فضيلت مجالس ذكر- حاج سید هبت الله جذبی(ثابت علی)

مجالس ذكر و انجمن‏هاى فقرى روضه‏اى است از رياض جنّت و نوربخش آسمانها و بركت و وسعت و رحمت زمين و مسرّت‏Imageبخش بزرگان و محبوب مؤمنان. اگر موفّق به حضور در اين مجالس شديم، بايد شكرگزار بوده و كاملاً متوجّه حق و متذكّر و خيالات دنيويّه را از خود دور نموده و خانه دل را مخصوص حق قرار دهيم تا مورد عنايت حق واقع گرديم و بصيرت و بينايى يابيم.

 

مجالس ذكر و انجمن‏هاى فقرى روضه‏اى است از رياض جنّت و نوربخش آسمانها و بركت و وسعت و رحمت زمين و مسرّت‏بخش بزرگان و محبوب مؤمنان. اگر موفّق به حضور در اين مجالس شديم، بايد شكرگزار بوده و كاملاً متوجّه حق و متذكّر و خيالات دنيويّه را از خود دور نموده و خانه دل را مخصوص حق قرار دهيم تا مورد عنايت حق واقع گرديم و بصيرت و بينايى يابيم.

برو تو خانه دل را فرو روب

مهيّا كن براى جاى محبوب

چو تو بيرون شوى او اندر آيد

به تو بى‏تو جمال خود نمايد

و سعى كنيم كه در غفلت نبوده به ذكر و فكر و ياد حق مشغول باشيم كه شيطان و جنود او با تمام وسايل، مجهّز و درصدد اغواى انسان و راهزنند كه عرض كرد: فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ اِلّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ(104). و سعى و جديّت و جدّ دارند به هر وسيله‏ايست از ياد خدا بازدارند. ميدان مبارزه و مجاهده است و اگر فضل و لطف حق شامل نشود بر شيطان و جنود او فائق نخواهيم شد و از بركات اين‏گونه مجالس برخوردار و بهره‏مند نخواهيم بود، بايد در دل از خدا جز خدا نخواهيم و خواهش‏هاى دنيويّه كه قابل اعتنا نيست از خود دور سازيم.

از خدا غير از خدا را خواستن

ظنّ افزونى است كلّى كاستن(105)

و دل بلكه تمام اعضا را به ياد خدا مشغول داريم كه شيخ سعدى فرمايد:

خالى از ذكر تو عضوى چه حكايت دارد

سر مويى به غلط در همه اعضايم نيست

بزرگترين حجاب، خودبينى و خوديّت است تا اين حجاب پاره نشود بصيرت و بينايى حاصل نگردد و مولى‏الموالى(ع) در دعاى كميل عرض مى‏كند: لا يَنالُ ذلِكَ اِلّا بِفَضْلِكَ و كرمِكَ(106). اميدواريم به فضل حق و توجّه اولياء حق بتوانيم از بركات اين‏گونه مجالس مستفيض گرديم كه سعادت دنيا و آخرت و اصلاح جميع امور ظاهريّه و باطنيّه از بركات اين مجالس و انجمن‏هاست كه فرموده‏اند: تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِنْ عبادةِ سَبعينَ سَنَة(107)  كه مقصود از تفكّر، ياد حق بودن و خود را فراموش نمودن است.

شرحى را كه مرحوم آقاى مست‏عليشاه شيروانى در رياض‏السياحة در باب فضل مجالس ذكر فرموده‏اند، نوشته مى‏شود:

« بر ارباب دانش و اصحاب بينش مخفى نيست كه حضور حلقه‏ها و مجالس ذكر الهى را فضل و مزيّتى است از حضور حِلَقْ و مجالسى كه در آن ذكر حق سبحانه و تعالى ننمايند؛ بلكه به غير از لهو و لعب به چيز ديگر زبان نگشايند؛ زيرا حِلَقْ و مجالس ذكر الهى، محل فيوض و رحمت حق سبحانه و تعالى و ملائكه است و حِلَقْ و مجالس ديگر محلّ نزول قهر و سخط خداى تعالى است و بلكه شياطين، اهل آن حِلَقْ و مجالسند. روايت نموده شيخ زين‏الدّين عاملى در منية المريد: عن رسول‏اللَّه(ص) قال: اذا مَرَرْتُم فى رِياضِ‏الجَنّةِ فَارْتَعوا. قالوا يا رسولَ‏اللَّه: ما رياضُ‏الجَنّة؟ قال: هِى حِلَقُ‏الذّكر فانّ للَّه تعالى سيّارات مِنَ المَلائكة يَطلُبونَ حِلَق‏الذّكرِ فاذا آتوا عَليهِم حفّوا بِهم؛ يعنى، حضرت فرمود به اصحاب خود كه هرگاه مرور و گذر شما واقع شود در باغ‏هاى بهشت، پس چرا كنيد و لذّت بريد؛ عرض نمودند كه يا رسول‏اللَّه چيست باغ‏هاى بهشت؟ حضرت فرمود كه آن حلقه‏هاى ذكر الهى است؛ پس به‏درستى كه از براى خداى تعالى ملائكه‏اى چندند كه سير مى‏كنند و طلب مى‏نمايند حلقه‏هاى ذكر را؛ پس هرگاه آمدند و رسيدند به مجلس و حلقه‏اى كه ذكر الهى در آنجا مى‏نمايند پس طواف مى‏نمايند به ايشان، اگر حفوا به معنى طافوا باشد يا آنكه احاطه مى‏نمايند بر دور ايشان، اگر حفوا به معنى احاطو باشد.

من جمله حديث ابى‏ذر رضى‏اللَّه عنه، قال رسول‏اللَّه(ص): حضورُ مَجلِس الذِّكر اَفضلُ مِنَ الصّلوةِ اَ لْف ركعة و حضورُ مَجلِس العِلمِ اَفضلُ مِن شُهود اَلف جنازةِ. قيل: و ما لِمَن يَقرأ القران؟ فقال: هَلْ يَنْفَع القران اِلّا بِالعلم؛ يعنى، حضرت رسول(ص) فرمودند كه حاضر شدن در مجلس ذكر، بهتر است از هزار ركعت نماز و حاضر شدن در مجلس علم، بهتر است از حاضر شدن در تشييع هزار جنازه. گفته شد: يا رسول‏اللَّه چه چيز است ثواب از براى قاريان قرآن؟ پس حضرت فرمود كه آيا فايده مى‏دهد قرآن يعنى قرائت آن مگر با علم. از اين حديث شريف كه حضرت رسالت پناهى فضل مجلس ذكر را و مجلس علم را هر يك على‏حدّه بيان فرموده است خالى از وجه معجزه نيست؛ زيرا كه آن حضرت مى‏دانست كه جماعتى از عباد هوى و ابناى دنيا و عبيد بطون و نفس امّاره مفتون به‏هم خواهد رسيد و ظاهر خواهد گرديد كه انكار اهل ذكر و اهل علم نمايند و احاديث حلق ذكر و مجالس آن را تأويل به حلق و مجالس درس و علم فرمايند؛ چنانكه بعضى از علماء سوء و تابعين سلاطين و مخالطين ايشان نموده‏اند تا اينكه اين حديث تكذيب و تأويل ايشان بوده باشد.

روايت نموده شيخ ابوجعفر محمّد بن على بن بابويه القمى از كتاب مَنْ لا يَحْضُره الفقيه: »قال النبى(ص): بادروا اِلى رياض‏الجنّةِ فى دارالدنيا. فقيل: يا رسولَ‏اللَّه و ما رياض‏الجَنّة فى دار الدنيا؟ فقال: حِلقَ الذكر؛ يعنى، حضرت فرمود كه مبادرت نماييد در رفتن به سوى باغ‏هاى بهشت كه در دار دنيا است؛ پس گفتند اصحاب كه يا رسول‏اللَّه چه چيز است باغ‏هاى بهشت در دار دنيا؟ پس حضرت فرمود كه حلقه‏هاى ذكر. در دعاى دوشنبه منقول است از حضرت كاظم(ع) و در مصباح كبير و غير آن مذكور است كه بعضى از عبارات در آن دعا اين است: اَنْ تَجْعل راحَتى فِى لقائِك و عَمَلى فى سَبيلِك و حجّ بَيتك الحرام والاختلاف اِلى المَساجِد و مجالس‏الذكر؛ يعنى، حضرت طلب نموده از حق‏سبحانه و تعالى به آنكه بگرداند راحت او را در لقاى حق و عمل و شغل او را در اعمال مقرّبه و حجّ بيت‏اللَّه الحرام و آمد و شد به مجالس ذكر و مساجد. احاديث ديگر به دخول حلق و مجالس ذكر زياد وارد شده است؛ انتهى.«(108)

با اين احاديث كه ذكر شد معيّن است كه انجمن مقدّس ذكر، موردتوجّه حق‏تعالى و موردنظر انبياء و اولياء و ملائكه است و ملائكه اطراف مجلس ذكر را احاطه كرده و براى اهل آن دعا و طلب استغفار مى‏كنند. ارواح مؤمنين هم كه احاطه به اين عالم طبيعت دارند غبطه حضور در اين مجالس را مى‏خورند، خاصّه كه انعقاد مجلس به‏نام مبارك يكى از بزرگترين اولياى عظام تشكيل گرديده باشد. از حضرت حق درخواست و مسألت داريم كه ما را مؤيّد و موفّق بدارد كه قدر اين مجالس را دانسته به غفلت و خيالات دنيوى متوجّه نباشيم و همواره متذكّر و متوجّه حق بوده، از فيض مجلس ذكر محروم نگرديم كه فرمودند: اَلذِّكرُ طاعةٌ والغَفلةُ مَعصيةٌ(109)؛ هرآنى كه متذكّر حق باشيم در عبادت و هر لحظه كه به غفلت گذرانيم در معصيت خواهيم بود.

اجتماعات مذهبى فقط بايد براى ياد خدا و تذكّر و توسّل به بزرگان دين و روانهاى پاك آن بزرگواران باشد و اغراض دنيويّه و امور مادّى در بين نباشد و بلكه بزرگان ما منع فرموده‏اند كه در اجتماعات مذهبى كه بايد فقط براى ياد خدا باشد از امور دنيويّه سخن به‏ميان آيد و وقت گرانبهاى اجتماعات ما صرف اغراض مادّى گردد؛ چنانچه خريد و فروش در مسجد را منع كرده‏اند.

البتّه از كار دنيا و اجتماعات دنيوى ممانعت نشده؛ بلكه كسبى كه به يادخدا و از جنبه اطاعت امر باشد ممدوح بلكه واجب شمرده‏اند؛ ولى فرموده‏اند: مجالسى را كه مخصوص ياد خدا و توسّل است و حلقه ذكر ناميده مى‏شود روضه‏اى است از رياض جنّت و ارواح مطهّره انبياء و اولياء(ع) حاضرند؛ بلكه صاحب ولايت و راهنماى زمان و ولى امر در آن مجلس، حاضر و ناظر است و نبايد خود را به امور دنيويّه كه قابل اعتناء و توجّه نيست آلوده ساخت؛ چون خدا اغنى الشركاء است و عبادتى را كه شائبه غرض مادّى در آن باشد ردّ مى‏كند و مجالسى هم كه به‏اغراض دنيويّه مشوب باشد فيض و اجر نخواهد داشت.

بزرگان و پيشوايان ما كه ائمّه اطهار صلوات‏اللَّه عليهم باشند، بعد از قضيه عاشورا براى اينكه وسيله اجتماع مذهبى در ميان موجود باشد و ذكر امور دنيويّه در آن در ميان نيايد فاجعه شهادت حضرت حسين(ع) را كه بزرگترين وقايع جانسوز عالم است متذكّر گرديده و به پيروان و مؤمنين دستور مى‏دادند كه از تذكار مصائب حسين(ع) غفلت نورزند و دور هم بنشينند و به ياد ظلمى كه نسبت به آن بزرگوار شده، بوده باشند؛ در اين دستور هم منظور سياسى و هم اجتماعى و هم دينى مندرج بوده؛ زيرا منظور اين بوده كه اعمال و رفتار و گذشت از مال و جان آنان را سرمشق خود قرار داده رفتار نماييم؛ علاوه، از توجّه به غير خدا در آن مجالس منصرف، و روح خود را اتّصال به عالم ملكوت داده و ارتباط به آن عالم اصلى خود پيدا كنيم.

اين امر كه به اين نظر، منظور و دستور داده شده، بر غلبه احساسات مذهبى و شدّت محبّت دينى به بزرگان در ميان شيعه رواج يافته و در وفات و تولّد همه بزرگان دين اجتماع نموده و به ياد خدا و ذكر مناقب و مصائب آنان مشغول بودند و در روزهاى تولّد جشن گرفته و در ايّام وفات سوگوارى را به‏جا مى‏آوردند.

بزرگان عرفا نيز در هر زمان از اين سنّت سنّيه پيروى نموده و در اقامه عزادارى و گاه هم، جشن تولّد ائمّه هدى(ع) جدّ بليغ مى‏نمودند از جمله مرحوم مبرور سلطان الاولياء حضرت آقاى شهيد طاب‏ثراه در اين امر جهد وافر مبذول مى‏داشت و در تمام سال مجالس سوگوارى حضرت سيّدالشّهداء(ع) را منعقد و كسانى كه درك فيض زيارتشان را كرده‏اند، همه مى‏گويند كه حضرتش در مجالس سوگوارى كثيرالبكاء بوده و بلكه گاهى در امثال روز عاشورا و بيست و يكم رمضان حال انقلاب بر ايشان دست مى‏داد و البتّه همان‏طور كه عرض شد بايد منظور را متوجّه باشيم و پى به اصل مقصود ببريم و حال توسّل و تذكّر را زياد كنيم و در اين‏گونه مجالس درخواست فيض از منبع فيض نماييم و قدردان نعمت موجوده بوده و از خداوند بخواهيم كه حال شكر را از ما سلب نفرموده و نعمت موجوده، يعنى ادامه نعمت وجود حضرت ولى امر و راهنماى زمان ارواحنا فداه را از حضرت حق مسألت نماييم.

حضرت رسول(ص) كه از دنيا رحلت فرمود، بشريّت آن حضرت از دست رفت؛ ولى معنويّت و روحانيّت او باقى و در وجود مبارك حضرت مولى‏الموالى على(ع) جلوه نمود و اين فيض حق قطع شدنى نيست و در هر زمان در مظهرى جلوه‏گر است و امروز در وجود مقدّس امام زمان حضرت حجّت بن الحسن عجّل اللَّه فرجه متجلّى و اشعه انوار آن حضرت در وجود اولياى حق ظاهر و هويداست و از خداوند مسألت داريم كه چشم ظاهر و باطن ما را به زيارت جمال مباركش منوّر فرمايد. مولوى عليه‏الرحمة در ديوان خود فرموده:

هر لحظه به شكلى بت عيار برآمد      دل برد و نهان شد

هردم به لباس دگر آن يار برآمد      گه پير و جوان شد

فى‏الجمله هم‏اوبودكه‏مى‏آمد و مى‏رفت         هر قرن كه ديدى

تا عاقبت‏آن‏شكل عرب‏وار برآمد         داراى جهان شد(110)

ايضاً مولوى فرمايد:

آن سرخ قبايى كه چو مه پار برآمد

امسال در اين خرقه زنگار برآمد

آن ترك كه آن سال به يغماش بديدى

اين است كه امسال عرب‏وار برآمد

آن يار همان است اگر جامه بدل كرد

آن جامه بدل كرد و دگر بار برآمد

آن باده همان است اگر شيشه دگر شد

بنگر كه چو خوش بر سر خمّار برآمد

آن شمع به‏صورت به مثل مشعله‏اى شد

وين مشعله زين روزن اسرار برآمد(111)

در مشارق الانوار از حضرت مولى الموالى على(ع) نقل شده كه فرمود: فَانّا نَظْهَرُ فى كلِّ زمانٍ و وقتٍ و اَوانٍ فى اىّ صورةٍ شئنا بِاذنِ اللَّهِ عزّ و جل؛ يعنى، ما ظاهر مى‏شويم در هر زمان در هر صورت كه بخواهيم به اذن خداى‏تعالى.

بنابراين اينها بهانه و وسيله براى توسّل و التجاء و ياد حق است چنانكه عرفا در كعبه و بتخانه محبوب را مى‏بينند.

مقصود من از كعبه و بتخانه تويى تو

مقصود تويى كعبه و بتخانه بهانه

اميد است در اين‏گونه مجالس از ياد خدا غفلت ننموده و به ذكر و فكر خود كه دستور داده شده، مشغول و از خداوند و اولياء حق استمداد نموده نورانيّت و معرفت و نيستى و رفع گرفتاريهاى صورى و معنوى و اصلاح مشكلات ظاهرى و باطنى خود را مسألت نماييم كه به‏طورى كه ذكر شد دعا و توسّل و التجاء در اين‏گونه مجالس اجابت خواهد شد.

 

پانوشتها:

***مطلب مذکور به نقل از کتاب باب ولایت و راه هدایت آورده شده است.

104) سوره ص، آيات 81 – 2 : به عزّت تو سوگند كه همگان را گمراه كنم، مگر آنها كه از بندگان مخلص تو باشند.

105) مثنوى معنوى، به اهتمام توفيق سبحانى، دفتر پنجم، بيت 773 )با كمى اختلاف(.

106) به آن نتوان رسيد جز به فضل و كرمت.

107) يك ساعت تفكّر بهتر است از هفتاد سال عبادت.

108) رياض السّياحة، جناب ميرزا زين‏العابدين شيروانى )مست‏عليشاه(، به تصحيح حامد ربّانى، انتشارات سعدى، صص 365 – 7 )با كمى اختلاف(.

109) ذكر طاعت است و غفلت از ذكر معصيّت است.

110) جذبات الهيّه، منتخبات كلّيات شمس‏الدّين تبريزى، به تصحيح شيخ اسداللَّه ايزدگشسب، انتشارات حقيقت، 1378، ص 123.

111) همان، ص 124.