انتشار اشعاری از مولانا به زبان اسپانيايی

همزمانی نامگذاری بوگوتا به عنوان هفتمین پایتخت جهانی کتاب از طرف یونسکو (پس از شهرهایی در آرژانتین، هلند، پرتغال، ایرلند و اتریش) با بزرگداشت هشتادمین سال تولد گابریل گارسیا مارکز، چهلمین سال نگارش صد سال تنهایی و بیست و پنجمین سال دریافت جایزه نوبل توسط او مجموعا کلمبیایی ها را به تحرک واداشته و احساس غرور و تشویق فرهنگ کتاب و کتاب خوانی را در سطح شهر گسترانده است.
در این میان یک اتفاق ادبی دیگر نیز مزید شد و آ ن رونمایی کتاب گلچینی از اشعار مولوی بود که توسط انتشاراتی معتبر "رندام هاوس موندادوری" روز بیستم آوریل عرضه شد.
این کتاب با مقدمه و ترجمه مستقیم فارسی به اسپانیایی توسط امیر حسین فطانت، مترجم ايرانی مقيم کلبميا انجام شده و شامل گزیده هايی از مثنوی، رباعیات و غزلیات دیوان شمس است که همزمان با نامگذاری سال 2007 به عنوان سال مولوی منتشر می شود.
بجز ترجمه برخی از رباعیات که توسط کلارا خانس و احمد طاهری مستقیما از فارسی به اسپانیایی انجام شده، سایر کتابهای مربوط به مولوی در کشورهای اسپانیایی زبان غالبا از زبان های دیگر ترجمه مجدد شده اند.
در این مراسم امير حسين فطانت در مورد افکار، اشعار، زندگی و اهمیت مو لوی در عصر فقر فلسفه حاضر سخنرانی کرد که با اجرای مراسم رقص سماع دراویش چرخان همراه بود.
امیر حسین فطانت همچنین مترجم "گزارش یک آدم ربایی" و "خاطرات روسپیان سودازده من" از گارسیا مارکز است که نسخه های فارسی این آثار را به مجموعه" آثار مارکز به سایر زبانها" هدیه کرد.
به همين مناسبت گفتگو با امیر حسین فطانت انجام داديم و از او پرسیدیم که چه شد به فکر ترجمه اشعار مولوی افتادم.
امير حسين فطانت: من همیشه و از همان ایام جوانی به مولوی ارداتی خاص داشتم. سال 2001 یعنی 1422 هجری قمری برابر بود با هفتصد و پنجاهمین سال هجری قمری درگذشت او ( 672 هجری قمری).
همینطور که در مطبوعات و رسانه ها سر می زدم دیدم این تاریخ از نظر همه پنهان است. به همین مناسبت به فکر ترجمه اشعار وی افتادم. به خصوص اینکه سیمای مولوی در کشورهای انگلیسی زبان کم و بیش و هرچند مخدوش اما شناخته شده است اما در کشور های اسپانیائی زبان چنین نیست.
احساس کردم که آشنایی من با مولانا و ادب فارسی و دستی که در فارسی و اسپانیایی به قلم دارم این وظیفه را بر من تحمیل می کند.
البته ناگفته  نگذاشته باشم که دوستانی و از جمله دکتر جهانگیر مظهری مرا در این مورد یاری کردند. هدف اصلی من رساندن پیام های مولوی بود و به هیچ وجه محتوای پیام را فدای شکل نکردم. باید گفت که مطلقا امکان ندارد که بتوان غزلیات مولانا را با همان ضرب و قافیه به زبان دیگری ترجمه کرد.
به هر حال جرئت کردم و امروز هم خوشحالم که هر چند تنها و پا برهنه در این خارستان سفیر کردم اما به مقصد رسیدم و ارتباط روحی مولانا را با ادب فارسی به مردم لاتین معرفی کردم.
چرا اين کتاب زودتر چاپ نشد؟
هرچند این کتاب در همان سال 2001 در اداره ثبت حقوق مولف کلمبیا به ثبت رسید اما هیچ ناشری حاضر نبود کتاب شعر و به خصوص شعر شاعر گمنامی از قرن سیزدهم را چاپ کند تا اینکه یونسکو سال 2007 را سال رومی اعلام کرد و کاری را که عملا و نا امیدانه مرده تلقی می کردم دوباره جان گرفت
در مجموع چند شعر از آثار مولوی برگزيديد و تنوع اشعار منتخب چگونه است؟
کتاب کوچکی است. حدودا 130 صفحه. با مقدمه ای 15 صفحه ای در معرفی زندگی، اشعار و به خصوص افکار مولانا. اعتقاد او به ملکوتی بودن و تقدس انسان و رابطه مستقیم، بی واسطه و عاشقانه انسان با خدا و مفهوم احتمال وحدت با خدا در زمان حیات که اصولا با مبانی اسلام مسجد و مدرسه در تضاد است و شامل بر40 قطعه برگزیده از مثنوی، 80 رباعی و 22 غزل است.
معيار انتخاب اشعار چه بود؟
هدف این بود که به خواننده اسپانیایی زبان تصویری کلی از مولانا ارائه بدهم به همین دلیل هم سعی کردم از بخشی از اشعار که درک مفاهیم آنها برای خواننده آسان تر باشد استفاده کنم. آشنایی من با زبان انگلیسی در این مورد خیلی کمک کرد.
چرا مراسم دراویش چرخان که بیشتر به ترکیه منسوب است در مراسم رونمايی اجرا شد و برای مثال یک گروه موسیقی ایرانی و یا نمایشگاهی از خوشنویسی و یا چیزی شیبه آن جای اين مراسم را نگرفت
این نکته دردناکترین بخش نشر این کتاب است. وقتی راندوم هاوس علاقمند به چاپ کتاب شد به موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه نامه ای نوشتم و پس از اشاره به اهمیت ترجمه رومی تقاضای خوشنویسی تعدادی از اشعار و مینیاتور های ایرانی برای درج در کتاب کردم که بی پاسخ ماند.
همچنين در اين خصوص در ماه سپتامبر نامه ای برای سفیر ایران در ونزوئلا فرستادم (در کلمبیا هنوز سفیر مقیم نشده بود) و سپس مکاتبات و تماسهايی با سفیر جدیدالورود ایران در کلمبیا نيز صورت گرفت ولی اين تلاشها به نتيجه نرسيد.
به مرکز مطالعات ترکیه در دانشگاه روساریو مراجعه کردم. قابل توجه است که این مرکز توسط بخش خصوصی ترکیه حمایت می شود و ترکیه هنوز در کلمبیا سفارت ندارد، اما تاریخ وجود سفارت جمهوری اسلامی در کلمبیا به بیش از بیست و پنج سال می رسد.
این مرکز تمام تسهیلات را با تمام جزئیات در حداقل مدت میسر ساخت و این امکان را به وجود آورد که دراویش سلسله مولویه به احترام و یاد استاد و پیر و مرشد بزرگ خود به این مراسم رنگ و عطر دیگری بدهند. دلم از ایرانی بودن خودم گرفت. مولوی تعلق به آنها دارد که برای او ارزش قائلند