Search
Close this search box.

تحقيق قرب و نزديک بودن خداى تعالی

از تفسیر «بیان السعادة فی مقامات العبادة» – حاج سلطان‌محمد گنابادی (سلطانعلیشاه)

hazrate soltanalishah 96«فَإِنِّي قَرِيبٌ»: يعنى به آنان پاسخ بده كه خدا نزديک است، زيرا من نزديک هستم و آن از قبيل نشستن سبب جاى مسبّب است، و نزديک بودن خداى تعالى، قرب مكانى و زمانى و شرفى و رتبه‌‏اى نيست، بلكه قرب خداوند هيچ ماهيتى ندارد تا اينكه حدّ و تعريف داشته باشد، و كيفيتى ندارد تا با رسم تعريف شود، بلكه قرب خداوند، نزديک بودن قيّومى است، مانند قرب آنچه كه قوام و استوارى اشيا به آن است، بلكه مانند قرب وحدت به مراتب اعداد است، زيرا وقتى به مراتب اعداد نظر شود، در آنها جز وحدت صرف يافت نمى‌‏شود، بدون اينكه چيزى به آنها ضميمه شده باشد، با اينكه مراتب اعداد غير از وحدت است و آثار و خواص آنها غير از آثار و خواص وحدت است. پس وحدت، نزديكترين اشيا به اعداد است و در عين حال، دورترين اشيا است به آنها، تا آنجا كه گفته شده كه وحدت ضد اعداد است.
پس چقدر نزديک هستى تو اى كسى كه براى تو وحدانيت عدد است و چقدر دوريم ما كه موصوف به كثرت هستيم و چه خوب گفته شده است:

دوست نزديكتر از من به من است
وين عجب‌تر كه من از  وى  دورم‏

براى اشاره به اين قرب، امام (ع) فرموده است [۱]: داخل در اشيا است نه مانند دخول چيزى در چيزى، اشاره به اين است كه كيفيّت‌پذير نيست. و اين نزديک بودن نتيجه رحمت رحمانى است كه در آن همه اشيا مساوى هستند، و براى خدا، قرب ديگرى نيز هست كه نتيجه رحمت رحيمى خداست. در همين نزديک بودن است كه برترى‌جويندگان (در راه وصول) به هم برترى مى‏‌جويند و در آن از همديگر سبقت مى‏‌جويند، و با همين قرب، خداوند بر بندگانش در هر روز، در شأنى تجلّى مى‏‌كند.

 يكى از لطيفه‌پردازان درباره نزديكى خدا با بنده، اين گونه اشاره دارد:

بيزارم از آن كهنه‌خدايى كه تو دارى
هر  روز   مرا  تازه‌خدايى  دگرستى‏

اين قرب براى كسى حاصل مى‏‌شود كه به اختيار از كثرت‌هاى نفسانى خود مقدارى بريده باشد و خداوند مقدارى از وحدتش را به او پاداش داده است. كسى كه از اين قرب چيزى در او نباشد، ملعون و مطرود و مبغوض مى‌‏شود، و هركس كه بهره‏‌اى از آن دارد، مشمول رحمت و دعوت و رضاى الهى است.

همين لذّت قرب و اقتضاى شدّت لذّت است كه رياضت و مجاهدت و شب‌زنده‌‏دارى و تشنگى نيم‌روز بر سالكان، آسان شده است و اگر لذّت نبود، هيچ كس بر نفس و شهوات آن غالب نمى‌‏شد.

 روايت شده است كه اعرابى از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) پرسيد: آيا پروردگار ما نزديک است كه با او مناجات كنيم، يا دور است كه او را صدا بزنيم؟ پس آيه نازل شد [۲].
بعضى گفته‌‏اند كه گروهى از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) پرسيدند: چگونه خدا را بخوانيم؟ پس اين آيه نازل شد.


پی‌نوشت‌ها:
۱) نهج البلاغه، خطبه ۱.
۲) تفسیر صافی جلد۱، ص۱۶۷.