«قرآن‌شناخت» اثر پرجاذبه‌ای است

گفتگو با دکتر سيدمصطفی محقق داماد

منوچهر دين‌پرست

mohaghegh damad اشاره: کتاب The Study Quran که به تازگی دکتر سيدحسين نصر منتشر كرده اثری مهم و رويدادی شايان تأمل در جهان اسلام است. اين اثر ترجمه و تفسير قرآن به زبان انگليسی است و تاکنون مورد توجه بسياری از مسلمانان و نخبگان فرهنگی قرار گرفته و به زبان‌های مختلف در دست ترجمه است. گفتگوی زير كه پيش‌تر در ماهنامه اطلاعات حكمت و معرفت به چاپ رسيده، در همين باره است.

***

 • شما چه ارزيابي از ترجمه دکتر نصر از قرآن داريد، به‌خصوص که تا به حال ترجمه‌های مختلفی از قرآن به انگليسی صورت گرفته؛ اين ترجمه دارای چه ويژگی است؟

 کسی که می‌خواهد متنی را ترجمه کند، شرط لازمش اين است که هر دو زبان مبدأ و مقصد را خوب بداند. چندی پيش مترجم معروفی می‌گفت من کتاب راسل را ترجمه کردم؛ وقتی آن را پيش راسل بردم، گفت: «اگر فارسی شما در حد همين‌گونه که انگليسی صحبت می‌کنيد خوب باشد، پس ترجمه را هم خوب انجام داده‌ايد؛ من چون فارسی نمی‌دانم، نمی‌توانم در مورد ترجمه فارسی قضاوت کنم.» اين حرف حکيمانه‌ای است. برای ترجمه بايد تسلط بسيار خوب و قوی بر هر دو زبان داشت.

 واقعيت اين است که دکترنصر در زبان انگليسی فرد کم‌نظيری است و انگليسی فصيح را به‌خوبی می‌نويسد و سخن می‌گويد. از دايی مرحومم دکترمهدی حائری يزدی شنيدم که غربی‌ها به دکتر نصر می‌گويند Golden Toung، يعنی «زبان طلايی»! ايشان فارسی را بسيار خوب، آرام و روان و فصيح صحبت می‌کند و الفاظ کم نمی‌آورد. در انگليسی هم به چنين است و کسی را نديده‌ام كه به متن انگليسی ايشان ايراد جدی گرفته باشد. ايشان اگر خودشان متن را ترجمه می‌کردند، قطعاً بسيار فصيح می‌بود. ۱۷ مقاله هم که در انتهای کتاب آورده و مقاله بنده را هم خود ايشان ترجمه کرده، بسيار کار ارزنده‌ای است.

 در مورد تفسير قرآن بايد بگويم که جرقه چنين کاری را من زدم؛ در صحبتی که ۱۵ يا ۲۰ سال پيش در آمريکا درباره‌ ترجمه و تفسير قرآن داشتم، به ايشان پيشنهاد ترجمه‌ الميزان به انگليسی را دادم؛ اما دکتر نصر موافق نبودند که کل الميزان ترجمه شود؛ چراکه اين کتاب برای محيط غربی نوشته نشده است. ايشان گفتند که يا بايد تلخيصی از الميزان داشته باشيم و يا اينکه چيزی را خودمان تأليف کنيم و آن را به انگليسی ترجمه کنيم. ظاهراً در تفسير «قرآن‌شناخت» حدود چهل تفسير قرآن را انتخاب کرده‌اند و گزيده‌ای از آنها را آورده‌اند؛ گزينشی کاملاً فنی. در ترجمه آيات هم دکتر نصر آن را تحريک‌آميز فرقه‌ای انجام نداده است؛ يعنی ممکن است که کسی ترجمه‌ای انجام دهد و گروهی از فرقه‌های اسلامی را عليه گروهی ديگر تحريک کند. تفسيرها نيز همين‌گونه است. بسياری از تفاسير زيدی، شيعی، حنفی و سلفی است. ايشان دقت کرده‌اند که اين‌گونه نباشد و تفسيرشان همه‌گروه‌پسند باشد. البته از کساني شنيده‌ام که منتقد کتاب دکتر نصر، سلفی‌ها هستند. آنها معتقدند که اين است و جز اين نيست، حرف خودشان صحيح است و حرف ديگران همه باطل! اينها سالهای سال است که ترجمه‌های خودشان را به جهان اسلام تحميل کرده‌اند و با ترجمه‌ دكتر نصر مخالفند که مبادا جای آنها را بگيرد و جاذبه‌ای براي جهان اسلام به وجود آورد. به هر حال اين اثر در جهان اسلام پخش شده و تا جايي که خبر دارم، استقبال هم خوب بوده است.

• ترجمه قرآن‌شناخت را در برابر ديگر ترجمه‌های انگليسي زبان چطور می‌بينيد؟

 من متخصص زبان انگليسی و ترجمه‌های قرآن نيستم و در حد آشنايی‌ام بايد بگويم که «قرآن‌شناخت» ترجمه‌ پر جاذبه‌ای است. يکی از مشکلات در ترجمه‌ها، آيات‌الاحکام است. در ترجمه‌های فارسی بسياری از افراد در آيات‌الاحکام اشتباه کرده‌اند، به اين دليل که فقيه نبوده‌اند. کسی که آيات‌الاحکام را ترجمه می‌کند، بايد آشنايی کامل با فقه داشته باشد. در انگليسی هم در چند ترجمه‌ای که ديده‌ام، اين اشتباه رخ داده است؛ مثلاً در قرآن «ثيّبات و ابکارا» آمده است. ثيّب در برابر دوشيزه است (دختری که شوهر نکرده). ثيب شوهر کرده، ولی الان يا شوهرش فوت کرده يا طلاقش داده است. اين خانم دوشيزه نيست. عده‌ای «ثيّب» را ترجمه کرده‌اند Widow، يعنی بيوه. بيوه يعنی کسی که شوهر ندارد و اين به معنای باکره بودن هم نيست. اگر ترجمه‌های آيات‌الاحکام درست نباشد، يقيناً آثار بدي بر مخاطب می‌گذارد. در قانون مدنی اين کاملاً درست آمده است. دختری که شوهر نکرده است. اين به معنای زنی نيست که شوهر ندارد. اجازه دختر شوهرنکرده به دست پدرش است و او باکره است. اين مثال را زدم که بدانيم در قضيه‌ ترجمه دقت‌های بسياری بايد باشد. اين نکته باعث شد که دکتر نصر گفتند: «شما بايد در ترجمه‌ آيات‌الاحکام کمک کنيد» که بعداً کمکی نخواستند، احتمالاً کسانی بودند که به ايشان کمک کنند. من خودم در ترجمه‌ آيات‌الاحکام به فارسی اشتباهات بسياری ديده‌ام چه برسد به انگليسی!

 • در «قرآن‌شناخت» تفسير هم آمده است. آيا تفسير در غرب نمونه‌ای هم داشته يا اينکه کار بديعی است؟

 تفسير به اين صورت تا به حال نبوده و کاملاً ابداعي و نو است. اين تفسير از حدود چهل تفسير منتخب نقل شده است. البته در فارسي هم به اين شکل نبوده است. در تفاسير فارسي هر کسي نظر خودش را گفته و فوقش از اين و آن نقل کرده است؛ اما دکتر نصر در اين کار از جاهاي مختلف شبيه کار دايرةالمعارفي نقل کرده است و ارجاع داده که چه کسي چه چيزي گفته است. اين شيوه براي غربي‌ها خوب است. آنها بيشتر به منبع توجه مي‌کنند. تفاسير بسيار متفاوت است. برخي عرفاني و برخي غيرعرفاني است.

 • تفسير دکتر نصر را جزء کدام يک از تفاسير می‌دانيد؟

 اين تفسير اختصاصي نيست. ايشان گزيده‌اي از تفاسير ارائه کردند.

 • اگر بخواهيم آن را با تفاسير مختلف شيعه مانند الميزان و سنی مانند سيدقطب مقايسه کنيم، آن را چطور ارزيابی می‌کنيد؟

 اين تفسير با همه متفاوت است. مرحوم علامه طباطبايي خودش تفسير کرده، سيدقطب نظر خودش را داده است؛ اما اينکه در ذيل آيه پنج تا نقل قول از ديگران آمده باشد، هيچ کدام از اين تفاسير اين‌گونه نيست. آقاي دکترنصر در تفسير هيچ نظري اعمال نکرده است؛ اما در ترجمه، نظر خودش را گفته است.

 • دکتر نصر می‌گويد من يک تفسير سنتی و يا به عبارتی سنت‌گرا عرضه کرده‌ام و کاری با تفاسير مدرنيستی نداشتم. به نظر شما چرا اين شيوه انجام شده است؟

 براي اينکه خود آقاي نصر سنت‌گراست و معتقد به تفاسير نوين و مدرن نيست. البته درست است که ايشان سنت‌گراست، اما سنت را به زبان مدرن بيان مي‌كند. در نوشته‌هايش چنين است و در ترجمه قرآن هم با نگاه سنتي کار كرده است.

• دکتر نصر در «قرآن‌شناخت» يک روش پژوهشی به دست آورده‌اند که گويی مختص خودشان است. آيا می‌توانيم بگوييم که ايشان از روشهای پژوهشی ديگر مانند الهيات جديد و مطالعات کتاب مقدس تأثير پذيرفته است؟

 اسمي که ايشان براي اين کار انتخاب کرده، نشان مي‌دهد که الگو‌برداري کرده است. عبارت The Study Quran نه The Study of Quran. خود اين ترکيب معناي خاصي دارد. Study به معناي «مطالعه» است. قرآن براي مطالعه و يا قرآن مطالعه‌اي.

 • خود ايشان به جاي مطالعه، واژه‌ «شناخت» را انتخاب کرده‌اند و گفته‌اند مقصود من از Study، شناخت است.

 به خاطر اين است که يک رشته کتاب‌هايي درباره‌ کتب مقدس با عنوان The Study Bible موجود است؛ اما درباره‌ قرآن تا به حال چنين کاري نبوده است. دکتر نصر از جمله کساني است که شهرت جهاني دارد. در کنگره‌ جهاني اديان که همه‌ اديان درباره دين خودشان مقاله‌اي نوشتند، آقاي دکتر نصر هم درباره‌ اسلام مقاله تأليف کردند که بعداً شد کتاب «قلب اسلام» (The Heart of Islam) که چند بار هم به فارسي ترجمه شده است. غرضم اين است که ايشان مي‌خواستند گزارش خوبي از يک مسأله بدهد. اکنون در دنيا اگر کسي بخواهد گزارش خوبي درباره‌ فلسفه‌ ملاصدرا يا سهروردي بدهد، دکتر نصر است. گزارش از يک متفکر کار ساده‌اي نيست. کسي بخواهد تکه‌تکه از کسي چيزي بگويد، کار جالبي نيست.

 • قرآن‌شناخت چه تأثيری می‌تواند بر جريان قرآن‌شناسی در داخل و خارج از کشور داشته باشد؟

 در خارج از کشور واقعيت اين است که قرآن اکنون متأسفانه نعوذبالله بدنام شده و آن را به خشونت متهم مي‌کنند! واقعاً اسلام‌هراسي کار بسيار خطرناک و عجيبي است. به نظر مي‌رسد که دکتر نصر سعي کرده آيات را گونه‌اي ترجمه کند که اين ترس از بين برود و جايگاه اسلام رحماني و رأفت در اين آيات بيشتر است. اين ترجمه در چنين ايامي مي‌تواند تأثيرگذار باشد.

 • شما خودتان هم مقاله‌اي درباره مکتب‌هاي فلسفي و کلامي قرآن در اين کتاب نوشته‌ايد و به‌خوبی مي‌دانيد که فلسفه و کلام در جهان تشيع جايگاه ويژه‌ای دارد. اين مقاله چه تأثيری مي‌تواند در اين مجموعه‌ ۱۷ مقاله‌ای درباره‌ قرآن داشته باشد؟

 دکتر نصر از من خواستند که در زمينه‌ مکتب‌هاي کلامي و فلسفي برخاسته از قرآن مقاله‌اي بنويسم. من اين کار را با استفاده از پنجاه ـ شصت منبع اصيل و به سبک غربي نوشتم. سبک غربي خطابي نيست. بايد هر مطلبي منبعش مشخص باشد. اين مقاله هنوز به فارسي ترجمه نشده و جايي چاپ نشده است.

 • چرا بحث کلامی و فلسفی طرح شده است، در حالی که تنها شما و دکتر نصر شيعه‌ايد و باقی افراد که در اين کار مطلبی نوشته‌اند، اهل تسنن هستند؟

 فلسفه‌اي که در تشيع آمده، همراه با عرفان شيعي است. سيدحيدر آملي و يا ملاصدرا عارف شيعه هستند. نگاه فيلسوف و عارف شيعي با نگاه فيلسوف و عارف غيرشيعي متفاوت است. دکتر نصر تعلق ويژه‌اي به مکتب تشيع دارند و سعي داشتند نگاه شيعي را به مخاطب غربي نشان دهند؛ چراکه کلام در غرب بسيار مورد توجه است. کلام مسيحي و کلام يهودي از جمله مسائلي است که غربيان بسيار به آن توجه مي‌کنند و طرح کلام شيعي برخاسته از قرآن نيز قطعاً مورد توجه است.