مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح شنبه ۹۵/۱۱/۱۶ – آقایان (به خیر یاد کردن رفتگان و ذم زیاده‌روی در احترامات عرفی مرتبط با آن)

DrNour Ali Tabandeh Majzoub Alishah 24 vijeبسم الله الرحمن الرحیم

یک دستوری از بزرگان به ما رسیده است که «اذْکُرُوا مَوْتَاکُمْ بِالخَیْرٍ» رفتگان خودتان را به خیر یاد کنید. البته این «به خیر یاد کنید» معنیش این نیست که هر دروغی هم که هست به صورتِ راست جلوه بدهید. مثلاً در مجالس ترحیم معمول شده که آن واعظی که صحبت می‌کند بیشتر خب تعریف از متوفیٰ می‌کند. از راست و دروغ به هم… به طوری که مَتلکی آن وقت‌ها روزنامه‌ی توفیق نوشته بود، نوشته بودند: مجلس ترحیمی، یک آقایی اول آمد نشست، یک خرده که نشست دو سه کلمه از حرف واعظ به گوشش خورد بعد پاشد، گفتند: کجا می‌روی؟ گفت: می‌روم اشتباه کردم. پرسیدند: اشتباه کردی کجا می‌خواستی بروی؟ همین جا را گفت. گفتند: نه آقا اشتباه نکردی همین جاست. از کجا فهمیدی می‌گویی اشتباه کردم؟ گفت: الان که نشستم از همه چیزهایی که آن آقا می‌گفت دروغ بود. می‌گفت این آقا خیلی شجاع بود، نه! خیلی هم ترسو بود. از شجاعت تعریف کرد که من فکر کردم منظورشان طعنه زدن به متوفی نیست، ولو که شجاعتی نداشت. از بزرگواری و بخششش – از هر چیزی صحبت کرد – من دیدم آن صفاتی که می‌گوید مربوط به این متوفی ما نیست. فهمیدم اشتباه کردم، این دارد تعریف یکی دیگر را می‌کند. اینجور نه! ولی هیچ بنده‌ای را که خدا آفریده، مفت نیافریده. برای این آفریده است که اولاً خودِ آن خمیره‌ی ذاتش یعنی روحش که به او جان می‌دهد آن تکامل پیدا کند و مراحل تکامل را طی کند. کودک باشد، بزرگ بشود، تعلیم بگیرد و امثال اینها. بعد هم یادش باشد که همچین کسانی داشتیم. البته در اینجا برای اینکه اشتباه نشود و اینها باعث افتخارات و امثال اینها ندانند آن سوره‌ی «أَلهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتّي زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» اینقدر آن خودخواهی و خود را جلوه دادن در شما زیاد شده است که حتی قبرهایتان [را] می‌پرستید. که البته به استناد ظاهرِ این عبارت خلق زیارت قبر را معروض نمی‌دارند ولی خب ما شیعه‌ی خالص و شیعه‌ی واقعی صمیمی، این به خاک علی که احترام می‌گذارد، کربلا می‌رود و تربت می‌گیریم، این روی علاقه به خاک نیست، بلکه این روی علقه و محبتی است که نسبت به این خاک دارد، به مناسبت همجواریش با این بدن ضعیف که این جان را در بر گرفته بود. ولی خب به این واسطه عرف و عادت اسلامی بسیار فراوان است. همین وضعیتشان کمک می‌کند. آنجا در واقع جلوی این زیاده‌روی که در عرف ممکن است ایجاد بشود به وجود می‌آورد. هر کسی همان جور که می‌گوید: «أَلهاکُمُ التَّکاثُرُ» خود فروش دادن و جلوه کردن زیاد شده. آنها را برای جلوه نشان می‌دهد. اگر آنها را برای جلوه‌ی خود نشان بدهد عیب ندارد، تا اینکه برای جلوه‌ی دیگران نشان بدهد. که در آن صورت تکاثُر می‌شود معنیش و تکاثُر در واقع معنای تکبر دارد. و از رسوم مختلفی از این حیث در تمام کشورها به خصوص کشورهای مشرق‌زمین هست که اینها جنبه‌ی، مردم البته احترامات مذهبی به این مراسم می‌گزارند، ولی این مراسم جنبه‌ی مذهبی ندارد. اجراکنندگانش چون اهل آن مذهب هستند تبدیل شده به… مثلاً در گناباد من خودم با اعتقاد کامل آنها را انجام دادم و مسلماً کسی که با اعتقاد کامل و خالص انجام بدهد و دعوت کند مسلماً به عالم غیب – به آن عالمی که این رفته به آنجا – ارتباط پیدا می‌کند. ولی خب این ارتباط به هیچ وجه مایه‌ی افتخاری نیست. مایه‌ی افتخار برای ما این است که رفتارمان منطبق با رفتار آنها باشد. البته نمی‌توان گفت؛ یک نفر را مجبور کرد که در این مراسم شرکت کن! نه. اگر علقه داشت می‌تواند شرکت کند، اگر نداشت نه. حالا ان‌شاءالله خداوند ما را توفیق بدهد که با دیده‌ی باز و با خلوص نیتِ تمام، همه‌ی گذشتگانمان را رعایت کنیم.