مجلس صبح پنجشنبه ۰۷-۰۱-۹۳ (کبر و حسد، وفای به عهد- آقایان)

013

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

از اولین صفات مؤمن وفای به عهد است. می‌شود گفت اولین آزمایش یا بگوییم اولین تعلیم برای بشر مسئله‌ی وفای به عهد بوده است. در واقع جلوه‌ی اخلاق صحیح انسانی در بهشت دیده می‌شود. یکی مسئله‌ی کبر و حسد است که شیطان به واسطه‌ی همین کبر و همچنین حسد؛ تمرّد کرد و رجیم شد یکی هم مسئله‌ی وفای به عهد.

عبارات ظاهری‌اش همین است که در بهشت بود ولی می‌شود، این استنباط را کرد اولین چیز فطری که در فطرت انسان است، خداوند از آدم که هنوز گِل بود و آدم نشده بود پرسید أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى(اعراف/۱۷۲) آیا من خدای شما نیستم؟ همه گفتند چرا قَالُواْ بَلَى. بابا طاهر می‌گوید:

مو از قالو بلی تشویش دیرم  /  گنه از برگ و بارون بیش دیرم

منظور وفای به عهد است وقتی به کره زمین می‌آید این عهد همیشه با اوست، از اول وجودش هست. ولی مسئله‌ی کبر و حسد بعد در او پیدا می‌شود، حسد یعنی حسادت به یک بنده‌ِی دیگر، که فلان کس چرا اینقدر چیزهای خوب دارد من ندارم. یعنی مستلزم این است که یک مخلوق دیگری هم باشد ولی وفای به عهد نه! برای اینکه اولین عهد را با کسی بسته است که همیشگی و خالق است. از اینجا گفتند دروغ‌گو دشمن خداست دروغ‌گو یعنی چه؟ یعنی به عهدش وفا نمی‌کند عهدش را قبول ندارد. بعد از این سؤال و جواب که خودش به منزله‌ِی عهد است، یک دو جا می‌فرماید أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ(یس/۶۰) آیا از شما پیمان نگرفتیم که شیطان گولتان نزند! چون پیمان گرفته است اگر دروغ بگوید بر خلاف پیمان است. می‌گوید این کار را انجام می‌دهم بعد انجام نمی‌دهد یا می‌گوید من فلان کار را کردم و دروغ می‌گوید، نکرده است. این موضوع در همه‌ی دنیا هست. یک بحثی که می‌کنند می‌گویند اینها اخلاق شخصی است، اخلاق اجتماعی یک چیز دیگری است. آیا اخلاق اجتماعی یعنی دروغ، حسادت، دغل، کبر؛ نه! آخر اخلاق اجتماعی یا سیاست‌هایی که ایجاد شده اینها همین بشرند، همین بشری که مأمور یک کارهایی است از جانب خدا یا از جانب مردم. باید اول آن خصوصیات خودش را داشته باشد یعنی به عهد الهی وفا کند حسادت نداشته باشد، دروغ نگوید. نه اینکه با دروغ سر مردم کلاه بگذارد و امثال این‌ها. به همین جهت هم از علامت ایمان و هم از شرایط و تأکیدات مؤمن است وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ(معارج/۳۲) کسانی هستند امانتی که باید حفظ کنند و پیمانی که باید ببندند، رعایت می‌کنند.

حتی از نظر مذهبی هم روش خود پیغمبر را می‌بینیم در همان صلح حدیبیه مشغول صحبت بودند، تقریباً اصول قرارداد مشخص شده بود، هنوز ننوشته بودند ولی مشخص شده بود. تمام وقایع اتفاق افتاده بود. هم درس و هم امتحان بود. دو نفر، دو جوان از همان خانواده‌ی مشرکین که یکی از آنها پسر همان کسی بود که با پیغمبر صلح‌نامه امضاء می‌کرد از جامعه‌ی مشرکین فرار کرده بودند که مسلمان شوند و مسلمان شده بودند. مشغول صحبتِ صلح‌شان که بودند خبر دادند که دو نفر فرار کردند. پدر آن‌کسی که فرار کرده بود به پیغمبر گفت آن‌ها را به ما پس بدهید برای اینکه تعهد کردیم. مسلمین گفتند نه! یعنی در نظرشان بود. هنوز که قراردادی امضاء نشده است پس ندهید. پیغمبر فرمود نه، ما تعهدی که کرده‌ایم (تعهدِ پیغمبر بود) باید پس بدهیم، آن دو نفر را پس دادند. ولی خداوند برای اینکه این‌ها بفهمند در هر کاری مصلحتی هست آن دو نفر هر کدام به یک قبیله‌ی دیگری رفتند. پیغمبر فرمودند ما طبق صلح‌نامه شما را نمی‌پذیریم. اگر اینجا باشید باید شما را به قبیله‌ی خودتان پس بدهیم آنها هم که نمی‌خواستند با مشرکینِ مکه زندگی کنند فرار کردند هرکدام به قبیله‌ای از قبایل عرب رفتند و موجب شدند مثل شعله‌ی آتشی که به همه جا می‌رسد، تمام آن قبیله را ارشاد کردند. به هر جهت در همان وقت، این پیمان را رعایت کردند.

در اوایل سوره توبه هم می‌فرمایند با تقوی باشید. تقوی از مهم‌ترین و در واقع شاید مشکل‌ترین کارها برای مؤمن است. می‌گوید که اگر عدم رعایت عهد با کفار کنید شما هم بی‌تقوی هستید. تقوی این است که به عهدتان وفا کنید ولو با مشرکین باشد.

خوشبختانه یا متأسفانه در دوران ما همه‌ی این آزمایش‌ها شده برای اینکه ما بفهمیم. مثل اینکه امور دینی مردمِ حالا، به عکس تمدن که ما داریم به عکس آن، در مسئله‌ی تقوی و وفای به عهد و ایمان از همه‌ی دنیای قدیم کم فهم‌ترند. یا بگوییم به عکس با فهم‌ترند برای اینکه می‌گردند و تمام نکات ریز را پیدا می‌کنند. تمام اینها را ما در دوران امروز می‌بینیم. به همین دلیل هم در واقع که ما می‌گوییم در سیاست دخالت نمی‌کنیم، آنچه امروز سیاست می‌گویند، در آن دخالت نمی‌کنیم.

باید مواظب باشیم در زندگی شخصی خودمان و در وظایف اجتماعی به تعهداتی که داریم رفتار کنیم مهم‌ترین تعهد همان ایمانی است. البته آن مربوط به شخص خود آدم است ولی در تعهدات اجتماعی حقوق مردم هم، در آن هست. یعنی اگر یک نفر در اجتماع تخلفات بزرگی بکند غیر از خودش به دیگران هم لطمه وارد می‌شود. حالا اگر تخلف کوچک باشد به یک ــ دو نفر لطمه می‌زند اگر تخلف خیلی بزرگ باشد به همه‌ی جامعه لطمه‌اش برمی‌خورد. اوراق تاریخ هم پر از این داستان‌هاست.

ان‌شاءالله خداوند بعد از آن‌که ما را به راه راست هدایت کرد، ما را در راه راست محکم نگه دارد وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا(آل عمران/۱۴۷)، ان‌شاءالله.

Tags