مجلس صبح جمعه ۲۹-۰۹-۹۲ (منشاء اسلامی تصوف -آقایان)

01

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

این ایام، نزدیک به اربعین است و این روز هم نزد ما احترام خاصی دارد. من مطالعه‌ی کتابی نکرده‌ام ولی تا جایی که یادم می‌آید و خوانده‌ام مبنا و مبداء اعتقادِ به عدد چهل از داستانِ زندگانی حضرت موسی(ع) در قرآن شروع شده است. خداوند می‌فرماید که ما موسی را برای سی روز خواستیم؛ بعد که آمد این سی را تکمیل کردیم و تبدیل کردیم به 40 روز. چون حضرت آن سی روز را به قوم فرموده بودند و بنی اسرائیل منتظر بودند که بعد از سی روز حضرت برگردند، ولی آن ده روزی که مجدد از طرف خداوند وعده شد، (در موقع شرفیابی حضرت موسی بود) دیدند که موسی بر خلاف آنچه در آنجا کفته بود در این مدت نیامده که باعث سوء استفاده و داستان سامری شد. بعد از آن چهل، تکاملات دیگری هم ایجاد شد و تقریبا توجه شد که بسیاری از تکاملات، دوره‌اش همین چهل روز است.

از این قبیل مسائل و مسائل شبیه به این، محققینِ تاریخی که به این مسائل توجه دارند این اشتباه پیدا شد که بعضی‌ها گفتند منشاء تصوف از دین حضرت موسی(ع) است. از طرفی در بنی اسرائیل هم مکتبی ایجاد شد و قبالا (یا قَبَل ) که جنبه‌ای مِثل دعا نویسی یا پیش بینی و قدری جنبه‌ی عرفانی داشت. ولی اینکه ما بگوییم تصوف را همانطور که بعضی‌ها گفتند از دین حضرت موسی گرفته شده و مخلوطی از شاعبه‌های دین حضرت موسی موجب بروز تصوف شده است، [این نظریه صحیح نیست]. بعضی‌ها گفتند از مهر پرستیِ زرتشتیانِ قدیم که قرینه‌اش هم گفتند که سهروردی خیلی به تمدن ایرانِ قدیم معتقد بود و به این تربیت‌های زرتشتی علاقه داشت. بعضی‌ها هم حضرت مسیح را صوفی انبیاء می‌گویند. مثل اینکه بچه‌ایی که غذا می خورد یا وقتی که تشنه است آب می خورد می گویند تو از کی یاد گرفتی؟ یکی مدعی بشود که من اولْ بار آب خوردم و این بچه دید و یاد گرفت – نه این یک مسئله فطری است – از آن استادی است که فرمود: عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (علق/5) به انسان چیزهایی را یاد داد که نمی‌دانست، یعنی اَدای فطرت. بنابراین عرفان و تصوف به همین طریق با همه‌ی ادیان، مکاتب گذشته یک تشابهاتی دارد، یعنی در واقع آنچه که در فطرت بشر است، از ادیان مختلف جمع شده و اسمش تصوف و عرفان شده است.

گفته‌ی محققین ارائه‌ی آنچه که دیدند صحیح است، ما می‌بینیم بله! می‌بینیم همان آثار و معنویتی که در دین موسی(ع) و عیسی(ع) است در اسلام هم وجود دارد، ولی اینها از هم گرفته نشده است. اینها همه از یک منبع واحدی است که همه‌ی اینها را تربیت می‌کند، برای درجات مختلف بشر نگه می‌دارد! تربیت بشر بنابر مقتضیات، خداوند پیغمبری متناسب همان زمان مبعوث کرده است. این از ایرادات و انتقادات بسیار ظاهر‌الصلاحی است که همه می‌گویند و دلیل هم می آورند ولی این دلیلِ این نیست – دلیل بیاوریم بچه‌ای که آب می‌خورد از من یاد گرفته – نه از خدا یاد گرفته است!

انشالله خداوند دل همه‌ی ما، به خصوص محققینِ ما را، روشن و بی غل و غش کند، که خودشان از این اشتباهات نکنند و ما را هم به اشتباه نیندازند.

Tags