جلالی نائینی مرد ادب و فرهنگ، حقوق و سیاست
گفتگوي راديو زمانه با محمد سیفزاده، دربارهی دکتر جلالی نائینی، حقوقدان و نویسندهی برجستهای که به تازگی درگذشت
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
گفتگوي راديو زمانه با محمد سیفزاده، دربارهی دکتر جلالی نائینی، حقوقدان و نویسندهی برجستهای که به تازگی درگذشت
قطبُ العارفين و صالحُ المؤمنين، المُولَي المُؤتَمَن، الحاج شيخ محمد حسن صالح عليشاه. جنابش فرزند و خليفه جناب حاج ملاّ علي نورعليشاه ثاني و نوه حضرت آقاي سلطانعلي شاه طاب ثراه است. تولدش هشتم ذي الحجه يکهزار و سيصد و هشت هجري قمري، مولدش قريه بيدخت گناباد
ایشان در ۲۸ جمادی الاولی سال ۱۲۵۱ قمری در بیدخت گناباد از نواحی مركزی خراسان قدم به عرصة وجود نهادند و در سه سالگی به فراق پدر مبتلا شدند. از همان كودكی آثار كمال در ایشان هویدا بود، به نحوی كه در میان اقوام و مردم بیدخت به هوش و ذكاوت و وقار و متانت شهرت داشتند.
مَظهَرُالاَسرار، ذُوالوَقار و السَّکينه، الصّادقُ العَلي و الصّابرُ الوَلي، العارفُ السُّبحاني نورعلي شاه ثاني. نام شريفش علي، لقبش «نورعليشاه» فرزند جناب سلطانعلي شاه، مولدش بيدخت، وجود شريفش در هفده ربيع الثاني يکهزار و دويست و هشتاد و چهار متولد گرديد. م
قطب العارفین و ملجاء السّالكین نتیجة الاولیاء و زبدة الاصفیاء زین العرفا و قرّة عین الفقراء مولانا المعظّم و ملاذنا المحترم الحاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه فرزند ارشد حضرت صالحعلیشاه ملقّب به فضلالله در ۲۸ ذیحجه۱ ۱۳۳۲ قمری مطابق با ۲۵ آبان ۱۲۹۳ شمسی پا به عرصة وجود گذاشتند
شيوه تربيت مريدان وى نه از طريق تعليم و تعلّم علمى، بلكه از راه مراقبه و تربيت عملى و آنچه كه در اعمال او به ظهور مىرسيد بود.
دکتر ابوالقاسم تفضلی شخصیتی گیرا داشتند بسیار با محبت ، خونگرم ، متواضع ، با سخاوت و اهل دل بودند ، راقم این سطور را که شاید به جای نوه ایشان محسوب می شدم با تماس های مکرر و اظهار علاقه به دیدار و مصاحبت همیشه شرمنده می نمودند حتی زمانی که در مسافرت خارج از کشور بودم .
آنان دیوان شمس مولانا را نیز مانند بسیاری کتاب های دیگر به همان شیوه، بدون جدا کردن ابیات و غزل های الحاقی و رفع یا دست کم یادآوری تصرفات کاتبان، به طریقه چاپ سنگی منتشر ساختند. اما تعداد همین نسخه های پر غلط هم، به سبب شمارگان محدود نشر آن، چنان نایاب یا دست کم، کمیاب بود که مولانا دوستی جوان چون شادروان فروزانفر با همه شور و شوقی که برای دسترسی به غزلیات مولانا داشت، نتوانست نسخه ای از آن را در مشهد به دست آورد و منتظر ماند تا در سال 1303 خورشیدی به تهران سفر کند. در تهران، شادمان از آن بود که گاهی در محفل انسی یا در تابستان، هفته ای یک روز، غزل های مولانا را از زبان مرحوم حاج شیخ عبدالله حائری مازندرانی بشنود که گزیده ای از غزل های مولانا و دیگر شاعران را به خط خود ترتیب داده بود.
ابراهيم ادهم از شخصيتهاي برجسته دوره هاي اوليه تصوف اسلامي است. وي يکي از حکام بلخ بود که به دليل تحول روحي، ناگهان از زندگي شاهانه دست شست و ترک دنيا گفت. برخي واقعيتهاي زندگي او شباهت قريبي با زندگي بودا دارد و همين امر از بعضي جهات ابراهيم را نسبت به ساير متصوفان در مرکز توجه قرار داده است. ابراهيم ادهم در عرفان و ادبيات نقاط مختلفي از اين جهان پهناور شهرت يافته است از جمله ادبيات زبانهاي متعدد جنوب شرق آسيا که به نحوي به انديشه ها و زندگي اين عارف بزرگ توجه داشته اند.
رويكرد شهيد اول به عرفان و تصوف: شهيد اول، در مقام جمع شريعت، طريقت و حقيقت به تصوفي ناب مي نگريست . بنابراين مي توان گفت شهيد اول متمايل به نوعي از تصوف و عرفان بوده است كه در گروهي از عالمان شيعه مانند ورام، سيد ابن طاووس و ابن فهد حلي وجود داشته است.روش اخلاقي شهيد ثاني: شهيد ثاني در حوزه هاي علميه بيشتر به عنوان يك فقيه مطرح است. بي ترديد شهيد ثاني از استوانه هاي عظيم فقهي است، اما درخشش فقهي اين بزرگوار، باعث مغفول ماندن ديگر ابعاد شخصيتي وي شده است.
گفتگوي راديو زمانه با محمد سیفزاده، دربارهی دکتر جلالی نائینی، حقوقدان و نویسندهی برجستهای که به تازگی درگذشت
قطبُ العارفين و صالحُ المؤمنين، المُولَي المُؤتَمَن، الحاج شيخ محمد حسن صالح عليشاه. جنابش فرزند و خليفه جناب حاج ملاّ علي نورعليشاه ثاني و نوه حضرت آقاي سلطانعلي شاه طاب ثراه است. تولدش هشتم ذي الحجه يکهزار و سيصد و هشت هجري قمري، مولدش قريه بيدخت گناباد
ایشان در ۲۸ جمادی الاولی سال ۱۲۵۱ قمری در بیدخت گناباد از نواحی مركزی خراسان قدم به عرصة وجود نهادند و در سه سالگی به فراق پدر مبتلا شدند. از همان كودكی آثار كمال در ایشان هویدا بود، به نحوی كه در میان اقوام و مردم بیدخت به هوش و ذكاوت و وقار و متانت شهرت داشتند.
مَظهَرُالاَسرار، ذُوالوَقار و السَّکينه، الصّادقُ العَلي و الصّابرُ الوَلي، العارفُ السُّبحاني نورعلي شاه ثاني. نام شريفش علي، لقبش «نورعليشاه» فرزند جناب سلطانعلي شاه، مولدش بيدخت، وجود شريفش در هفده ربيع الثاني يکهزار و دويست و هشتاد و چهار متولد گرديد. م
قطب العارفین و ملجاء السّالكین نتیجة الاولیاء و زبدة الاصفیاء زین العرفا و قرّة عین الفقراء مولانا المعظّم و ملاذنا المحترم الحاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه فرزند ارشد حضرت صالحعلیشاه ملقّب به فضلالله در ۲۸ ذیحجه۱ ۱۳۳۲ قمری مطابق با ۲۵ آبان ۱۲۹۳ شمسی پا به عرصة وجود گذاشتند
شيوه تربيت مريدان وى نه از طريق تعليم و تعلّم علمى، بلكه از راه مراقبه و تربيت عملى و آنچه كه در اعمال او به ظهور مىرسيد بود.
دکتر ابوالقاسم تفضلی شخصیتی گیرا داشتند بسیار با محبت ، خونگرم ، متواضع ، با سخاوت و اهل دل بودند ، راقم این سطور را که شاید به جای نوه ایشان محسوب می شدم با تماس های مکرر و اظهار علاقه به دیدار و مصاحبت همیشه شرمنده می نمودند حتی زمانی که در مسافرت خارج از کشور بودم .
آنان دیوان شمس مولانا را نیز مانند بسیاری کتاب های دیگر به همان شیوه، بدون جدا کردن ابیات و غزل های الحاقی و رفع یا دست کم یادآوری تصرفات کاتبان، به طریقه چاپ سنگی منتشر ساختند. اما تعداد همین نسخه های پر غلط هم، به سبب شمارگان محدود نشر آن، چنان نایاب یا دست کم، کمیاب بود که مولانا دوستی جوان چون شادروان فروزانفر با همه شور و شوقی که برای دسترسی به غزلیات مولانا داشت، نتوانست نسخه ای از آن را در مشهد به دست آورد و منتظر ماند تا در سال 1303 خورشیدی به تهران سفر کند. در تهران، شادمان از آن بود که گاهی در محفل انسی یا در تابستان، هفته ای یک روز، غزل های مولانا را از زبان مرحوم حاج شیخ عبدالله حائری مازندرانی بشنود که گزیده ای از غزل های مولانا و دیگر شاعران را به خط خود ترتیب داده بود.
ابراهيم ادهم از شخصيتهاي برجسته دوره هاي اوليه تصوف اسلامي است. وي يکي از حکام بلخ بود که به دليل تحول روحي، ناگهان از زندگي شاهانه دست شست و ترک دنيا گفت. برخي واقعيتهاي زندگي او شباهت قريبي با زندگي بودا دارد و همين امر از بعضي جهات ابراهيم را نسبت به ساير متصوفان در مرکز توجه قرار داده است. ابراهيم ادهم در عرفان و ادبيات نقاط مختلفي از اين جهان پهناور شهرت يافته است از جمله ادبيات زبانهاي متعدد جنوب شرق آسيا که به نحوي به انديشه ها و زندگي اين عارف بزرگ توجه داشته اند.
رويكرد شهيد اول به عرفان و تصوف: شهيد اول، در مقام جمع شريعت، طريقت و حقيقت به تصوفي ناب مي نگريست . بنابراين مي توان گفت شهيد اول متمايل به نوعي از تصوف و عرفان بوده است كه در گروهي از عالمان شيعه مانند ورام، سيد ابن طاووس و ابن فهد حلي وجود داشته است.روش اخلاقي شهيد ثاني: شهيد ثاني در حوزه هاي علميه بيشتر به عنوان يك فقيه مطرح است. بي ترديد شهيد ثاني از استوانه هاي عظيم فقهي است، اما درخشش فقهي اين بزرگوار، باعث مغفول ماندن ديگر ابعاد شخصيتي وي شده است.