سوم اسفند ماه 1387 روز درویش

چون امیدواریم از این همه زیر‌ و بم‌های جامعه، عبرتی جمعی و فردی حاصل شده باشد که نگذارند «آه دل مظلوم» برنده را تیزتر کند، لذا ضمن یادآوری مجدد ستم‌هائی که بر ما رفت، توصیه می‌کنیم و انتظار و امید این‌که، به رفع آنها و جبران زیان‌های مادی و معنوی خطاها اقدام شود، که نشده است. دست‌های دشمن در کار است که آرامش را به هم بزند

 

 

 

 

پس از تخریب پیاپی سه حسینیه دراویش طریقت نعمت‌اللهی گنابادی درشهرهای قم‌، بروجرد و اصفهان و تشدید فشارها بر اهل عرفان و تصوف، پیروان و ارادتمندان این مکتب در سراسر ایران، روز سوم اسفندماه 1387 را برای تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی ایران انتخاب کردند تا بتوانند از این طریق، حقوق قانونی و شهروندی خویش را به گوش نمایندگان و منتخبان ملت در پارلمان ایران برسانند اما نیروهای گارد یگان ویژه و مأموران لباس شخصی و امنیتی، میدان بهارستان و خیابان‌های اطراف آن را عملاً به پادگان نظامی تبدیل کردند. به دستور مقامات دادسرای امنیت تهران، شب قبل از اجتماع دراویش، 5 تن از دراویش به نام‌های علی‌اکبر بنکدار، حسن کاشانی بیدختی، محمدصادق مرادی سروستانی، امین کرم‌پور و رضا مطیع‌قوانین، از سوی مأموران وزارت اطلاعات و پلیس امنیت تهران دستگیر و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی روانه سلولهای انفرادی‌ بند 242 زندان اوین شدند. در روز موعود، یعنی سوم اسفند نیز صدها تن از دراویش گنابادی، مقابل مجلس و در خیابان‌های منتهی به میدان بهارستان تهران و ایستگاه‌های اتوبوس و مترو، قبل از این‌که بتوانند به اجتماع مسالمت آمیز خود جامه عمل بپوشانند، دستگیر و با اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، تجمع غیرقانونی و تمرد از دستور پلیس، به زندان اوین و بازداشتگاه نیروی انتظامی  منتقل شدند .

 

*

 

هفتم اسفند ماه همان سال، سایت مجذوبان نور به عنوان پایگاه خبری دراویش سلسله نعمت‌اللهی گنابادی، در نامه‌ای به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، به شرح وقایع سوم اسفند ماه و نقض حقوق بنیادین دراویش در طول سال‌های گذشته پرداخت و با اعلام اینکه ما دراویش سلسله نعمت‌اللهی گنابادی مسلمان هستیم و نباید در حکومتی که داعیه‌دار دین اسلام است این‌گونه به جرم مسلمان بودن مورد بی‌مهری و تعرضات غیرقانونی قرار گرفته و شلاق و زندان و تبعید را تحمل کنیم، از کمیساریای عالی حقوق بشر خواست قبل از وقوع هر فاجعه دیگری ، تدابیری اتخاذ نماید .

 

*

 

پس از این نامه بود که مهدي كروبي ، دبيركل حزب اعتماد ملي و از سران جنبش سبز ملت ایران، در نامه‌اي به غلا‌محسين محسني‌اژه‌اي وزير وقت اطلا‌عات، از تخريب حسينيه دراويش گنابادي در اصفهان و برخورد با آنان انتقاد كرد. كروبي در اين نامه با اشاره به «فشار و محدوديت‌هاي پي‌درپي» و خلاف قانون و اسلام عليه دراويش گنابادي، به طرح اين سوالا‌ت پرداخت كه: «اين كارها بر اساس كدام مجوز شرعي و قانوني انجام پذيرفته است؟… چه داعيه‌اي داريم كه براي خودمان حادثه‌آفريني كنيم؟… به‌راستي مشكلا‌ت اقتصادي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي ما حل شده و فقط اين حسينيه‌ها مشكل هستند؟! در اين وضعيت پيچيده جهاني، مشكلا‌ت ما با تحريم‌ها، ناامني‌هاي موجود در كشورهاي پيرامون‌مان، مشكلا‌ت داخلي و غیره آيا صلا‌ح است به جاي اينكه توان خود را براي بهبود شرايط و حل و رفع نيازها و مشكلا‌ت مردم و كشور به كار گيريم، مسائل جزئي را بزرگ و پيچيده كنيم… اين چه دستي است كه اين كار را مي‌كند؟ اين دست بيگانه است يا عدم تعبير، يك روز قم، روز ديگر بروجرد و امروز اصفهان، اين چه دورانديشي‌اي است؟!»

 

پس از انتشار نامه مهدی کروبی به وزیر اطلاعات، برخی مراجع تقلید در قم نیز همچون مرحوم آیت‌الله منتظری و آیت‌الله محمد صادقی تهرانی در اظهارنظرهای جداگانه‌ای، برخورد با دراویش را محکوم کردند و خواستار تعقیب و مجازات مسببین این وقایع علیه دراویش شدند.

 

دراویش بازداشتی روز سوم اسفند ماه 87 ، به تناوب آزاد و نهایتاً تعداد 16 نفر باقیمانده از آنها، بدون تودیع هرگونه قرار تأمین کیفری، پس از 90 روز مقاومت و پایداری، آزاد شدند و در نهایت، دادگاه انقلاب تهران دراویش را از اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام تبرئه کرد و رسیدگی به دیگر اتهامات دراویش تحت عناوین اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور پلیس در دستور کار شعبه 1019 دادگاه جزایی تهران قرار گرفت.

 

در اردیبهشت ماه 1388، دراویش از اتهام تمرد نسبت به مأمورین پلیس تبرئه و از بابت اتهام اخلال در نظم عمومی به تحمل 6 ماه حبس تعلیقی محکوم شدند که این احکام مورد اعتراض وکلای مدافع دراویش قرار گرفت و نهایتاً دراویش از این اتهام هم در دادگاههای تجدید نظر استان تهران برائت حاصل کردند.

 

*

 

دراویش، به دلیل عدم دخالت در سیاست متداول، نمی‌دانستند که خانه ملت در آن روز، در اشغال یگان‌های ضد شورش است؛ در اشغال همان‌هایی که از مالیات مردم و از جمله دراویش، معاش می کنند، همان‌هایی که باید حافظ جان و مال و نوامیس مردم باشند، همان‌هایی که باید به رد‌گیری و خنثی کردن توطئه‌ها و نقشه‌های دشمنان مرزی این کشور باشند تا امنیت و ثبات را برقرار کنند، و نهایتا، به دست همان به اصطلاح مستخدمین ملت، دستگیر و روانه زندان شدند. تاسف‌آور آن که دراویش، نماینده‌ای هم ندیدند، زیرا صف‌های چند لایه نیروهای امنیتی و گارد ضد شورش، این مجال را نه تنها به دراویش، بلکه به هیچ کدام از اقشار دیگر مردم هم نمی‌داد. شاید دیوار حائل قدرت میان مردم و نمایندگان آنها، مقصر این جدایی باشد و همین چکمه‌پوشان زورمدار هستند که نمی‌گذارند وکیل حرف موکل خویش را بشنود. شاید هم نمایندگان مردم خجالت می‌کشیدند که مبادا دراویش پرسشی را اظهار کنند که توان پاسخ به آن را نداشته باشند. شاید مجلسیان، اساساً و به هر دلیل، از مردم می‌ترسند‌. به هر رو، جماعتی از این مردم قصد داشتند جلو مجلس بیایند و حتی بدون توقف، در مقابل خانه خود، نامه‌ای را امضاء کنند و به عرض نمایندگان برسانند.

 

اما

 

نامه‌ای امضاء نشد و کسی هم در مورد تخریب حسینیه‌ها و یورش به درویشان و اخراج‌های متداول آنها از مراکز اجتماعی و به بند کشیدن‌ها و شلاق زدن‌های آن گله و اعتراضی به زبان نیاورد. دراویش حتی در مورد به بند کشیده شدن و شلاق خوردن پیش‌نماز خود نیز خموشی پیشه کردند. گویا دراویش آمده بودند پیاده‌روی دسته جمعی در یکی از خیابان‌های پایتخت را که تصادفا از مقابل مجلس می‌گذشت تجربه کنند تا به جرم «هیچ‌ نگفتن» و «حق خود را طلب نکردن» و حتی به جرم «امضاء نکردن عریضه»، بیش از هشتصد و پنجاه تن از آنان دستگیر و بازجویی شده و بیشتر از صد نفر از آنها رهسپار سلول‌های انفرادی زندان اوین شوند.  دراویش حتی به این دستگیری‌ها هم اعتراض نکردند! اما حکایت ِ این قصه ناتمام همچنان باقیست…

 

ماجرای سوم اسفند به دلیل اتحاد و همدلی دراویش سراسر جهان، «روز درویش» نام گرفت تا دراویش، هر ساله، این روز را به پاس همدلی و وحدت و برادری خود، گرامی بدارند .

 

*

 

حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) قطب معزز طریقت نعمت‌اللهی گنابادی، در گرامی‌داشت اولین سالگرد روز درویش، با صدور اعلامیه‌ای فرمودند :

 

هو

 

121

 

هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین

 

چون نیک نظر کرد پر خویش در آن                     گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

 

لطماتی برادران صوفی و عارف از سایر برادران شیعه کشیدند که در ادوار تاریخی کم‌نظیر است. از امام حسین (ع) هم شرم نکردند و نام‌های متبرک و آیات قرآن و احادیث را در حسینیه‌های قم و بروجرد و اصفهان تخریب و پایمال کردند و بسیاری کارمندان امین و زحمتکش را اخراج نمودند. ضرب و شتم‌ها صرفاً به اتهام دلبستگی به سلسله فقری انجام شد. به مزار متبرک سلطانی که مورد علاقه مومنین است، اهانت و تجاوز به مالکیت‌های آن شد. ما را بایکوت خبری کردند ولی با توجه به اینکه در راه تحقق یک حکومت عادلانه و مبتنی بر اسلام علوی کوشیدیم، جایز نمی‌دیدیم که بر دفاع خود لباس خشونت بپوشانیم. تجاهل‌العارف نموده و به تصور اینکه مقامات مسئول خبر ندارند، خواستیم تظلمات خود را مستقیماً و با آرامش به نمایندگان مجلس برسانیم و به صورت خودجوش، روزی به این امر اختصاص داده شد که متأسفانه صدای ما را در گلو خفه کردند.

 

چون امیدواریم از این همه زیر‌ و بم‌های جامعه، عبرتی جمعی و فردی حاصل شده باشد که نگذارند «آه دل مظلوم» برنده را تیزتر کند، لذا ضمن یادآوری مجدد ستم‌هائی که بر ما رفت، توصیه می‌کنیم و انتظار و امید این‌که، به رفع آنها و جبران زیان‌های مادی و معنوی خطاها اقدام شود، که نشده است. دست‌های دشمن در کار است که آرامش را به هم بزند و ایجاد تفرقه کنند.

 

وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون