یادی از ویکتور خارا آواز خوان شیلیایی

Imageگیتارم نه برای ثروتمندان است، نه برای کاسه‌لیسان آنها / ترانه‌هایم اسکله‌ای است برای رسیدن به ستاره‌ها/گیتار من دولتمردان و جنایتکاران را به کار نمی آید/که آزمند زر و زورند ./گیتار من به کار زحمتکشان خلق می آید./تا با سرودشان آینده شکوفا شود ./چرا که ترانه آن زمانی معنایی می یابد/که قلبش نیرومندانه در تپش باشد/ .و انسانی آن ترانه را بسراید که/سرود خوانان شهادت را پذیرا شوند ./شعر من در مدح هیچ کس نیست/و نمی سرایم تا بیگانه ای بگرید/من برای بخش کوچک و دوردست سرزمینم می سرایم

«گیتارم نه برای ثروتمندان است، نه برای کاسه‌لیسان آنها / ترانه‌هایم اسکله‌ای است برای رسیدن به ستاره‌ها…»

گیتار من دولتمردان و جنایتکاران را به کار نمی آید

که آزمند زر و زورند .

گیتار من به کار زحمتکشان خلق می آید .

تا با سرودشان آینده شکوفا شود .

چرا که ترانه آن زمانی معنایی می یابد

که قلبش نیرومندانه در تپش باشد .

و انسانی آن ترانه را بسراید که

سرود خوانان شهادت را پذیرا شوند .

شعر من در مدح هیچ کس نیست

و نمی سرایم تا بیگانه ای بگرید

من برای بخش کوچک و دوردست سرزمینم می سرایم .

 

 

ویکتور خارا Victor Jara گیتاریست، شاعر، آهنگساز و آوازخوان از چهره های مبارز نهضت مردمی شیلی بود که در راه آرمانهای آزادیخواهانه‌اش کشته شد.

خارا در سال ۱۹۶۹ و همزمان با سال‌های پرالتهاب آمریکای لاتین، نخستین آلبوم «سلو» ی خود را ارائه نمود و در همین سال‌ها آشنایی خارا با دیدگاه‌های سوسیالیستی، تاثیر مهم را در افکار و زندگی او برجای گذاشت. مقابله هنرمندان جریان سرود نو با تبدیل شدن آمریکای لاتین به «حیاط خلوت» ایالات متحده و کوشش‌های خارا در راه آزادی و عدالت، هویتی ضدامپریالیستی به موسیقی او بخشید. خارا می‌گفت:«معتقد نیستم که خواننده انقلابی بودن صرفا مترادف با خواندن سرودهای سیاسی باشد. انقلابی‌گری یعنی نجات دادن ارزش‌های مردم از دست امپریالیزم

در سال ۱۹۶۹ حزب کمونیست، سوسیالیست‌ها و دیگر گروه‌های چپ شیلی ائتلافی را با نام «جمعیت مردم» (united popular) تشکیل دادند کهاین ائتلاف یک سال بعد با معرفی «سالوادور آلنده» به عنودان کاندیدا، وارد رقابت‌های انتخاباتی شد. خارا که تا آن زمان بیشترین فعالیت خود را در زمینه تیاتر متمرکز کرده بود، با آگاهی از محدودیت صحنه‌های نمایش در یافتن مخاطب بیشتر، و از آنجا که به واسطه موسیقی می‌توانست ارتباط گسترده‌ای با توده مردم برقرار کند، خود و گیتارش را وقف جنبش انقلابی شیلی نمود و به همراه چند هنرمند دیگر در استادیوم «شیلی» شهر سانتیاگو کنسرت بزرگی را اجرا کرد. پس از پیروزی «اتحاد مردم» در انتخابات، پربارترین روزهای خارا نیز آغاز شد.

اما در یازدهم سپتامبر سال ۱۹۷۳ (که امروز به عنوان یازدهم سپتامبر اولی از آن نام برده میشود) کودتای پینوشه ـ که از طرف صاحبان معادن مس و سرمایه‌داران بزرگ شیلی، با همکاری ایالات متحده امریکا و سرپرستی مستقیم سازمان "سیا" سازمان یافته بود ـ شرایط دیگری بر شیلی حاکم ساخت. بسیاری از انقلابی‌های پیشرو و از جمله سالوادور آلنده در همان روزهای نخست کودتا به قتل رسیدند و بسیاری نیز بازداشت شدند و یک دوره سیاه فاشیستی تحت اداره پینوشه بر شیلی مستولی گشت.

خارا نیز که در جمع دانشجویان دانشکده فنی دستگیر شدهبود، به همراه بسیاری از جوانان انقلابی، به استادیوم «شیلی» شهر سانتیاگو انتقال یافت. در همان استادیوم بود که خارا آخرین سرود خود را خواند: «استادیوم شیلی» (chilie estadio). پس از آنکه خارا این سرود را خواند،چند هزار جوان بازداشت شده در استادیوم، یکصدا آنرا خواندند و

خارا سیم های گیتارش را برای آرمان های انقلابی‌اش به فریاد وامی‌داشت و کودتاچیان برای مقابله با او تبر را سلاح مناسبی دیدند… فرزندان دیکتاتور دستان خارا را شکستند اما او همچنان ادامه داد "ما پیروز میشویم" که با همراهی سایر جوانان اسیر در فضای استادیوم طنین انداخت.

در روز ۱۶ سپتامبر جسد تیرباران شدهٔ او را در کنار خیابان پیدا کردند.

آخرین آلبوم آهنگ‌های خارا پس از مرگش انتشار یافت: «مانیفست» (manifesto). خارا در ترانه‌ای که نام این آلبوم از آن گرفته شده است، چنین می‌خواند: «گیتارم نه برای ثروتمندان است، نه برای کاسه‌لیسان آنها / ترانه‌هایم اسکله‌ای است برای رسیدن به ستاره‌ها…»

 

آخرین ترانه‌ٔ او که حکم وصیت‌نامه‌اش را داشت، بر رویتکه‌ای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جان به در برد، به دست همسرش رسید:

پنج هزار نفر این جاییم

در این بخش کوچک شهر

چه دشوار است سرودی سرکردن

آن‌گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم

وحشت آن‌که من زنده‌ام

وحشت آن‌که می‌میرم من

خود را در انبوه این همه دیدن

و در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیت

که در آن سکوت و فریاد هست

لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.

پینوشه چند سال قبل بالاخره در اثر مبارزات و درخواستهایمکرر مردم شیلی به محاکمه کشانیده شد اما بارها بوسیله حکام وقت و دست اندازی امریکا به عناوین مختلف تلاش صورت گرفت که از چنگ محاکمه نجات یابد تا اینکه بالاخره بعلت کهولت سن مرد.

نویسنده: سلیم