مجلس صبح یکشنبه ۹-۷-۹۱ (اسلام دین صلح است- شناخت راه خدا-خانم‌ها)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه 

بِسمِ‌اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قرآن مجموعه‌ای است هم از تجربیات و هم امر الهی، خود تجربیاتی كه ما داریم همه‌اش به صورت وحی نیامده است. بعضی‌ها را خداوند قبول می‌كرد كه وحی صادر كند یا بعضی‌ها خود بیغمبر دستور می‌دادند. یك مدتی وحی و صدور وحی قرآن، در دوران جنگ بود، به این معنی كه محیط، محیط جنگ بود. از یك نقطه جمعیت زمین كه از همه جا ساده‌تر بودند. بین عرب‌های به قول این‌ها وحشی، عرب‌های تربیت نشده، نقطه‌ای درخشید. چراغی روشن شد كه این چراغ باید همه دنیا را روشن كند، یعنی باید به قول خود آن‌ها از دنیای متمدن روم قدیم و دنیای متمدن ایران قدیم، این نقطه روشن موفق شد، این كار را انجام بدهد. وقتی كه موفق شد از یك مسیر خاصی كه جمع اضداد بود، رد شود. زمانی فرمود: جنگ كنید: «حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ» (سوره‌ی انفال/آیه‌ی ۳۹) بجنگيد تا فتنه‏اى بر جاى نماند و در جای دیگر فرمود: «أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ» (سوره‌ی انفال/آیه‌ی۲۸). آیا معنی‌اش این است كه همه اموال‌تان و اولادتان را از بین ببرید، برای این‌كه فتنه نباشد. نه! و در جای دیگر می‌فرماید: «أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ» معلوم شد مربوط به این عبارت نیست كه «لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ». برای این‌كه تصریح شود، آیه‌ی دیگری بود: «وَ إِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» و اگر به صلح گراييدند تو نيز بدان گراى. (سوره‌ی انفال/آیه‌ی ۶۱). دیگر نگو بعداً من باید این دشمنان را از بین ببرم. نه! «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا». شرح برنامه‌ی سلوك این جمعیت و تعالی و تكامل ظاهری مذهب است، یعنی دستوری برای ما که بخواهیم عبرت بگیریم، در زندگی اجتماعی و در زندگی شخصی باید این تشخیص را بدهیم.
مطلبی این‌جا پیش می‌آید که من در زندگی شخصی‌ام می‌خواهم این روش را پیش بگیرم، در این صورت از كجا بفهمم دوران صلح و سلامت است یا دوران جنگ و عدل؟ خداوند برای شما و برای ما یك داور گذاشته! به اسم عقل. البته عقل، عقل شرعی است، یعنی در هیچ جایی تا خودتان نپسندید، پیروی نكنید: «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» و چيزى را كه بدان علم ندارى، دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (سوره‌ی اسراء/آیه‌ی ۳۶). به چیزی كه كاملاً علم ندارید: «لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ». و وارد نیستید پیروی نکنید: «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ». فرمود، یعنی نه بشر، نظریات، عقاید و … نفرمود من لیس، كسی كه، نه! ما لیس. برای چی؟ برای این‌كه در روز قیامت: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» چشم و گوش و قلبش خودش هم جداگانه از آن كاری كه كرده، عَنْهُ، از آن كار باید جوابگو باشد. صبح‌ها معمولاً تلویزیون نگاه می‌كنم، گوش كه چون گوش ندارم، رادیو دیگر گوش نمی‌دهم، ولی مثل این‌كه خدا می‌گوید: تلویزیون چرا بیخود نگاه می‌کنی؟ چشم‌هایت را هم دارم می‌گیرم. چشمم هم ضعیف شده، ولی نه! در روز قیامت نیكوكاران، نیكان یا ابرار یا لغت دیگری؛ نشسته‌اند و نگاه می‌كنند به سرنوشت دوزخیان كه آیا این‌ها را هم خداوند به سزای عمل‌شان رسانده است؟ می‌بینید بله! هر كسی در جای خودش نشسته است. من که نمی‌دانم جزء آن‌ها باشم، ولی چون امید دارم جز آن‌ها باشم، نشسته‌ام از تلویزیون سرنوشت بدكاران را نگاه می‌كنم. سرنوشت نیكوكاران را هم در آن می‌بینیم. اگر فقط همین باشد، خوب است. آدم نگاه می‌كند این آثار جنگ را كه در خود ایران بوده و دیدیم. حالا یا شخص من یا شخص شما ندیدیم، ولی نظایرش را خیلی دیده‌ایم. چه ضجه‌هایی را كه دیدیم و امثال این‌ها و از طرف دیگر می‌بینیم كه یكی اسلحه دستش گرفته و تو بیابان‌ها می‌دود. یا با مادرش و پدرش خداحافظی كرده و رفته. چون آن‌ها با طیب خاطر رفتند و نزد خدا مهجورند، به اسم شهید رفتند و برای خداوند رفتند. آن‌ها چه مهجور باشند و چه نباشند ما كه می‌بینیم زجر می‌كشیم. و بعد جنگ تمام می‌شود. خداوند بشر را نیافریده كه از اول عمرش جنگ كند تا آخر عمرش با جنگ بمیرد. یا بی‌جنگ بمیرد. خداوند جنگ را آفریده برای این‌كه صلح را نگه دارد. عبارتی می‌گفت كه ما مسخره می‌كردیم، آن زمان‌های قدیم كه عقل و هوش‌مان از حالا بیش‌تر بود، نگاه می‌كردیم، در بسیاری از كشورها جنگ اتفاق می‌افتاد. می‌پرسیدند چرا جنگ می‌كنی؟ می‌گفتند برای حفظ صلح در دنیا ما جنگ می‌كنیم. حالا اگر واقعا جنگی این‌طور باشد. این جنگ را هم خداوند به رسمیت شناخته، چه جنگ شخصی چه جنگ اجتماعی. می‌گوید دفاع از مال و جان و ناموس كسی می‌كند این خودش جهاد در راه خداست. حتی اگر شبانه دُزدی منزل آمد و دعوا كردید و آن دُزد شما را به قتل رسانید. شما شهید حساب می‌شوید و آن دُزد قاتل و اگر هم شما برای دفاع از مال و جان و ناموس خودتان سعی در مبارزه كردید و دُزد كشته شد، حرَجْی بر شما نیست. این جلوگیری برای این است یعنی اگر کسی حمله‌ای یا جنگی می‌كند، برای این دفاع و دین اگر باشد، خیلی خوب است. دیگران هم باید بیایند. اگر اقدامی حرفی و سؤالی می‌كنند، اگر برای خدا نباشد و از این بترسند كه هر كسی می‌خواهد آن‌ها را از بین ببرد، می‌گویند اسلام دین جنگ و ترور و … است. نه! اسلام دین صلح است و برای انسان‌ها صلح می‌خواهد. گروهی، مثل اعراب عربستان كه می‌شود گفت خیلی زندگی وحشیانه‌ای داشتند، خداوند خواست و این‌ها را بالا آورد. تعز من تشاء. آن وقت دین اسلام می‌گوید، كارتان این است که صلح كنید. دین اسلام یا محمد، سروری و آقایی را نمی‌خواستند، برای سروری و آقایی آن همه جنگ‌ها نكردند. برای این‌كه این مكتب و این دین با تعلیماتش در دنیا مطرح شود و جلوی این دین گرفته نشود. خداوند به عقلی كه به افراد بشر داده، گفت خودت هم فكر كن و بفهم و این راه را ادامه بده. اگر امكان بررسی نداشت یكی که باید مسلمان شود، مسیحی است یهودی است، اعتقاد كامل هم به خدا و روز قیامت دارد، ولی مسلمان نیست. اگر به اسلام و به تعلیمات دقیق اسلام دسترسی نداشته باشد، نه تعلیمات اسلام سیاسی، تعلیمات اسلام محمدی، مجرم و خطاكار نیست. بنابراین هیچ وقت نمی‌بینیم كه خدا در مسؤولیت‌های ما این را قرار نداده كه برای یك چیزی كه نمی‌داند، پیروی كند.
امیدواریم كه مجموعه‌ی ما درویش‌ها، راه خدا و راه سلوك را خوب بشناسیم، ان‌شاءالله. راه خدا را شناختیم و آمده‌ایم در این راه، ولی ایستاده‌ایم و می‌گوییم این راه كه خاكی است من نمی‌روم و ایستاده‌ایم و تماشا. نه! نباید توقع داشته باشیم كه مثل بچه‌ها خدا دست ما را بگیرد و از این راه ببرد. نه! گفته این راه است و آورده‌ام تو را این‌جا، می‌گوییم: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ». ما را به راه راست هدايت فرما. اولش كی این راه را نشان داده، باید از این راه بروید، گرد و خاك دارد. تحمل كنید آسایش در او ایجاد می‌شود. تا این‌جا خداوند دعای ما را قبول كرده است. گفتیم: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ». فرموده که قبول كردم و این هم راهت. خداوند مانند بچه‌ا‌ی نفهم، نباید دست ما را بگیرد و ببرد. هر چند ما در هر مورد در مسیر راه هم كه داریم می‌رویم این: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ» را می‌گوییم. در هر موقع از خدا می‌خواهیم كه روش صحیح زندگی و آنچه مورد رضای خودش هست به ما ارائه بدهد. خداوند راه مستقیم را بر پیغمبران و ائمه نشان می‌دهد و به ما می‌گوید به آن‌ها نگاه كنید و به روش آن‌ها رفتار كنید. خلاصه ما در مخمصه‌ی فكری سختی در این دوران گرفتار شده‌ایم. ان‌شاالله خداوند ما را از تمام حوادث نفسانی حفظ كند. همه برای هم دعا كنیم، ان‌شاالله خدا دعای همه‌مان را قبول كند.

Tags