تاملی بر بخشی از سخنان لاریجانی در مصاحبه تلویزیونی در خصوص دراویش

احسان اله حیدریاحسان اله حیدری «وکیل دادگستری و درویش گنابادی» در نامه‌ای با اشاره به مصاحبه محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، با قابل تامل شمردن نکاتی، توضیحاتی را در مورد مصاحبه‌ی ایشان ارائه کرده اند. آقای حیدری در بخشی از این نامه  با اشاره به ظلم‌های سال‌های ۸۴ تا ۸۷ بر دراویش گنابادی در ایران عنوان داشته‌ است: « جناب آقای لاریجانی گویا در ایران زندگی نمی‌کنند و از ظاهر گفته‌های ایشان چنین استنباط می‌شود که از ظلم‌های بی‌شمار رفته بر دراویش نعمت الهی گنابادی و سایر سلاسل فقر و اهل حق و محدودیت‌ها و محرومیت‌های مختلف ایجاد شده برای آن‌ها اطلاعی ندارند.»

متن کامل این نامه که در اختیار سایت مجذوبان نور قرار گرفته به شرح زیر است:

به نام خدا
«تاملی بر بخشی از سخنان لاریجانی در مصاحبه تلویزیونی در خصوص دراویش»

در مصاحبه زنده تلویزیونی محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه چند نکته قابل تامل وجود دارد.
اول- ایشان در مصاحبه بیان کرده‌اند که: «دراویش همیشه زندگی آرامی را در ایران داشته‌اند و اساساً صوفیه متأثر از عرفان است و با وجود تفاوت در اعتقادات، نزدیکی‌ها و نسبت‌هایی بین شیعیان و ایشان دیده می‌شود.»
لازم به توضیح است که:
۱- سلسله صوفیه نعمت الهی گنابادی شیعه اثنی عشریه هستند و علاوه بر تأکید بر وجوب رعایت احکام شریعتی با تقلید از مراجع شیعه، به سیر و سلوک معنوی با تأسی از دستورات پیر و عارف کامل زمان، پای بند هستند. به عبارتی ظاهر دین را که شریعت است برای نیل به معرفت و حقیقت لازم می‌دانند ولی کافی نه.
لذا سلسله عرفانی نعمت الهی گنابادی از حیث کلیات اعتقادی و احکام شرعی اختلافی با سایر شیعیان ندارند.
۲- صرف نظر از نوع اعتقادات و مبانی تئوریک صوفیه و مشابهت یا مطابقت اعتقادات و پای بندی به احکام شرعی فقه امامیه، سلاسل عرفانی در کشور متعدد و چند میلیون نفر از جمعیت کشور را به صورت پراکنده در استان‌های مختلفبه خود اختصاص می‌دهند.
واضح است که این دسته از شهروندان با هر مذهب و اعتقادی از حقوقی برخوردارند که دولت‌ها مکلف به رعایت آن هستند. چه در تدوین قوانین و چه در اجرای آن. به علاوه فعالیت‌های مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از حقوق آحاد شهروندان یک کشور است که ارتباطی به اعتقادات و مذهب شهروندان ندارد.
۳- ایشان اذعان و اقرار دارند که صوفیه با عرفان‌های به زعم برخی نوظهور تفاوت دارد و در سرزمین ایران قدمتی طولانی دارد.
۴- ایشان تلویحا اشاره دارند که دراویش مردمی صلح طلب هستند.
دوم- در بخش دیگری از مصاحبه بیان شده که:
«پس از جریان فتنه سال ۸۸ یک تحولی در تعریفات غرب پیدا شد، از این غرب کسانی که در کشور ما جزء فرقه‌های مختلفی بودند و موضع گیری خاصی نداشتند را تشویق کرد که وارد فعالیت‌های سیاسی شوند.»
جناب آقای لاریجانی گویا در ایران زندگی نمی‌کنند و از ظاهر گفته‌های ایشان چنین استنباط می‌شود که از ظلم‌های بی‌شمار رفته بر دراویش نعمت الهی گنابادی و سایر سلاسل فقر و اهل حق و محدودیت‌ها و محرومیت‌های مختلف ایجاد شده برای آن‌ها اطلاعی ندارند.
اوج این حملات و محدودیت‌ها از زمستان سال ۱۳۸۴ با تخریب حسینیه شریعت در شهرستان قم به وسیله افراطیون مذهبی و نیروهای دولتی و سپس تخریب حسینیه بزرگ بروجرد در سال ۱۳۸۶ و متعاقب آن حسینیه اصفهان و محل برگزرای مجالس فقری شهرستان چرمهین اصفهان و به تبع آن دستگیری و بازداشت‌های فله‌ای دراویش و احکام محکومیت متعدد به اتهامات امنیتی و غیره و اخراج از مشاغل و محرومیت‌های تحصیلی و محرومیت‌های مدنی و اجتماعی و… برای دراویش و حتی ممنوعیت رفت و آمد و مسافرت پیر سلسله جناب آقای حاج دکتر نورعلی تابنده و مشایخ معظم سلسله در داخل کشور در سال‌های اخیر بوده است. ملاحظه می‌شود که قضیه دادخواهی و حق طلبی دراویش علیرغم تلاش ایشان برای پیوند زدن آن با قضیه به قول خودشان فتنه ۸۸ ارتباطی ندارد و صرفا دفاع از حقوق قانونی خودشان است که شرعا و قانونا جایز است.
هر چند که دخالت در امور سیاسی حق هر شهروند اعم از درویش و غیر درویش است و لازم نیست قدرت‌های غربی گروهی را تشویق یا تحریک به مطالبه یا اعمال حق خود بنمایند! لکن دراویش در حالی که به واسطه درویش بودن هیچ ممنوعیتی از طرف بزرگان سلسله برای دخالت در امور سیاسی ندارنداما طبع لطیف دراویش سبب می‌شد تا خود را کمتر آلودهٔ بازی‌های سیاسی بنمایند. در سال‌های اخیر که هجوم نیروهای افراطی دولتی و غیر دولتی به دراویش به اوج خود رسیده دراویش را مجبور به دفاع از حقوق خود و مطالبه آن نموده است و برخی مسوولین وابسته به جناح‌های افراطی این موضع حقوقی و منطقی را فعالیت سیاسی در جهت مقابله با نظام معرفی می‌کنند و کاملا واضح است که این تعریف نادرست فراهم کردن زمینه برای برخوردهای غیرقانونی واعمال خشونت علیه دراویش است.
در راستای دفاع از حقوق شهروندی و مطالبه آن دراویش برعلیه ناقضین حقوق خود و قانون شکنان شکایت‌ها کردند و نامه‌ها نوشتند ولی هرگز هیچ مهاجمی محاکمه نشد و پاسخی برای نامه‌های خود دریافت نکردند و برخی وابستگان به افراطیون این رفتارهای متمدنانه و منطقی شهروندی را سیاه نمایی، نشر اکاذیب و… تلقی کردند. حال که به دلایل مختلف من جمله بی‌توجهی مسوولین به دادخواهی‌های دراویش، موضوع در سطح بین المللی رسانه‌ای شده به جای رسیدگی به شکایات دراویش در راستای سیاست تخریب و وابسته کردن هر صدای حق طلبانه‌ای به بیگانه، بر چسب امریکایی یا اسراییلی بودن به آن‌ها می‌زنند که البته نه دلیلی برای آن دارند و نه حنی دیگر رنگی دارد و نه این برچسب زنی دردی را دوا خواهد کرد.
از آقای لاریجانی به عنوان دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه انتظار میرود به جای اظهار نظر در مورد اعتقادات و مشی دراویش و سلوک آن‌ها که مستلزم مطالعات گسترده و زندگی و سلوک با دراویش است از موضع قانونی مسوولیتی که به عهده دارند موضوع نقض حقوق شهروندی دراویش را مورد بررسی قرار دهند و بیطرفانه و شجاعانه حقایق را بازگو کنند و ناقضین حقوق دراویش را به مراجع قضایی معرفی نمایند. یقینا اگر ستمی وجود نداشته باشد فریاد هم نخواهد بود واگر عدالت برقرار گردد و حاکمیت با متجاوز برخورد قانونی بنماید و حق قربانی را بستاند زمینه‌ای برای آنچه ایشان تحریک غربی‌ها می‌نامند، باقی نمی‌ماند.
احسان اله حیدری وکیل دادگستری – ۲۶/۱۲/۱۳۹۲