مجلس صبح شنبه ۲۲-۷-۹۱ (توبه-نیروی رحمانی و نیروی شیطانی- آقایان)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه 

بِسمِ‌اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

توبه چون اول در قلمرو مذهبی گفته شده، این تصور وجود دارد که لغت توبه اگر کسی بگوید یعنی اطلاعاتی دارد. توبه به مجموع عملیاتی گفته می‌شود که هر کدامش یک نامی دارد. کسی کاری را انجام می‌دهد و از کارش پشیمان است. این پشیمانی جمع می‌شود. جمع که شد بررسی می‌کند و می‌بیند، این مجموعه از اعتیادی که دارد، از آن‌جا ناشی ‌شده، پس درصدد رفع معایبش برمی‌آید و شروع می‌کند به رفع معایب و متوجه می‌شود، کارش درست نبوده، در ضمن این فرد اراده کرده که جلوی این کار و خطایش را بگیرد؛ ولی یک نیرویی در درونش با این اراده مخالفت می‌کند و جنگی بین این دو درمی‌گیرد. یعنی بین اراده‌ی اصلاح و بین حفظ وضع موجود. در این جنگ باید کاری کند که نیروی رحمانی‌اش پیروز شود. هوای نفس بخصوص اگر متکی بر فطرت باشد، باید کنترل شود، مثل این‌که کسی روزه آن را گرسنه کرده است و مدت‌ها هم غذای لذیذی نخورده و در بیابان بوده، به یک سفره‌ی رنگارنگ و اغذیه‌ی خوب که می‌رسد یک لحظه قدم رو به این سفره برمی‌دارد و یادش می‌آید روزه است و خودش را نگه می‌دارد. باز می‌گوید حالا همین یک مرتبه! همیشه این جنگ و جدال است. روزه و گرسنگی را که که مثال زدم در همه جا می‌شود بیان کرد. باید نیرویش را زیادتر کند تا موفق شود.
برای مؤمنین روزه عبادت است. قاعدتاً یک نیروی خیلی قوی پشت آن است و برای مردم عادی و غیرمسلمان یا این‌که گرسنگی آن در اثر روزه و عبادت نیست و در اثر امر دیگری است این نیرو نیست. ممکن است نیروی شیطانی غلبه کند. روان‌شناسان اسامی خاصی برای آن دارند. ما نیروی رحمانی و نیروی شیطانی می‌گوییم. این نیروی شیطانی تا آخر امر مقاومت می‌کند و چه بسا در آخرین لحظه پیروز می‌شود. بلعم باعورا که می‌گویند قطعاً یک زحماتی و ریاضاتی کشیده و می‌کشید که به آن مقام مستجاب‌الدعوه‌ای رسید. ظاهر مقامش مستجاب‌الدعوه‌ای بود. شیطان کاری کرد که در آخرین لحظه خرابش کرد و مقاومتش را شکست. این همیشه وجود دارد. به زبان عامیانه و زبان ادبی می‌گوید، توبه‌ی گرگ مرگ است. می‌گویند، یک گرگی آمد. پیش بزرگی و گفت که می‌خواهم توبه کنم. مشغول شنیدن نصایح بود که صدای زنگوله‌ای آمد و گفت یک خُرده صبر کن، گله‌ای در حال رفتن است. پیش از آن‌که که رد شود، من بروم و گوسفندی بخورم و برگردم. گفت: برو، توبه‌ی گرگ مرگ است. یعنی دیگر فطرتت عوض نمی‌شود. این اگر متکی به فطرت باشد همین‌طور است. مشکل‌ترین کارها همین غلبه بر فطرت است.
هنگامی که خداوند بشر را آفرید. نیروهای مختلفی خلق کرد و این نیروها را به دو لشکر عمده‌ی نیروهای رحمانی و نیروهای شیطانی تقسیم کرد. در یک جا اراده و در جایی میل به شهرت، میل به آسایش، هر کدام این ها یا با هم کار می‌کنند یا ضد هم هستند. مشکل‌ترین کار وقتی است که انسان بخواهد با امر فطری‌اش مقاومت کند. در هر موردی اجازه نداده‌اند به امر فطری بی‌اعتنایی شود. روزه وقتی که در شرع تشریع شد طبق استنباطی که بعضی از افراد می‌کردند، چون که همه‌ی جزئیات در آن آیه نبود و همه هم نزدیک پیغمبر نبودند که بدانند. فقط آیه‌ای آمده بود: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (سوره‌ی بقره/ آیه‌ی ۱۸۳). روزه بر شما واجب شد همان‌طور که بر گذشتگان شما نیز واجب شد که بعضی‌ها از آن استفاده و خیال کردند که باید تمام آن جزئیات روزه‌ی یهود را رعایت کنند و حال آن‌که این‌جا منظور فقط روزه بود و بعد احکامش هم کم‌کم آمد. چند نفر از مؤمنین بودند که نزدیک افطار نرسیدند و افطار نکردند. طبق قاعده‌ی یهود نباید تا روز بعد افطار می کردند. به همین طریق سه روز گرسنه ماندند. پیغمبر اطلاع پیدا کرد و آمد به این‌ها گفت این روزه را بخورید. روزه‌ی وصال صحیح نیست. روزه تشریع شد و فرد باید ساعت‌هایی از روز را در مقابل فطرت و طبیعت هیچ چیز نخورد و مقاومت کند. روز که تمام شد باید حتماً چیزی بخورد و روزه نباید به طور متصل باشد.
در این‌جا هم قدرت ایمان به داد انسان می‌رسد و در ضمن وقتی فقیر و درویش به تمرکز حواس و توجه، موفق می‌شود؛ به قدرت اراده‌ی خود نیز موفق می‌شود، پس اراده‌ی قوی دارد. اراده‌ای که همه‌ی این امیال را در برگیرد و کاری می‌خواهد انجام بدهد تا به همه‌ی این امیال مسلط شود. یعنی باید این تصور را کنیم که خداوند، به قول آن شعر که می‌گوید:

آدمیـزاده طرفه مـعجونی اسـت/ کز فرشتـه سرشته و ز حیـوان
گر کنـد میـــل آن شـود بـه از او / ور رود سوی او شود پس از آن

باید هدف انسان، تقویت نیروی رحمانی باشد، نه تقویت نیروی شیطانی؛ اما نیروی فطری تا جایی که نیروی رحمانی همراه است نمی‌شود در مقابلش مقاومت کرد و نباید هم مقاومت کرد. به محض این‌که تمایلی به نیروی شیطانی پیدا کرد، باید جلوی آن را گرفت و فکر این‌که الآن چیزی نیست و کوچک است و مهم نیست. نه! گناه یا ثواب، یعنی خوب یا بد را نباید حقیر بشماریم. اگر کار کوچکی هم هست، ما باید آن را بزرگ بدانیم. مثلاً وقتی که وقت نماز مغرب در آن‌موقع بیکار هستید و می‌توانید سر وقت بخوانید، نگویید هنوز خیلی وقت دارید تنبلی نکنید. نه! کوچک نشمارید. کارهای خوب و بد را کوچک نشمارید. نگذارید در مقابل تنبلی و بی‌اعتنایی شما تسلیم بشود. ان‌شاءالله.

Tags