مجلس صبح پنجشنبه ۲۹-۴-۹۱ (عشق الهی-موسیقی الهی-آقایان)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه 

 

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

پس فردا اول ماه رمضان است ،یک مباحث خاصی است که پیش می آید : اول مسئله رویت هلال ماه است و این است که هلال ماه دلیلیت دارد نه هدف ، هدف نیست. آن جوکی که مشهور است می گویند: قدیم می رفتند بیرون شهر و آبادی ماه را پیدا کنند که البته خود این یک ثوابی دارد ،ثوابش از این جهت است که آدم اشتیاقش را به عبادت و به ماه رمضان نشان می دهد که من اینقدر مشتاقم که آمدم ماه را از افق در بیاورم . یک نفر رد شد و هیچ آشنایی با این مسئله نداشت ،مردم جمع شده بودند، گفت چه خبر است: گفتند مردم آمدند هلال ماه را ببینند. این گذشت پانزدهم ماه شد همان آقا آمد گفت چرا هیچ کس نیست، گفتند آن هلال ماه بود ،گفت شما چه مردمی هستید، برای یک حلال کوچک اینقدر زحمت می کشید در ده ما ،ماه به اندازه یک نان تافتون می شود مردم تکان نمی خورند. این در واقع جواب آنهایی است که رویت ماه را هدف میدانند.
بحث عمده ای که پیش می آید که هم همیشه هست ولی در ماه رمضان وماه محرم بیشتر است، و آن موسیقی است. ما موسیقی دانان بزرگی در تاریخ تصوف و عرفان هم داریم و هم داشتیم. یک موسیقیدان هایی هم داریم آن کسی که ابزار را اختراع کردند اینها هم موسیقی دان هستند ،یعنی چون ما لغت نداریم آنها را هم می گوییم موسیقیدان. در عرفان و تصوف ما سعدی را داریم نگفتند که موسیقی دان بود ،ولی از اشعارش معلوم می شود، اگر هم موسیقی دان به معنای امروزی نبود ولی از موسیقی خیلی خبر داشت، البته درضمن داستان هایش می گوید :

اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب

در عربی آهنگی است به نام هدی ،هدی نه اینکه با (هوز) باشد ،ساربانها، آنهایی که با شتر کرایه کشی می کردند این هدی را با آواز و اشعار مناسب می خواندند شتر تا وقتی این را می شنید اصلا خسته نمی شد ،که می گویند یک بار کاروانی شب مامور بود از بغداد یک نامه ای را تا صبح به اصفهان برساند ،این شتر بان نامه را گرفت و با کاروان راه افتاد و شروع به آواز هدی کرد شترها خسته نشدند و همانجور می دویدند تا به اصفهان رسیدند ،همه آنها از خستگی مردند ،که در تاریخ میگویند بعد از آنها باز خواست کردند خلاصه اینقدر اثر دارد، این اثر را وقتی ما می بینیم ،آنوقت می گوییم ( اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب ) اگر ما این را قبول نداریم باید بگوییم آقا موسیقی که شما قبول دارید به درد شتر هم نمی خورد برای اینکه شتر از آن موسیقی در حالت است و طرب ،شتر که فسق و فجور ندارد . سعدی داستان دیگری هم دارد الان یادم رفته است.
داستانی از فارابی است که می گفتند ،هر موسیقی را که با سازی می زند همه را به گریه می اندازد یا به عکس ،امیر گفت بیاورینش ،به زور آوردنش خودش نمی خواست ،امیر گفت باید برای ما در این مجلس نشان بدهی یک همچین چیزی می گویند هست ،راضی هم نبود ولی خب شروع کرد ،اولش همه را به حرکت و خنده و شادی وا داشت همینجور ادامه داد بعد کم کم همه نشستند به حالت تأثر و گریه کردند و ادامه داد تا همه حاضرین خوابشان برد بعد پاشد در رفت ،این را در تاریخ نوشتند . این آثار را دارد برای اینکه ما هر چه در عالم خارج می بینیم راجع به آن بحث و صحبت می کنیم که از جمله خود موسیقی ،ما تصویری که از عالم خارج در ذهنمان هست آن ملاک عمل است . قیافه هایی که از شیطان می نویسند، ما قیافه درست می کنیم ،می گوییم این شیطان است همان قیافه را بعضی از نقاشان فرنگی برای حواریون حضرت عیسی علیه السلام به کار می برند برداشتی که ما می کنیم بر حسب معنایی است که خودمان به آن تصویر می دهیم.
همین جور در اصوات ،هر صوتی را که ما می شنویم بستگی به جهات اولیه بوجود آمدن این صوت و گوینده آن در ما اثر می کند وبه این معنا می دهیم. بنابراین اگر مثلا شما یک چیزی از زمان ،از این آوازهای خیلی قدیمی که زمان سابق خیلی از تلویزیون پخش می شد ،همراهش موسیقی ابوالحسن صباح بود ،شما حالا دیگر می گویید که موسیقی ابوالحسن صباح هم باید متروک بشود ، البته آن هم انسانی بود همه جایز الخطا ،ولو آنچه ما از آن می شناسیم بستگی به اطراف و جوانب، تداعی معانی می شود ما ابوالحسن صباح را غیر ازآن آهنگ های دیگه ای می دانیم ، بنابراین سماع که در درویشی هم خیلی سؤال می شود ،سماع در تصوف درویشی از اوایل بوده است ، انسانهایی که از بت پرستی آمدند به خدا پرستی کم کم بعضی آثار بت پرستی را رها کردند و به آثار یکتا پرستی رسیدند ،آثار یکتا پرستی هم مهمترینش عشق الهی است ،به عشق الهی رسیدند ،مدتی در این عشق الهی بودند تا این داستانها و رمانها و به قول خودشان هنر مندان در آن ور دنیا بوجود آمدند و معنای لغت عشق را عوض کردند ،به همین جهت اتفاقا میخواستم این را بگویم که ،از آقایان هم خواهش میکنم از آقایان مشایخ بخصوص که راجع به لغت عشق حرف نزنند ،برای اینکه یک جایی گمراه کننده است یک بحث گمراه کننده است به طوری که بعضی نامه ها به من رسیده که اصلا خجالت می کشم بخوانم چه برسد به اینکه جواب بدهم .
به هر جهت خیلی باید دقت کنند این عشق الهی که گفتند ،به هیچ وجه صورت را نباید در نظر گرفت اگر خودش آمد حتی البته به عنوان مدل و نمونه باید فکر کنیم، در مورد وحی ،وحی دنباله و نتیجه یک حالت وصل پیغمبر است با خداوند ،نتیجه آن جلسه به صورت وحی گفته می شود ،این وحی با حرف های دیگر تفاوت دارد . این وصل دنباله عشق الهی است و نتیجه آن مثل وحی است ،آن عشقی الهی تلقی می شود که نتیجه آن یک معنای معنوی به ما الهام کند این حالاتی که پیدا می شود در بعضی ها ،اینها حالات است و نباید بعضی فقرا بگویند چیکار کنیم ما هم اینجوری بشویم ،نه، این نفس است.

آنچه در این راه نشانت دهند           گر نستــــانی به از آنت دهند

این عشق ، عشق الهی در زمینه های مختلف ،در زمینه اصوات می شود موسیقی الهی ،در زمینه هنر می شود نقاشی ، بعد منتهی چون غلبه جسم ،بر روح و بر معنا خیلی قوی است معناهای مادی که از عشق شده غلبه کرده است و به دنبال آن اصلا انحراف از راه خدا پیدا می شود به این جهت می بینیم که در سلسله نعمت اللهی ،قدیم سماع نبوده و هیچ موجبی فراهم نشده که دومرتبه سماع مجاز بشود مثل اینکه که از یک گردنه باریکی بخواهیم رد بشویم که سلوک باشد ،بارندگی هم هست ،یک کفش لیز و زیبایی هم داریم آن را نمی پوشیم دیگه چه برسد به یک کفش کهنه و پوسیده ای ،در اینجا کفشهای کوهنوردی را می پوشیم . حالا اینجا ما این تعبیرات غلطی که از عشق کرده اند این گردنه را لیز کرده است ما در خطر سقوط هستیم ،سقوط در راه سلوک هم خیلی بدتر از سقوط در کوهنوردی است و خیلی بدتر ازگمراهی اولیه است ،کسی گمراه باشد امید اینکه فوری بیاید و نجات پیدا کند هست ،کسی که سقوط کرده است برگشتش خیلی مشکل است ،بنابراین موسیقی را به طور عموم معنا کرده اند این علت منع سماع و نشان دهنده تغییراتی که در روش متصوفه و عرفان است ،که بعضی ها ایراد می گیرند که یک روزی درویش ها به طور کلی سماع داشتند امروز ندارند ،یا آن غلط است یا این ،نخیر هر دو درست است هر کدام به جای خود درست است این برای دنیای امروز است و آن برای دنیای آنروز ،در این میان عده خیلی کمتری لیاقت این را دارند که در آن دنیا باشند و در آن دنیا عشق الهی را احساس کنند اینها موسیقی را مجاز می کنند و خودشان هم مجاز هستند و برای ما مدل تلقی می شوند
انشاءالله خداوند ما را از شر نفس خودمان حفظ کند ،البته ما می گوییم حفظ کند ولی خدایا این شر ها را ایجاد نکن ،مسابقه دو که برای ما گذاشتی و داریم می دویم یک لحظه مانع ایجاد نکن که ما شاید لیاقت نداشته باشیم از مانع رد بشویم ،انشاءالله خداوند همه ما را توفیق بدهد .

Tags