دیدگاه عطار و ترک تعلق و رها شدن از قید و بند دنیای مادی از دیدگاه حافظ نیز مؤید همین نکته است.
در نزدیکیِ خیابان حافظ تهران؛ خیابانی قدیمی قرار دارد با عنوان «خیابان سرهنگ سخایی» که کمتر کسی او را میشناسد. سرگرد محمود سخایی، افسر توانمند و با استعدادِ پیاده، در تیراندازی یکی از سرآمدان کشور بود و به عنوان عضو تیم ملی در اولین دورهٔ حضورِ ایران در مسابقات المپیک [۱۹۴۸ لندن] حضور داشت. سخایی افسر دلسوزی بود و پس از ورود به ارتش همهٔ تلاشش برای مبارزه با فساد اداری و مالی ارتش را به کار گرفت. بنا به شرایط محیط و زمانه، مدتی با تودهایها همراهی کرد و از دوستان خسرو روزبه بود و پس از کوتاهزمانی شیفتهٔ دکتر محمد مصدق شد.
مرتبط ساختن فردوسی شاعر ملی ایران با هومر، و قیاس «شاهنامه» با «ایلیاد»، در تاریخ مطالعات فارسی کلاسیک بسیار بیاساس است. در آنچه به عنوان مطالعات حماسی تطبیقی در غرب قلمداد میشود، به گونهای درباره فردوسی سخن گفته شده که گویی او همان هومر ایرانی است. به همین دلیل اغلب شاهنامه به جای اینکه با معیار و ملاک محیط فرهنگی، ارزش هنری یا حتی زبان ادبی خود آن اثر بررسی شود، با قیاسی ناشی از مطالعات اشعار هومر تحلیل شده است.
یکی از تفسیرهای عرفانی مهم قرن چهاردهم، تفسیر «بیانالسعادة فی مقامات العبادة» متعلق به سلطانمحمّد گنابادی (سلطانعلیشاه) است. این تفسیر، دارای جنبههای فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی است. با توجه به اینکه بیشتر تفاسیر عرفانی، متعلق به عرفای اهل تسنناند و از این جهت که تفسیر «بیان السعادة» تفسیری عرفانی با عقاید شیعی است، مناسب مینماید که ویژگیها، روششناسی و مطالب مهم عرفانی مطرح شده در آن مورد بررسی قرار گیرد.
از آنجایی که از اولین اقدامات آنالیزهای ژنتیکی برای هر قوم و نژاد، تهیۀ یک نقشه از پراکنش تغییرات ژنتیکی است، ایجاد بانکی از نتایج تغییراتی که منجر به عدم عملکرد ژنها در جمعیت ایرانی میشود، برای ما مفید و ضروری است. دکتر فریدون عزیزی، رئیس پژوهشکدۀ علوم غدد درونریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در رابطه با موضوع شناسایی بیماریهای ژنتیکی و ارثی گفت که بهطور کلی، همۀ بیماریهای ارثی و اغلب بیماریهای غیرواگیر، در نتیجۀ برهمکنش تغییرات ژنتیکی به وجود میآیند. او شناخت تغییرات ژنتیکی در یک جامعه را عامل پیشگیری، تشخیص و درمان بیماریها دانست و در همین راستا، تهیۀ یک نقشۀ ژنتیکی از پراکنش تغییرات ژنتیکی را ضروری و مهم عنوان کرد.
دراویش گنابادی در پی فیلترینگ و مسدود شدن سایت مزارسلطانی که بیانات حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعليشاه، قطب دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی را منتشر میساخت، به بایکوت صدای ایشان معترض شدند و با همراهی مردم به بایکوت دراویش اعتراض کردند. به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ جمعی از کاربران شبکههای اجتماعی از جمله دانشجویان، فعالان اجتماعی و زندانیان سیاسی سابق و دیگر اقشار جامعه در همراهی با دراویش گنابادی با هشتگ #بایکوت_دراویش نسبت به نگاه امنیتی حاکمیت بر دراویش گنابادی و قطب معظم دراویش اعتراض کردند و با پرداختن به سرکوبها و آز
اختصاصی «واحد طنز» سایت مجذوبان نور – یادم میآید، بچه بودم دههی چهل در شهرمان هنوز در بحث شرعی و غیرشرعی بودن و درست و غلط بودن رادیو بحث بود که ناگهان یکی از بستگانمان که در ناصریه (آبادان فعلی) کار میکرد و اوضاع مالی نسبتاً خوبی داشت قوطی چوبی بزرگی را که تقریباً یک متر در یک متر و نیم و به ارتفاع یک متر بود را به شهرمان آورد که به آن تلویزیون میگفتند. بماند که تلفظ این کلمهی تازهوارد برای همشهریان من که کلمات را از ته حلق ادا میکردند کاری بس مشکل بود. القصه؛ خانهی آن فامیل ما اتاقهای پنجدری بزرگی داشت. یادمه این خبر به سرعت در شهر پیچید و با توجه به اینکه اکثراً با هم آشنایی داشتند فوج فوج ابتدا از قوطی تلویزیون که از چوب پلیاستر براق با طرح چوب بود دیدن میکردند و درهای اتاق پنجدری به روی عموم باز بود. ابتدا فکر میکردیم تلویزیون همین قوطی خالی است، اما صاحب آن با طول و تفسیر میگفت که باید مهندسینی از طهران بیایند و آن را وصل کنند. بالاخره بعد از چند روز چ
یکی از مهمترین مضامین مشترک در آثار عرفا و صوفیان، مضمون فنا شدن و ترک تعلقات دنیویی است که در جهت سیر و سلوک و متصف شدن به صفات الهی بوده است. ردپای این مضمون را که گاهی در قالب حکایات تمثیلی عرفانی در ادبیات کلاسیک ایران ساخته و پرداخته شده است، در ادبیات مانوی و از جمله حکایت دو مار نیز میتوان دید. جدا شدن دم مار از بدن او در تمثیل عرفانی ادبیات مانوی مانند مرگ ارادی ماهی، در حکایت تمثیلی عرفانی داستان سه ماهی در مثنوی معنوی، مرگ پیش از مرگ طوطی در حکایت تمثیلی داستان طوطی و بازرگان در کلیله و دمنه نشان میدهد که تا زمانی که وجود انسان از خودی و از تعلق به نفس و عالم حس خالی نشود و آنچه را که موجب حرمان او از عشق و وصال حق است، نفی نکند، به مرتبه تعالی و اوج دنیای عارفان نمیرسد. آتش شدن، سوختن، به خاکستر تبدیل شدن و به کمال رسیدن آدمی از دیدگاه عطار و ترک تعلق و رها شدن از قید و بند دنیای مادی از دیدگاه حافظ نیز مؤید همین نکته است.
حکومت و ولایت در قبل و بعد ظهور اسلام – امانت
در نزدیکیِ خیابان حافظ تهران؛ خیابانی قدیمی قرار دارد با عنوان «خیابان سرهنگ سخایی» که کمتر کسی او را میشناسد. سرگرد محمود سخایی، افسر توانمند و با استعدادِ پیاده، در تیراندازی یکی از سرآمدان کشور بود و به عنوان عضو تیم ملی در اولین دورهٔ حضورِ ایران در مسابقات المپیک [۱۹۴۸ لندن] حضور داشت. سخایی افسر دلسوزی بود و پس از ورود به ارتش همهٔ تلاشش برای مبارزه با فساد اداری و مالی ارتش را به کار گرفت. بنا به شرایط محیط و زمانه، مدتی با تودهایها همراهی کرد و از دوستان خسرو روزبه بود و پس از کوتاهزمانی شیفتهٔ دکتر محمد مصدق شد.