رفع شبهه ها وپاسخ به پرسشها(قسمت چهارم )

 
 

اکثر اختلافات و جنگهای داخلی در میان مسلمین ریشه در تفاسیر مختلف و متضاد ازمعنای ولایت دارد. شهادت ائمه اطهار(ع) به دست حاکمان حکومتهای اسلامی، نشأت گرفته از همین مشکل اساسی است. ولایت چیست ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ولایت چیست؟

 

اکثر اختلافات و جنگهای داخلی در میان مسلمین ریشه در تفاسیر مختلف و متضاد ازمعنای ولایت دارد. شهادت ائمه اطهار(ع) به دست حاکمان حکومتهای اسلامی، نشأت گرفته از همین مشکل اساسی است. ولایت چیست ؟  واژه اي عربي است كه ازكلمه ي  وَلْي گرفته شده است . وَلْي در لغت به معناي نزدیکی دو چیز است به گونه ای که فاصله ای میان آنها نباشد وآمدن چيزي  درپي چيزی، بشکل سلسله وار و بدون انقطاع وبی فاصله است . از این رو به معنای حُبّ و دوستي، همراهی، متابعت و پيروي وسرپرستي استعمال شده و وجه مشترك همه اين معاني همان قُرب، اعم از معنوي و مادی است. در اصطلاح به معنای قرب به خداوند و راه رسیدن به اوست .در مذهب عرفان وتشیع ، ولایت؛ باطن رسالت است.پیامبر دارای دو جنبه رسالت و ولایت بودند از جنبه رسالت، احکام اسلامی را ابلاغ می کردند و مردم را دعوت به اسلام می کردند و از جنبه ولایت راه رسیدن به خداوند را نشان می دادند و جنبه معنوی دین را حفظ می کردند. ولایت به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم می شود .ولایت تکوینی مربوط به کل هستی است و ولایت تشریعی مربوط به انسانهاست.  آن ولایتی که امامان شیعه داشتند در راستای ولایت تکوینی و بصورت  بیعت میان امام و طالبان حق مُحَقَق شده و ظهور آن در درون و باطن پیروان  به صورت ایمان وعشق و نمای بیرونی آن بصورت پیروی از آن بزرگواران مُتجَلًی می شده است. این بیعت را که بیعت وَلَوی می نامند از نظر تشیع و عرفان  نه با اجماع اهل حَل وعَقد و نه با رأی دادن و عقد  یک  قرار داد کاغذی  و یا گرد همایی ومتینگ های سیاسی و شعار دادن و مرگ بر فلان و درود بر فلان گفتن، حاصل می شود ، بلکه بر اساس سنتی الهی است که تا امروزهم آداب آن در میان اهل یقین جاری است.

 

اما حاکمان اسلامی تعبیر و تفسیرشان از ولایت تنها خلافت و حاکمیت بر جوامع مسلمان بوده و به همین دلیل ولایت ائمه را در تضاد با ثبات حکومت خویش می دیدند و بالقوه امامان شیعه را دشمن می پنداشتند و همین تأویل و تفسیر از ولایت، موجب شهادت اولیاء الهی درطول تاریخ اسلام بوده است. دلیل اصلی ضدیت حکومتها با ائمه (ع) و وارثان به حق آن بزرگان در این نکته نهفته است که  بیعتِ امام با طالبین حق را که بیعت ایمانی بوده است و امری فردی و الهی محسوب می شود، چون از درک آن عاجز بودند با بیعت سیاسی یکی دانسته و دشمنی می ورزیدند .به تعبیر دیگر حاکمان بر این تصور بودند که امامت یا ولایت امام و بیعت گرفتن او امری سیاسی و برای ایجاد حکومت در حکومت بوده است ،چون تنها تصورشان از ولایت حکومت بود و در امور دینی نیزتنها خود را اولی الامر و واجب الاطاعه  میدانستند . لازم به ذکر است که در زمان خلفای اولین، تفکیک امامت  با خلافت  امری قابل درک بوده و آنها خِلط موضوع نمی کردند و لذا میبینیم که در امور دینی مسائل را به امام وقت یعنی حضرت علی (ع) ارجاع میدادند. اما در  زمان خلافت معاویه و یزید و بعد از آن رهبری دینی و اجتماعی  امری واحد تلقی شد. در واقع اولین کسی که در اسلام بناحق، سیاست را به نام دیانت معرفی کرد و سیاست ظلم را با دیانت کاذب به عقد هم در آورد یزید بود و حاکمان بعد از او غالباً این  بدعت  را سنت قرار دادند.

 

به دستور خداوند جانشینی علی (ع) در غدیر خم از سوی پیامبربه مسلمین اعلام و ابلاغ شد، این جانشینی در چه امری بوده  است؟  بر اساس اعتقاد شیعیان، امام هم رهبر دینی و هم رهبر اجتماعی و سیاسی است . رهبریت دینی امری الهی است و احدی از مسلمانان در این حوزه صلاحیت عزل و نصب ندارند . امارهبری سیاسی، چون مربوط به حکومت بر مردم است، اساس و شرطی دارد که همانا مقبولیت مردمی است . پیامبرانی که حکومت داشتند معمولاً چنین بوده که مردم چنین خواستند در مورد شخص رسول اکرم (ص) نیز این خواسته و تمنا از جانب مردم مدینه مطرح شد و آنحضرت هیچگاه در مکه چنین قصدی را نداشتند . قبول خلافت از سوی حضرت علی(ع) نیز از زمانی بود که به فرموده خود آنحضرت مردم اصرار کردند وگرنه ایشان در زمان سه خلیفه قبل هیچ اقدامی بر ای حکومت خویش نکردند.اگربه فرض محال جانشینی علی(ع) و ولایت امام محدود به اموری سیاسی بوده باشد، العیاذ بالله خداوند کاری عَبث نموده است .چرا که مردم پس از پیامبر عملاً توانستند امر الهی را از امام ساقط کنند.  و خود امام هم هیچ کوششی برای کسب خلافت نکرد. در حالی که میدانیم اگر این امر به تکلیف الهی بود ، آنحضرت لحظه ای درنگ نمی کرد.معنای ولایت و امامت با خلافت معادل نیست .اگر در جایی طبیب حاذقی باشد که مردم او را نخواهند و به او مراجعه نکنند وبرای درمان امراض خود  به رمال و فالگیررجوع کنند شغل طبابت از طبیب ساقط میشود، حتی اگر در علم طب کاملاً حاذق باشد این در حالی است که علم و فن وی  در سر جای خود هست و علم طب بواسطه عدم رجوع بیمار از طبیب زایل نمی شود .به بیان دیگر امام؛ امام است چه حکومت سیاسی را به دست گیرد و چه خانه نشین شود این است که در باره امام حسن(ع) و امام حسین (ع) فرموده اند که امام هستند چه خانه نشین باشند و چه بر منصب حکومت باشند.

 

ادامه دارد.