حضرت آقای دكتر حاج نورعلی تابنده (مجذوب‌علیشاه): بهانه‌های تفرقه – هشدار به نهضت

حضرت آقای دكتر حاج نورعلی تابنده (مجذوب‌علیشاه): بهانه‌های تفرقه - هشدار به نهضتبه خاطر دارم در سال ۱۳۴۱ یا ۱۳۴۲ بود که روزنامه‌ها نوشتند از طرف دادستان بندرپهلوی [بندر انزلی] ورود خانم‌ها با مایو و لباس شنا از خیابان‌های شهر ممنوع شد. از سال‌های بعد خبر ندارم. قطعاً با فلش تحولات اجتماعی در سنوات بعد آقای دادستان (نوعی نه صرفاً دادستان بندر انزلی) مسأله را زیر سبیلی رد کردند. بدیهی است در دورانی که ۱۷ دی سمبل تحول و ترقی زنان تلقی می‌گردید، جز این نمی‌توان توقع داشت. مگر در ۱۷ دی چه شد؟ جز آن‌که با زور چادر از سر زن ایرانی برداشتند و با اِعمال چنین زوری به حیثیت انسانی او لطمه زدند.
مکانیسم فلش یا پیکان که برای ارائه‌ی مسیری عرضه می‌شود، از این قرار است که به شما نشان مي‌دهد از طرف دُم آن اگر یک قدم به سمت جلو برداریم به همان اندازه به مقصد نزدیک‌تر شده‌ایم. چه بهتر که قدم دوم و سپس سوم و چهارم و … را نیز برداریم. در ۱۷ دی مگر چه شد؟! فقط و فقط پوشش زن ایرانی را به زور کم کردند و او را به این پیشرفت و تمدن محکوم نمودند. با بوق و کرنای فراوان این عمل را ترقی و تمدن قلمداد کردند. رهبران این تحمیق کیانند؟! همان افراد خانواده‌ای که خود نه دانش و نه بینش داشتند، پول و حیثیت ملت را بر باد دادند و حتی لیسانس یا دکترای به نرخ روز مملکت و با زور پدر قلدرشان نیز به دست نیاورده‌ بودند. اگر حسن نیت بود چرا روزی که اولین دانشجوی زن وارد دانشگاه شد ــ یا روزی که اولین دانشجوی زن فارغ‌التحصیل شد ــ یا روزی که اولین زن به سمت استادی تعیین گردید به جای ۱۷ دی تعیین نگردید؟
انتخاب ۱۷دی به این عنوان فلش غلط و خطرناکی بود که در زندگی اجتماعی نشان دادند. اگر صرفاً و منحصراً کم کردن لباس علامت تمدن و پیشرفت باشد، قدم دوم و قدم‌های بعدی آن است که فی‌المثل آستین پیراهن را کوتاه کنند ـ از دامن بکاهند … ـ و این فلش و پیکان به آن‌جا رهنمون می‌شود که دادستان بندر انزلی آن دستور را بدهد و دادستان‌های دیگر دستورش را هم ندهند و زیر سبیلی رد کند.
انتخاب ۱۸ اسفند هم‌چندان تفاوتی با ۱۷ دی ندارد. کشورهای اردوی سوسیالیست که حتی عضویت سازمان ملل را دارند، چنین کاری را نمی‌کنند؛ زیرا هشت مارس (که گاهی ۱۷ و گاهی ۱۸ اسفند است) از محیط کشورهای غربی اقتباس شده است که باز هم مدل آن ب. ب، لیز تایلور و امثالهماست.
اگر قرار است روزی به عنوان تجلیل از زن در ایران گرفته شود (که اصل فکر به نظر من صحیح نیست و تجلیل اسمی غالباً علامت عدم تجلیل واقعی است) چرا روز شهادت مبارزین زن و یا روزهای فراوانی را که در تاریخ مبارزات غنی ایران و شیعه وجود دارد انتخاب نمی‌کنید؟ اصولاً این روز را چه کسی انتخاب کرد و خواست بر زن‌های ایرانی تحمیل کند؟ چرا قبلاً از کلیه‌ی بانوان نظرخواهی نشد و عده‌ای تحت‌تأثیر احساسات قرار گرفتند.
انتخاب چنین روزی و تحمیل آن به وسیله‌ی بازی با عواطف و احساساتِ بعضی بانوان وطن دوست ایرانی و سپس استفاده از این تحمیل برای ایجاد جار و جنجال در مورد مسذله‌ای که به‌هیچ‌وجه تناسب با این جار و جنجال ندارد، نشانه‌ی وجود تحریکاتی است که برای تفرقه می‌شود. ملت ایران نیز که لااقل پنجاه و هشت سال است تحت همه گونه فشار و اختناق قرار گرفته است، به مصداق «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد» آماده‌ی هیجان و احساسات است و توجه نمی‌کند که این ریسمان حبل‌المتین و عروه‌الوثقی است نه مار سیاه و سفید. آشکار شده است که گروه بسیاری از مأمورین عالی‌رتبه و مخفی ساواک با تمام تجهیزات و تشکیلات و بودجه‌های هنگفت وجود داشته که هیچ‌کس جز … و … و چند نفر دیگر آن‌ها را نمی‌شناخته‌اند و اینان هم اکنون تقسیم شده‌اند و به وظیفه‌ی تخریب خود ادامه مي‌دهند و صریحاً اظهار امیدواری کرده‌اند ما شاه را برمی‌گردانیم (البته ما هم همین امید و نظر را داریم منتها با هدفی دیگر).
دوستی در جلسه‌ای می گفت به امید روزی که عدالت و آزادی در ایران با جمهوری اسلامی برقرار شود. من به طیب خاطر حاضر بوده توصیه و خواهش از همسرم مي‌کم که به جای موی باز با حجاب اسلامی برود … آیا برقراری یک نظم انسانی و عدالت ارزش چنین محدودیت مختصری را در مسیر نفع و سود اجتماعی ندارد؟ آیا کسی که حتی همین‌قدر حاضر نیست از موضع عادات و رسوم تحمیلی دستگاه فساد دست بکشد، یک لحظه وجدان خویش را داور قرار داده است؟ آیا خود را محاکمه کرده است؟ آیا بهانه به دست دشمنان نمی‌دهد که بگویند همه‌ی این ملت (یا لااقل زنان آن) آن‌قدر خودخواه و راحت‌طلب هستند که لیاقت آزادی را ندارند؟
امام خمینی در تمام طول اقامت خویش در پاریس و یا تهران همواره خبرنگاران خارجی و داخلی و سایر بانوان را می‌پذیرفت و بارها تصریح فرمود که حجاب مذهبی در همین حدّ است و اگر غیر از آن بود در همان ایام صریحاً می‌فرمود، زیرا دیدیم که ایشان در بیان حقایق و احکام دین و ارائه‌ی راه رشاد هیچ تساهل ندارند.
برای تحریک اذهان حساس و پُر شور جوانان و بانوان می‌گویند که نباید هیچ تحمیلی را تحمل کرد. آیا طرد آثار شوم اختناق و ترک عادتی که سست‌کننده‌ی زندگی آینده است، تحمیل است؟ پس چرا انقلاب شد؟ آیا همه‌ی آداب و رسوم اجتماعی را باید به دور ریخت به این بهانه که سالب آزادی است؟ آیین‌نامه‌ی خلافی ترجمه از اروپا بیرون آمدن با پیژاما را خلاف می داند و همه قبول کرده و عمل می‌کنند. در هیچ جای دنیا افراد حق ندارند نیمه عریان به خیابان بیایند و مقررات و عرف ملت حداقل پوشش را تحمیل می‌کند و این تحمیل نه تنها مخالف آزادی نیست، بلکه ضامن آزادی و سلامت جامعه است. برای ملت ایران که اکثریت قریب به اتفاق آن مسلمان هستند، این حداقل همان است که به عنوان پوشش اسلامی مرد و زن عرضه می شود. همه‌ی مملکت که تهران نیست و همه‌ی تهران هم که این معترضین نیستند. اگر انصاف دهند صدی نود مردم سخت پای‌بند و علاقه‌مند به حداقل پوشش اسلامی هستند. همان‌گونه که اقلیت‌ها (مثلاً کلیمی، ارمنی و …) به احترام عواطف اکثریت در ماه محرم و صفر جشن عروسی به راه نمی‌اندازند. بانوان باید با توجه و احترام به عواطف و عاداتِ اکثریت ملت رفتاری در خور شأن خود داشته باشند.
زن و مرد مجاهد با خلوص نیت که باشند در هر کار و هر قدم که بردارند ـ درسی بخوانند، کار کنند، غذا بخورند و یا استراحت نمایند ـ در حال عبادت و نماز تلقی می‌شوند؛ و این خلوص نیت را با اطاعت از دستور اسلامی و رعایت نظم و انضباط انقلابی در اطاعت از مقررات به‌دست می‌آورند. حتی بانوان منسوب به خانوداه‌ی سلطنت سابق در مجالس عزاداری، در حرم‌های شریف پوشش اسلامی (و بلکه بیش‌تر) برمی‌داشتند تا عوام‌فریبی کنند و خود را مقید به رعایت عواطف و عقاید اکثریت نشان دهند.
همان‌طور که امام در سخنرانی خود فرمود: هیچ‌کس حق توهین کردن به بانوان را ندارد. مسلماً اگر کسی چنین کاری بکند از دستور اخلاقی شرع تمرّد کرده است و چه ‌بسا از تفرقه‌اندازانی است که به طینت خود عمل می‌کند. چنین کسانی را باید به هر نحو که ممکن است به کمیته‌ها کشاند تا درباره‌ی او بررسی دقیقی به عمل آید.
از همه‌ی این‌ها گذشته بانوان ایرانی باید نشان دهند که با آن زن ـ عروسک که در سال‌های گذشته از او ساخته بودند، فرق دارد. آن عادات را که هیچ قدرت معنوی جز عادت بودن ندارد می‌تواند به سهولت ترک کند و به عنوان سمبلیک و نشان دادن این تفاوت پوشش اسلامی را رعایت نماید. مگر عده‌ی زیادی از همین بانوان نبودند که در بیش‌تر راه‌پیمایی‌ها برای نشان دادن چنین تفاوتی به طیب خاطر روسری و حتی چادر به سر می‌کردند؟ چه‌طور شد که امروز این‌گونه رفتار می‌کنند؟
تفرقه‌اندازان و مأمورین مخفی و آنان که امیدوار به بازگشت چنان رژیم طاغوتی (ولو بدون شخص شاه سابق) هستند از هر بهانه‌ای استفاده می‌کنند و هر واقعه‌ای را مستمسک کار خود قرار می‌دهند. این «علی بونه‌گیرها» از کاه کوهی می‌سازند، با پول فراوان و تجربه‌ی عمیقی که از شناخت روحیه‌ها دارند تحریکات خود را ادامه می دهند. عیب در بهانه نیست، زیرا آن‌ها به هر جهت در بهانه تراشیدن استادند و به مصداق «از برای دل ما قحط پریشانی نیست» وسیله‌ی کار خود را می‌یابند.
امیدواریم همه‌ی ما با حسن نیت، گذشت و فداکاری، رعایت عواطف و احساسات اکثریت قریب به اتفاق مردم این مرز و بوم که در همه‌ی مملکت و نه فقط در تهران وجود دارند با حفظ نظم و انضباط انقلابی مجال به دشمنان ندهیم. نهضت و انقلاب ما تاهز شروع شده است، دچار اشتباه نشویم و آن را مختومه ندانیم.
پی‌نوشت‌ها:
* این مقاله در سال ۱۳۵۸ نوشته شد.
** این مقاله برگرفته شده است از: مجموعه مقالات حقوقی و اجتماعی. دکتر حاج نورعلی تابنده، تهران، حقیقت، اول، ۱۳۸۱، صص ۳۳- ۳۷.