مجذوبان نور - پایگاه خبری دراویش گنابادی

درسی از عاشورا

darshayie az ashoura 96vمهرداد مصوری – مؤمن ممتحن و سالک مسالک طریقِ همچون قیام حسینی و عاشورا باید تمام هَمّ و غَمّ‌اش متوجه و مصروف مولایش باشد ولاغیر، باید با هزاران چشم او را ببیند، با هزاران گوش سخن او را بشنود، با هزاران توجه قلبی در دل متوجه روزنه دل خویش به قلب مولایش باشد تا او با امداد الهی و توجه و عنایت ربانی خود مرید صداقت‌کیش و ارادت‌پیشه را مدد فرموده و فتوحات قلبی مرحمت فرماید و آن موقع است که مصداق این احادیث می‌شود که امام صادق (علیه السلام) فرموند:

darshayie az ashoura 96
قیام عاشورا آنقدر عظیم است و ابعاد مختلف دارد که پرداختن به تمام آنها کاری بس سترگ است و از عهده همه کس ساخته نیست، دریایی از حقیقت که هر کس به اندازه بضاعتش از آن بهره خواهد برد، اما آنچه این قیام و نهضت مقدس به روشنی انجام داد فرو ریختن و شکستن بت‌های غیرقابل شکست و دژهای غیرقابل تصرف و نفوذ به زعم دارندگان و صاحبان آن بود و اینکه به همه عالم نشان داد که اگرچه به ظاهر چند صباحی پیروزمند میدان قلمداد شوند اما در نهایت مغلوب و شکست‌خورده همیشگی خواهند بود، در قیام حضرت ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران با وفایش اژدهای هزار سر زر و زور و تزویر از اسب به زیر کشیده شد، اژدهایی که چهره‌ای مقدس و دینی در مقابل صاحب آن یعنی حضرت امام حسین علیه‌السلام به خود گرفته بود، تطمیع یاران امام به زر و حکومت و وعده‌دادن‌های به ظاهر شیرین آغشته به زهر به آنان و اظهار کمک و حمایت‌های مالی همواره یکی از اهدافی بوده است که مؤمنین هر دوره‌ای را چه در زمان انبیا و چه در زمان ائمه و اولیاء الهی همواره نشانه رفته است و توسل به فریفتن از ناحیه‌ی دنیا که ملموس‌ترین چیز ممکن و مشهودترین متاع است صورت می‌پذیرفته است، اما مؤمنین واقعی که ایمان در قلب و جانشان رسوخ کرده بود و سر تا پای وجودشان را عشق به حسین علیه‌السلام فرا گرفته بود، هیچ چیز جز او نمی‌دانستند و جز او نمی‌دیدند و جز او نمی‌خواستند و تمام لذائذ و خوشی‌های دنیا برایشان همچون جیفه و مرداری متعفن تلقی می‌شده است، چون آنچه در وجود امام می‌دیدند و می‌دانستند آنها را بینشی عطا کرده بود که دنیا را با وجود امام و همراه با عشق و رضای او می‌خواستند و آنگاه بود که برایشان موهبت و نعمت تلقی می‌شد ولی اگر قرار بود همین موهبت و نعمت در دست دشمن قرار گیرد و حربه‌ای علیه معشوق شود از هر دنی‌ای و پستی‌ای برای عاشقان امام پست‌تر و فرومایه‌تر می‌شود.

ضلع به ظاهر قدرتمند زور در مقابل حق نیز همواره یکی از بهترین ابزارها برای مقابله با انبیا و اولیاءالله بوده است ولی نادانی و سفاهت اهل ظاهر و دارندگان قدرت این نکته را فراموش کرده است که نه‌تنها خون بر شمشیر در قیام امام حسین علیه‌السلام پیروز میدان شد بلکه چگونه می‌شود کسی را که خداوند تعیین و مهر تأیید خود را بر او زده است کسی بخواهد خوار و ذلیل نموده و یا خذلان بدهد؟! حدیثی داریم که می‌گوید خداوند می‌فرمایند من در دو جا از کار خلق خنده‌ام می‌گیرد؛ یکی وقتی که می‌خواهم کسی را بلند و سرفراز کنم تمام خلق سعی می‌کنند او را به زمین بزنند و زمانی که قصد خوار کردن و زمین زدن کسی را دارم و تمام خلق سعی می‌کنند او را بالا نگاه داشته و به مقام برسانند.

اما ضلع تزویر و فریبکاری یا خدعه و مکر و نیرنگ و هر اسمی دیگر که به روی آن بگذاریم تا به‌اصطلاح ماکیاولیستی از خطرناکترین و پیچیده‌ترین و مخفی‌ترین ابزار شیطان علیه مردان خدا محسوب می‌شود شاید بتوان گفت بوده‌اند بسیاری از مؤمنین و یاران ائمه که از آن دو ضلع دیگر مثلث زر و زور به سلامت گذر کرده و از میدان امتحان پیروزمند بیرون آمده‌اند و هیچکدام از آن همه پیشنهادهای ثروت و مکنت و دینار و درهم آنان را نفریفت و یا خشونت و رعب و شکنجه و زندان و مصائب کمر آنان را خم نکرد و سر تعظیم در مقابل زورمداران فرو نیاوردند اما اعوذبالله من شیطان الرجیم، تزویر و مکر و خدعه معاویه‌ها و عمروعاص‌ها آنان را به زانو درآورد و از این میدان سر سلامت به گور نبردند، هزاران آه و فریاد باید همواره سر داد که ربنا ظلمنا انفسنا…، این ورطه سهمناک و بی‌رحم که موج طوفان‌هایش بر لبه صخره‌هایی به اندازه کوه و تیزی نوک پیکان برخورد می‌کند هیچ مسیر فراری ندارد! جز یک راه و غیر از آن هیچ راه نجاتی وجود ندارد، اینکه مؤمن ممتحن و سالک مسالک طریقِ همچون قیام حسینی و عاشورا باید تمام هَمّ و غَمّ‌اش متوجه و مصروف مولایش باشد ولاغیر، باید با هزاران چشم او را ببیند، با هزاران گوش سخن او را بشنود، با هزاران توجه قلبی در دل متوجه روزنه دل خویش به قلب مولایش باشد تا او با امداد الهی و توجه و عنایت ربانی خود مرید صداقت‌کیش و ارادت‌پیشه را مدد فرموده و فتوحات قلبی مرحمت فرماید و آن موقع است که مصداق این احادیث می‌شود که امام صادق (علیه السلام) فرموند:

«اِنَّ الْمُؤْمِنَ یَنْظُرُ بِنُورِ الله»: «مؤمن با نور خداوند مى‌نگرد و حقایق را مى‌بیند.»

و یا حدیث دیگرى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مى‌خوانیم:

«اِتَّقُوا فَراسَةَ الْمُؤْمِنَ فَاِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللهِ  «از فراست مؤمن بر حذر باشید، چرا که او با نور خدا مى‌نگرد.»

 و همینطور در نهج‌البلاغه از امیر مؤمنان على (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:

«اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ فَاِنَّ الله سُبْحانَهُ جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى اَلْسِنَتِهِمْ»: «از حدس و گمان افراد باایمان بر حذر باشید چراکه خداوند حق را بر زبان آنها قرار داده.»

و یا حدیثى از امام باقر (علیه السلام) که فرموند:

«ما مِنْ مُؤْمِن اِلاّ وَلَهُ فَراسَةٌ یَنْظُرُ بِنُورِ اللهِ عَلَى قَدْرِ اِیْمانِهِ»: «هیچ مؤمنى نیست مگر این که هوشیارى و هوشمندى ویژه‌اى دارد و به مقدار ایمانش با نور خدا مى‌نگرد.»

فلذا سکه دو روی تزویر مؤمن واقعی را بواسطه نعمت ایمان حقیقی که توأم با معرفت و شناخت به وجود مقدس امام داشته و توجه کامل و عشق به مولایش دارد را نمی‌تواند بفریبد و از راه به بیراهه کشانده، گمراه سازد و عاقبتش را خسرالدنیا والاخره نماید.

بی‌فایده نخواهد بود آنچه را که از زبان مختار در مورد تزویر گفته شده است در این مقال آورده و بیشتر به حماسه بزرگ عاشورا و قیام ظهورالعشق العلی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام و آثار و نتایج آن فکر کنیم:

امروز می‌خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوا به میدان می‌آید. تزویر سکه‌ای دوروست که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می‌بینند و اهل معرفت، ابلیسش!

و چه خون دل‌ها خورد علی از دست این جماعت سربه‌سجود آیه‌خوان و به ظاهر متدین!

‎بیندیشیم و یادمان باشد که هر کدام از اضلاع این مثلث شوم به طریقی در تاریخ نشان داده شده است که اسم و رسمی جز بدنامی و لئامت از خود به جای نگذاشتند. به درس‌هایی که از قیام عاشورا گرفته‌ایم بیشتر توجه داشته و آن را با زمانه‌ی خود به مصداق کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا  تطبیق بدهیم  تا ندای هل من ناصرا ینصرنی الی الله امام را با گوش جان شنیده و آن را لبیک بگوییم انشاءالله. در آخر سخن را با کلامی بس عظیم و بزرگ از سرحلقه‌ی عاشقان عالم حضرت امام حسین علیه‌السلام پایان می‌برم که فرمودند:

‎«إِنَّ الْمُؤْمِنَ اتَّخَذَ اللّهَ عِصْمَتَهُ وَ قَوْلَهُ مِرْآتَهُ، فَمَرَّةً يَنْظُرُ فى نَعْتِ الْمُؤمنينَ وَ تارَةً يَنْظُرُ فى وَصْفِ المُتَجَبِّرينَ، فَهُو مِنْهُ فى لَطائِفَ وَ مِنْ نَفْسِهِ فى تَعارُف وَ مِنْ فِطْنَتِهِ فى يَقين وَ مِنْ قُدْسِهِ عَلى تَمْكين.»:

به راستى كه مؤمن خدا را نگهدار خود گرفته و گفتارش را آيينه خود، يک بار در وصف مؤمنان مى‌نگرد و بار ديگر در وصف زورگويان، او از اين جهت نكته‌سنج و دقيق است و اندازه و قدر خود را مى‌شناسد و از هوش خود به مقام يقين مى‌رسد و به پاكى خود استوار است.

مهرداد مصوری
عاشورای حسینی ۱۴۳۹
۹ مهر ۱۳۹۶

مطالب مرتبط