مولانا (قسمت سوم)
روزی مولانا از مسجد به سوی شهر عزیمت میفرمود ناگاه راهبی پیر مقابل افتاده، سر نهادن گرفت. مولانا فرمود
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
روزی مولانا از مسجد به سوی شهر عزیمت میفرمود ناگاه راهبی پیر مقابل افتاده، سر نهادن گرفت. مولانا فرمود
– – بنده روز قیامت چون نامهی پرگناه بیند، راه دوزخ گیرد. او را گویند: روی دیگر برخوان. برخواند،
۱. مادر و پدرش ترسا بودند. چون بر معلّم فرستادندش، استاد گفت: «بگو: ثالث ثلاثة». گفت: «نه. بل هو
۱۱۰. هركس گرفتن براى او دوست داشتنى تر از دادن باشد، فقير نيست. ۱۱۱. آنگاه كه ترس در قلب
۵۱. از دست دادن تأسّف در مقام سلوک، نشانه اى از نشانه هاى خوارى است. ۵۲. آنگاه كه دل
شیخ امام، عارف باللّه، ولى بزرگ، پیشواى عارفان، راهنماى سالکان، صاحب کرامات ظاهرى و معجزات تابان، حافظ اولیا و
نقل است که گفت: در همه عمر خویش میبایدم که یک نماز کنم که حضرتِ او را شاید و
روزی مولانا از مسجد به سوی شهر عزیمت میفرمود ناگاه راهبی پیر مقابل افتاده، سر نهادن گرفت. مولانا فرمود
– – بنده روز قیامت چون نامهی پرگناه بیند، راه دوزخ گیرد. او را گویند: روی دیگر برخوان. برخواند،
۱. مادر و پدرش ترسا بودند. چون بر معلّم فرستادندش، استاد گفت: «بگو: ثالث ثلاثة». گفت: «نه. بل هو
۱۱۰. هركس گرفتن براى او دوست داشتنى تر از دادن باشد، فقير نيست. ۱۱۱. آنگاه كه ترس در قلب
۵۱. از دست دادن تأسّف در مقام سلوک، نشانه اى از نشانه هاى خوارى است. ۵۲. آنگاه كه دل
شیخ امام، عارف باللّه، ولى بزرگ، پیشواى عارفان، راهنماى سالکان، صاحب کرامات ظاهرى و معجزات تابان، حافظ اولیا و
نقل است که گفت: در همه عمر خویش میبایدم که یک نماز کنم که حضرتِ او را شاید و