زبان پارسي با دو وجه فرهنگي ـ هنری با هنرهاي خوشنويسي و موسيقي درآمیخته، ادب پارسی جايگاهی ویژه در موسیقی دارد و نخستين نمونههاي شعر ايران از زرتشت پيامبر و سرودههايش به یادگار رسیده كه اين سرودهها به زبان اوستايي است. پارسي زباني هند و اروپايي از شاخهي هند و ايراني و زير شاخههاي دیگر زبانهاي ايراني است
سایت مجذوبان نور
زبان پارسي با دو وجه فرهنگي ـ هنری با هنرهاي خوشنويسي و موسيقي درآمیخته، ادب پارسی جايگاهی ویژه در موسیقی دارد و نخستين نمونههاي شعر ايران از زرتشت پيامبر و سرودههايش به یادگار رسیده كه اين سرودهها به زبان اوستايي است. پارسي زباني هند و اروپايي از شاخهي هند و ايراني و زير شاخههاي دیگر زبانهاي ايراني است كه پيشينهاش به ايران باستان بازميگردد. از ايران باستان، زبانهاي اوستايي، مادي، پارسي باستان و زبان سكايي و از زبانهاي ايراني شاخهي زبانهاي ايران غربي، شمالغربي، باستان: مادي ميانه: پارتي (پهلواني اشكاني) نو: آذري، گيلكي، مازندراني، تالشي، كردي، كرمانجي، كردي سوراني، زازا ـ گوراني، سمناني، زبانهاي ايران مركزي، بلوچي، سيوندي پديد آمدند. در جنوبغربي ايران پارسي باستان ميانه: پارسي ميانه (پهلوي) نو: فارسي، لري، بختياري، لارستاني، بشاگردي، كمزاري، تاتي اران رواج دارد و در شاخهي زبانهاي ايراني شرقي در شمالشرقي زبان باستاني: اوستايي، ميانه: سغدي، خوارزمي، بلخي، سكايي، غربي، آلاني، سرمتي نو: آسي، يغنابي (سغدي نو) استفاده ميشود و در جنوبشرقي ميانه زبانهاي سكايي، تخاري نو: پشتو، زبانهاي پاميري، پراچي، ارموري، منجي و يدغه به كار ميرود كه نخستين يافتههاي نوشتاري آن سنگ نبشتهي بيستون مربوط به سدهي ششم پيش از ميلاد است كه از خط ميخي براي نوشتن اين سنگ نبشتهها بهره ميبردند.
پس خط باستان همان خط ميخي و تنها خطي بوده كه به كار ميرفته، اما زبان فارسي نو پس از تحول و آميختگي با لهجهها، گويشها و زبانهاي خويشاوند نزديك و همچنين وارد شدن واژههاي جديد بهوجود آمد و در پي تغيير و تحولات زبان، هنر خوشنويسي نیز كه ارتباطی تنگاتنگ با شعر و موسيقي ايراني دارد، رواج يافت، زيرا كتابآرايي و تحولات و ابداع و ظهور خط نستعليق آيينهي تمام عيار زيباييشناسي ايراني است كه در هيچ كجاي جهان اسلام همتا و مانندي ندارد.
سابقهي كتابت در ايرانيان تا پيش از ظهور اسلام به 1500 سال پیش بازمیگردد و پارس يكي از مراكز بزرگ كتابت و نگارگري بوده و تا دوران اسلامي، همواره اين سنت پا برجا مانده است. پارسيان به زبانهای گوناگونی سخن ميگفتند و فارسي باستان و زبان سانسكريت نیز هر دو از لهجههاي قديمي ايرانياناند، از لغت فرس قديم هم دو شاخهي زند يعني زبان زند اوستا و شاخهي پهلوي به وجود آمد و از همين شاخه زبان فارسي كنوني برخاسته است.
پارسيان براي ثبت اطلاعات و نوشتن اسناد، خط ميخي و الفباي هجايي آرامي بهكار ميبردند و كمكم امروز در فرهنگ زبان نوشتاري واژهي «خوشنويسي» کاربرد پیدا کرد. پيشوند «خوش» نشان نيت معنوي و درونی فرد خوشنویس است که سبب سير و سلوك اهل معرفت ميشود. در رسالههاي خوشنويسي دوازده مقام در مورد حسن خط ذكر شده که همهي اين دوازده مقام تجليات حكمتي معنوي است كه عبارتاند از: 1. تعادل و توازن؛ 2. تقارن و تشابه؛ 3. صعود مجاز و نزول مجاز؛ 4. دور و سطح؛ 5. تركيب و ترصيع؛ 6. سواد و بياض؛ 7. تشرّف و تسلطّ؛ 8. قوّت و ضعف؛ 9. دانگ و تجريد؛ 10. جزء و كل؛ 11. ارسال و اتصال؛ 12. صفا و شأن كه تمام اين خصلتها، هم قابل رؤيت و اين جهانياند و هم مفهومي باطني دارند و هر خطي كه بر صفحهي كاغذ دیده ميشود، هم بايد داراي دوازده خصلت باشد و هم خطاط بايد اين ويژگيها را دارا باشد.