مجلس صبح چهارشنبه ۰۶-۰۱-۹۳ (جواب به سوالات-استخاره-معنای عبادت-یاد خدا-خانم‌ها)

011

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سوالاتی می‌رسد که جواب نوشتنی و گفتنی ندارد. مثلاً نوشته‌اند التماس دعا که حالم خوب شود، بعد هم رسید می‌خواهند، جواب من را بدهید، این جواب ندارد. باید آن جایی که که این ناراحتی را برایش فرستاده همان جا باید جواب بدهد، نه من! مشهور است نخود و لوبیا خونه‌تان را هم از خدا بخواهید، بله! از خدا بخواهید، [اما] نامه نوشتن به من نیست یعنی در دلتان از خدا بخواهید. یعنی همین نخود و لوبیایی که آبگوشت یا غذای دیگری درست می‌کنید وقتی دیدید امروز کم دارید در واقع در دلتان بیاید که این نخود و لوبیا هم خدا می‌دهد. این است که در این مورد دیگر سؤال نکنید، خیلی سؤال‌ها می‌شود از این جهت، جواب نمی‌دهم. البته جواب دادنِ صحیح جزء وظایف انسان است و در واقع واجب است.

وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا(نساء/۸۶) وقتی که تهیّتی به شما گفتند یعنی سلامی گفتند (نه هر نوع سلامی) بلکه هر نوع تهیتی (تهیت یعنی شادباش) به یک نحوی به شما گفتند شما جواب بالاتر و بهترش را بدهید. یا اینکه عین آن را رد کنید حتی این دستور را اینقدر قابل اجرا می‌دانند که اگر کسی در حال نماز است [به او سلام کردند باید جواب بدهد] من خودم بچه بودم رد می‌شدیم مرحوم پدرم رحمة‌الله علیه؛ نماز می‌‌خواندند سلام می‌گفتم، جواب سلام را می‌دادند می‌گفتند سلام. یا عین همان است یعنی سلام بگویند یا بهتر از آن بگویند؛ سلام‌علیکم. سوال پیش آمده است در کتب هم نوشته‌اند، داستان فرشتگان و حضرت ابراهیم را خداوند در قرآن می‌گوید آن وقت که فرشتگان آمدند به حضرت ابراهیم سلام کردند قَالُواْ سَلاَمًا(هود/۶۹) حضرت ابراهیم جواب داد گفت سلام. بعد ایراد گرفتند که آنها گفتند، سلام. این محترمانه‌تر از این سلام است چرا؟ این‌طور نیست برای اینکه آنها گفتند سلام حضرت ابراهیم گفته همیشه سلام. مثل اینکه بگویند صبح بخیر، جوابش بدهید همیشه بخیر. [به هر جهت] این طور نامه‌ها را نمی‌رسم جواب بدهم. این که مشهور است سلام مستحب است، جوابش واجب، این داستان است.

تهیّت گفتن یعنی شادباش. در این صورت شادباش فقط به اینکه سلام بگویند نیست، هر گونه شادباشی را شامل می‌شود. حضرت صالح‌علیشاه معتقد بودند که البته کاملاً صحیح هم است که این کاغذ نوشتن هم یک نوع تهیّتی است یعنی کسی به من کاغذ می‌نویسد گذشته از آن‌که چیزی در دلش است می‌خواهد، تهیّت و اظهار ادبی می‌کند. جواب دادنش پاسخش است، باید پاسخ داد اما جواب‌هایی که پاسخی نداده و یک پاسخ عمومی داده‌اند. پاسخ عمومی این است که فرض کنید می‌گویید فرزند من مریض است، دعا کنید حالش خوب بشود این دیگر جواب ندارد، که من جواب بدهم. چرا، جوابش را از اول عمومی داده‌اند گفته‌اند هر کس مریض شد به دکتر برود و دوا بخورد ولی شفا را از خداوند بخواهد خداوند هم اگر مصلحت بداند در همان شیری که بچه می‌خورد (یا شیر صبحانه که می‌خورد) شفا در آن قرار می‌‌دهد. خداوند باید تصمیم بگیرد. این توجه را راجع به جواب کنید.

من اگر بخواهم جواب بدهم شما روز چهارشنبه چقدر من باید جواب بدهم که یک دو نفر دیگر هم کمک می‌کنند نمی‌رسم. اگر خدا اجازه داده و شما دعا کنید و دعایتان هم قبول بشود من به نیروی قدیمم برگردم. خداوند هم می‌گوید مَضی مَا مَضی آنچه شد، شد. حالا چون این طوری نیست بنابراین من هم نمی‌توانم همه را جواب بدهم. یک مقداری بعضی‌ها را جواب می‌دهم و بعضی‌ها را جواب نمی‌دهم یا شفاهاً می‌گویم. این روزهایی که من صحبت می‌کنم خواهش هم کرده‌ام که به همه‌ی آن گوش بدهید برای اینکه جواب بعضی نامه‌ها را می‌گویم لازم نیست که به کاغذ باشد،‌ جواب شفاهی می‌گویم. کاغذهایی هیچ مطلبی ندارند، اما بعضی کاغذها یک چیزهایی می‌پرسند مثلا در مورد ازدواج که خواستگاری آمده قبول کنم یا نه!

خداوند مسیر تفکر ما را تعیین کرده است گفته است وقتی مطلبی بگویید و یا تصمیمی می‌خواهید بگیرید این روال است و علوم جدیدی که خدا به ما یاد داده است وَ عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا(بقره/۳۱) همه چیزها را یادِ انسان داده است.

در روانشناسی هم گفته‌اند (محتاج به روانشناسی نیست) خودتان فکر کنید که چطور این تصمیم را گرفته‌اید، بگویید اول آن فکر را کردم بعد این فکر و همین‌طور … . هرگاه به این طریق که آمدید حلِ مشکل نشد به امان خدا بگذارید. (یعنی در واقع به تصادف) مردم عادی شیر یا خط می‌کنند هرچند سکه‌های حالا، نه شیر دارد نه خط (روباه دارد و ترس) جز این چاره‌ای نیست وقتی آدم به جایی رسیده که یک کاری را باید انجام دهد، دیگر هم نمی‌تواند تا فردا و یا یک ساعت دیگر صبر کند، باید تصمیم بگیرد. در واقع در دلش می‌گوید خدایا تو خودت بگو چه‌کار کنم، استخاره می‌کند. استخاره فایده‌اش این است که شما را از تردید نجات می‌دهد چون وقتی به همچین حالتی رسیدید یعنی فکرتان بین دو راه مردد است و هرچه فکر می‌کنید نمی‌توانید بفهمید که این بهتر است یا آن! هیچ کس هم شاید جز خدا نداند این است که به خدا می‌سپارید، می‌گویید خدایا ما که نمی‌توانیم آنچه که فرمودی فکر و تجربه کردیم با دیگران مشورت کردیم مع‌ذلک تردیدمان حل نشد، تو خودت بگو چه‌کار کنیم آن وقت از قرآن استخاره می‌گیرید. من در تمام طول زندگی‌ام برای خودم پنج _ شش بار استخاره بیشتر برای خودم نگرفتم و حال آن‌که زندگی‌ام خیلی زیر و بم داشته و هم نسبتاً عمرم بیشتر از شماهاست، استخاره می‌کنم و چنین استخاره‌ای مسلماً جوابش درست است. این استخاره در واقع اظهار عجز است از تصمیم و اظهار عجز است در مقابل حل کردن یک تردید. مردد هستید و تردید دارید. البته به هر طریقی که با توکل بر خدا چنین تصمیمی گرفتید درست است ولی بهترین طریقش استخاره است. منتهی استخاره که می‌کنید، استخاره دیگر بر شما حاکم است یعنی باید آن نتیجه‌ی استخاره را انجام دهید. گفته‌اند استخاره هم کسی باید بکند که اجازه داشته باشد یعنی بتواند، روحیه‌اش در یک درجه‌ای باشد که بتواند در روحیه‌ی شما نفوذ کند و بگوید این کار را بکن.

این هم که گفتم اگر نخود و لوبیا خونه‌تان کم است از خدا بخواهید، نه اینکه شرح نخود و لوبیا را هم برای من بنویسید. لغت نخود و لوبیا را به عنوان مثال می‌گویم، زندگی عادی‌شان را می‌نویسند من وقت ندارم اگر وقت داشتم می‌خواندم و فکر می‌کردم، تصمیم می‌گرفتم. الان یک نامه‌ای رسیده پانزده ــ شانزده صفحه به من که رحم نمی‌کنید به این‌های دیگر رحم کنید. خدا گوشش سنگین نیست محتاج نیست که جیغ بزنید، در دل آهسته بگویید، وقتی می‌گویید لَا إِلَهَ إِلَّا الله چه بلند بگویید که ستارگان بفهمند [چه آهسته بگویید] آنها خودشان می‌دانند همه‌ی ذرات وجود می‌دانند، به ذرات وجود خودتان بگویید لَا إِلَهَ إِلَّا الله سرتان را پایین بیاندازید و بگویید لَا إِلَهَ إِلَّا الله، جیغ نزنید. در مجلس خانمها بعضی وقت‌ها شنیده شده که از یک جیغِ بی‌جا لطمه‌ای به دو نفر خورده است. یک نفر موجود و یک نفر که در راه بوده و داشته می‌آمده غیر از گوش کَرِ من که با سمعک هستم، سمعک خراب می‌شود از بس جیغتان تند است، جیغ نزنید. بله ارادی نیست درست است ولی باید اینقدر اراده‌تان قوی باشد که بر هرچه غیر ارادی است مسلط بشوید.

عبادت یعنی چه؟ مثلا به طور معمولی یادتان نیست چایی خورده‌اید یا نخورده‌اید! ولی عبادت می‌گوید یادت نبود، ولی یادت بیاید خدا همه جا هست. ان‌شاءالله این سالی که هستیم و همه‌ی سال‌های آینده‌ای که ان‌شاءالله باشیم در همه‌ی اینها همیشه به یاد خدا باشیم. یاد خدا هم این نیست که تسبیح بگیرید مثلاً تسبیح شاه مقصود یا تسبیح گِلی بگیرید، نه! همین بند انگشت کافی است. البته بی عدد خودتان بگویید ولی اگر دستوری دارید طبق همان دستور، عددی هم که تعیین کرده‌اند باید رعایت شود نه کمتر و نه بیشتر. البته به طور غیر ارادی گاهی ممکن است زیادتر و یا کمتر بگویید، ولی عمداً نباید، بگویید آقا این زیاد است کم کنید و یا کم است زیادش کنید. یاد خدا این نیست که با عدد بشمارند. برای ما که آمد به صورت عدد [شد] واِلّا سبحان‌الله ما می‌گوییم یک بار یا ده بار یا بیست بار ولی خدا همیشه سبحان‌الله است. بنابراین برای خودتان بگویید و فکر عدد نباشید. ان‌شاءالله خداوند به من گلویی بدهد که بتوانم صحبت کنم به شما هم گوشی بدهد که بشنوید.

Tags