مجلس صبح چهارشنبه ۲۱-۰۳-۹۳ (سحر و جادو – روح – جن- تجسس-خانم‌ها)

009

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

یک مسائلی در جامعه هست که در بین مردم خیلی در مورد آن بحث می‌شود، البته به نتیجه‌ای برسد یا نرسد فرق می‌کند. بسیاری از اینها را اگر از من بپرسند آن دو نظریه را بخوانید هر کدام را خودتان پسندیدید نظریه‌تان همان هست. یک مسائلیست که چندان ربطی به درویشی ندارد، یعنی همه چیز به درویشی ربط دارد ولی آن مورد، مستقیم ربطی ندارد و لزومی هم ندارد که بدانید. مع‌ذلک خیلی‌ها را از این قبیل من جواب دادم حالا اگر هرکسی جوابی که می‌خواهد مستقیم از من بپرسد، یک نامه بنویسد که بگویم، من دیگر این ‌اندازه نمی‌توانم. باید خودتان مطالعه کنید. یکی از این‌ها که مربوط به ما هم هست مسئله‌ی سحر و جادو و مسئله‌ی تناسخ است.

جوابی که من می‌گویم فقط مستند به قرآن است، خود قرآن هم به عنوان نمونه داده است. وقتی می‌گوید وَلَا تَجَسَّسُوا(حجرات/12) تجسس نکنید، خیلی از این موارد است. خیلی جاها هست که قرآن جواب نمی‌دهد می‌گوید يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ (بقره/189) از تو در مورد هلال‌های ماه می‌پرسند. جواب ‌نمی‌دهد که هلال‌ها چه هستند! برای اینکه قرآن برای این نیامده است، قرآن و درویشی برای این است که بدانیم چطوری زندگی کنیم. قدری جوای می‌دهد مابقی‌اش را می‌گوید، ربطی ندارد. همین قدر بدانید مابقی آن به خودتان مربوط است. می‌خواهید موشک سوار بشوید، بروید به ماه ببنید چه هست، می‌خواهید محاسبات ریاضی بکنید ببینید چیست، کاری ندارد، فقط می‌گوید هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ این هلال برای این است که مردم برای خودشان وقت تعیین کنند و روز حج‌شان را بدانند. چون در حج در روزهای هشتم و نهم و دهم باید کارهای خاصی کرد تمام اینها بستگی به هلال ماه دارد.

یا یک جای دیگر می‌فرماید يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي (اسراء/85) از تو راجع به روح می‌پرسند، ماهیت روح چیست؟ بگو که روح از امر خدا و کارهای خدایی است. علم در مورد روح را برای‌تان خیلی کم فرستادیم وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا (اسراء/85) یعنی بشر که تمام علم و دانشش، از راه حواس بدست می‌آید. بینائی، گویایی، شنوایی و… که حواس خمسه می‌گفتند. [اینطور که] خداوند می‌فرماید، به این طریق ما همین‌قدر می‌توانیم استنباط ‌کنیم که آشنایی کامل به روح، خارج از این حواس است. یعنی غیر از این حواسی که ما داریم (و ماده)، عوالم دیگری هم هست که خداوند آن را در اینجا ممنوع کرده است. البته خیلی از بزرگان را خداوند اجازه داده که از این مرز موقتاً آن‌جا بیایند و برگردند، خبر بیاورند. مثل اِدریس که همان خنوخ باشد یا معراج پیغمبر ما و یا مکاشفات بعضی از عرفای واقعی (نه عرفای روزنامه‌ای و تبلیغاتی-سیاسی) البته در مورد اینها هر کسی هرچه هم دانست:

آن‌را که خبر شد، خبری باز نیامد

در این زمینه خیلی مسائل هست البته چون خداوند فرموده است عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا (البقره/31) همه چیز یادش دادیم. این است که آن چیزهایی هم که نمی‌دانیم و یا از دانستن آن محروم هستیم یعنی نمی‌‌توانیم بدانیم، در همین محرومیت از دانستن، در حواس ظاهری ما هم هست، البته در روانشناسی می‌نویسند در علوم [دیگر هم هست] خطای باصره، خطای سامعه هست و… همه‌ی حواس خطاها می‌کنند. ما که می‌گوییم از جنبه‌ی ایمانی، درویشی و عرفانی هر چه در قرآن گفته است، اضافه بر آن نمی‌دانیم مگر خودمان ببینیم. در قرآن می‌فرماید يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي همین قدر ما می‌توانیم به طور قاطع بگوییم، ولی بعد بشر را منع نکرده که دنبال این‌ها برود و آن چیزها را بفهمد. وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا یعنی خیلی کم اطلاعات به شما دادیم، نگفته اطلاعات به شما نخواهیم داد، بروید دنبال آن، بفهمید. در همه‌ی موارد نیر همینطور.

حتی در مورد سحر و جادو در اینکه یک چیزهایی غیر از این ظواهری که ما می‌بینیم وجود دارد، حرفی نیست چیزهایی می‌بینیم. ولی چیست نمی‌دانیم! نمی‌توانیم هم به طور قطعی بگوییم که سحر چیست، ولی همین‌قدر می‌دانیم که یک چیزهایی هست، هم عملاً می‌بینیم و هم آنچه دانشمندان ظاهری گفتند، بزرگان دینی در مکاشفات‌شان گفتند، پیغمبران فرمودند، هست ولی چیست نمی‌دانیم. چه اندازه هست نمی‌دانیم ولی خیلی چیزها که نمی‌دانیم خوب اقرار به ندانستن بکنیم، بهتر از این هست که دروغی بگوییم، از همین دروغ‌هایی که می‌شنویم.

در داستان هاروت و ماروت، کتاب مقدس تورات و انجیل مفصل‌تر گفته‌اند برای اینکه این کتاب‌ها گذشته از وحی الهی، صحبت‌های بسیاری از بزرگان خودشان هم داخل آن هست، که فهم بشر به هر اندازه ترقی کرده این گفته‌ها هم (غیر از وحی) ترقی کرده است. داستان هاروت و ماروت؛ خود قرآن به اسامی اینها اشاره کرده است. در کتاب‌های قبلی، کتاب مقدس یا داستان‌های قبلی اینها هست دیگر بعد اضافاتی بر آن آمده است. بعد از آنکه هاروت و ماروت مشخص شد که خطا کرده‌اند، خداوند می‌خواست آنها را مجازات کند به خودشان گفت و پرسید، فرمود شما باید مجازات بشوید. بگویید مجازات دنیایی به شما بدهم یا مجازات اخروی؟ دنیایی به همین ترکیبات باشید و یا در آخرت عذاب بکشید یا برعکس، این‌ها گفتند نه، مجازات دنیایی به ما بده که وقتی به خدمت تو برمی‌گردیم پاک باشیم. از اینجا به بعد در قرآن نیست، از اینجا به بعد شما می‌توانید باور بکنید، می‌توانید نکنید. ولی آن اولش را باید باور کنید برای اینکه کسی که دیده گفته است. وحی عبارت از آن دیدن است، یعنی به جای خدا می‌نشیند، خدا که می‌بیند، این هم همانطور می‌بیند. می‌گویند خداوند این‌ها را در چاهی نزدیک شهر بابِل قدیم (نه بابُل) آویزان کردند یعنی پایشان را بستند و آویزان کردند. بعد هرکسی آمد یک چیزی بر این داستان‌ها اضافه کرد. آمدند گفتند بله ما هم صدایشان را می‌شنویم ناله می‌کنند خدایا من را ببخش و زجر می‌کشند. این قسمت‌ها را شما می‌خواهید باور کنید می‌خواهید باور نکنید ولی آن قسمت اول که یعنی وجودی است، این را باور کنید.

همچنین بسیاری مسائلی از این قبیل هست. یا خود جن، جن یعنی پنهان، چیزِ پنهانی. خدا وجود یک جنس پنهانی به نام جن، وجودش را قبول کرده عملاً هم ما در زندگی‌مان می‌بینیم که غیر از ظواهر، یک چیزهایی هست گاهی تحت اختیار ماست گاهی نه! ولی این چیست و خصوصیاتش، عکس جن بکشند دو تا شاخ و ثم دارد اینها دیگر [مستند نیست] خوب خیلی‌هایش اگر از زبان اشخاص مطمئنی باشد معلوم می‌شود آنها دیدند یا بررسی کردند.

بنابراین در این مسائلی که الان در زندگی ما اثری ندارد، چه بدانیم و چه ندانیم جار و جنجال راه نیندازیم. بسیاری از این داستان‌هایی که نوشته می‌شود، این معنی را می‌خواهند به طرق مختلف نشان بدهند. مثلا کتاب آدم‌های کوچک (سفرهای گالیور) اختلاف این‌ها (دو گروه، آدم‌های کوچک) بر سر این است که تخم مرغ را از سر پهنش بشکنیم یا از سر باریکش؟ سر این جنگ می‌کنند. الان هم جنگ‌ها همین است. وقتی به مرحله‌ای رسیدیم که خداوند گفته است، من بیشتر به شما علم نداده‌ام اگر علم می‌خواهی خودت باید به دنبال آن بروی و اگر نمی‌توانی همین جا باید رها کنی وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا و به کارهای زندگی‌ات برسی. یکی از دریچه‌های ورود خرافات در مذهب‌ها همین مسائل است، که برای تخیلات خودش [ارزش و واقعیتی] قائل بشود. مثلا هر کسی جن را در خواب به یک شکلی می‌بیند. به همان اندازه‌ای که دستور داده شده و صریحا گفته شده می‌شود اکتفا کرد. مگر کسانی که از لحاظ علمی، عملاً موظف هستند جامعه را به جلو ببرند و تجسس کنند. در همین آیه است که ان‌شاءالله باز هم مثل چند روز قبل که درباره تجسس (جاسوس) گفتم ان‌شاءالله بحث‌های مفصلی خواهیم کرد.

Tags