اتّحاد اسلامی

حضرت صالح علیشاه نیز در جریان تأسیس “دارالتقریب بین المسلمین” و صدور فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت در خصوص به رسمیت شناختن مذهب شیعه اثنا عشری،  از  این کار  استقبال زیادی کردها

 

 

 

از مذهب جامع شاه نعمت الله ولی تا تقریب بین مذاهب اسلامی

اساس اسلام توحید است. از اینرو این اصل مهم در تمام جنبه های اسلام  اعمّ از اعتقادی و عملی رعایت شده است ، از جمله دعوت به اتّحاد پیروان اهل کتاب است و وقتی اتّحاد پیروان اهل کتاب توصیه شده طبعاً به اتّحاد و اتّفاق مسلمین امر و مورد ﺗﺄکید صریح قرار گرفته و از آنچه باعث تفرقۀ ایشان گردد نهی شده است. از این رو در قرآن مجید امر شده : وَ ﺃعتَصِموا بِحبلِ اللهِ جَمیعاً و لاتَفَرَّقوا [1]، و یا اینکه می فرماید: وَ لاتَنازَعوا فَتَفشَلوا وتَذهَب ریحُکُم[2]. بر این اساس بزرگان اسلام، کلمۀ توحید و توحید کلمه را مهمترین اصل اسلام و عامل حفظ و اعتلای آن   دانسته و حتّی المقدور از اسباب بروز تفرقه جلوگیری کرده اند.

در تاریخ اسلام پس از واقعۀ سقیفۀ بنی ساعده اوّلین تفرقه میان مسلمین ایجاد شد، ولی مولای متّقیان علی(ع) برای حفظ اتّحاد مسلمین و عدم ایجاد تشتّت از حق خود گذشته و سکوت کرده و 25 سال خانه نشین گشتند و خار در چشم و استخوان در گلو زبان اعتراض نگشودند، حتّی در امور دینی مشاور سه خلیفۀ اول بودند و بسیاری اوقات به هنگام نماز در مسجد به آنان اقتدا می کردند. سایر ائمۀ اطهار(علیهم السّلام) و بزرگان دین نیز در راه حفظ وحدت مسلمین از هیچ کوششی دریغ نورزیدند[3]. لذا در صدر اسلام همۀ مسلمین با هم متّحد بودند و در راه ترقّی اسلام فداکاری  می کردند و همین امر باعث رفعت و شکوه مسلمین در قرون اولیه بود. ولی متاسّفانه در طی تاریخ آنچنان تفرقه ای میان مسلمین ایجاد شد که فرمایش حضرت علی(ع): “فَافتَرقُوا عَنِ الجَماعه واجْتَمعوا علی الفُرقَه”[4]، تحقّق کامل یافت و موجب ضعف و ذلّت مسلمین گردید وکار بدانجا رسید که زحمت پیامبر خدا(ص) را برای اینکه یک نفر گویندۀ شهادتین پیدا شود پایمال کردند و حتّی گاه قائلین به شهادت ثلاث را نیز خارج از دین دانستند و ترک معاشرت کردند و خلاف آیۀ شریفۀ: ولاتَقُولوا لِمن القی اِلیکُم السَّلامَ لَستَ مُومناً[5] عمل نمودند[6].

درمیان مسلمانان بیشترین زحمات را در راه حفظ اتّحاد اسلامی ، بزرگان تصوف و عرفان کشیده اند . تصوف که با قبول و تأکید بر اصل ولایت عبارت اخرای تشیّع است، با حفظ این عنوان ، برای رعایت اتحاد مسلمین هیچ گاه به روشی که در اواخر دورۀ صفویه در ایران به دلایل سیاسی پدید آمد رفتار نکردند. از اینرو آنان از اینکه “رافضی” به معنای مذموم کلمه خوانده شوند، پرهیز می کردند و احترام به شیخین را رعایت کرده و سبّ و لعن خلفا در آثارشان اظهار نشده است. همین امر باعث شده که حتّی برخی که متوجه حقیقت تشیّع نیستند ، آنان را به دلیل حبّ اهل بیت و ائمه اطهار(ع) “سنی دوازده امامی” بخوانند.

مذهب جامع شاه نعمت الله ولی

ازجمله بزرگان تصوف که با حفظ اعتقاد شیعی خویش روحیۀ اتحاد اسلامی را حفظ کرده ، شاه نعمت الله ولی است.[7] شاه نعمت الله ولی در اشعار خویش بیش از 400 بیت اعمّ از قصیده و غزل در مدح علی(ع) و اهل بیت دارد ولی حتی یک غزل یا قصیده در توصیف و مدح سایر اصحاب رسول اکرم(ص) نسروده و با هیچ کس چنین عاشقانه و موالیانه سخن نگفته است. وی ایمان را حبّ آل علی می داند و می گوید:

ای  که  هستی   محبّ  آل علی                            مؤمن    کاملی   و   بی بدلی

ره سنّی گزین که مذهب  ماست                          ورنه گم گشته ای و در خللی

رافضی  کیست ؟  دشمن    بوبکر                          خارجی کیست دشمنان علی [8]

و سپس می افزاید که محبّ آل علی، اهل تعصّبات مذهبی به معنای مرسوم زمانه نیست بلکه سنّی، یعنی تابع سنّت رسول خداست ، بدون اعمال رأی و سلیقه و اجتهاد شخصی .آن بزرگوار   این اصطلاح را نه به معنای مرسوم  سنّی در مقابل شیعه بلکه در این قبیل  موارد به معنایی در مقابل رافضی با دلالت مذمومی که لفظ رافضی در آن روزگار داشته ، آورده است ، چنانکه در بیت بعد تذکر می دهد که درست است که رافضی نیست که دشمن ابوبکر باشد ولی این بدان معنا نیست که خارجی است که عداوت با علی(ع) ورزد . وی چنین اعتقادی را «مذهب جامع» می نامد ، یعنی مذهبی که در ضمن اعتقاد به ایمان به معنای حب آل علی(ع) ، اظهار دشمنی با ابوبکر و دیگر خلفای راشدین نمی کند . از این روست که می گوید :

مذهب جامع از خدا  دارم                         این  هدایت  بود  مرا   ازلی

با این حال باز به سیادت ظاهری و باطنی خود می بالد و می گوید :

نعمت اللهّم و زِ آل رسول                         چاکر خواجه ام خفی و جلی

 

حضرت صالح علیشاه و جمعیت دارالتّقریب

بزرگان طریقۀ نعمت اللّهی همواره در نظر و عمل خویش مروّج این رویۀ پسندیده
اتّحاد مسلمانان بوده­اند و پیروان را نیز به آن توصیه می کردند و اگر در جهت ایجاد اتحاد مسلمانان ، اقدامی صورت می گرفت ، آن بزرگواران نیز آن را تأیید و تشویق می کردند چنانکه در دوران اخیر جناب حاج شیخ محمد حسن صالح علیشاه این گونه رفتار کردند . ایشان اصولاً  به اتّحاد و وحدت مسلمین اشتیاق فراوان داشته و همواره قولاً و فعلاً آن را ترغیب و تشویق می کردند و با قبول اختلافات، بدون اینکه به قول خودشان بخواهند شیعه را سنّی کرده یا سنّی را شیعه نمایند، اختلاف عقیده قلبی را منافی با دوستی و اخوّت اسلامی نمی دانستند .[9] دراین باره در پند صالح می فرمایند: “نسبت به تمام فِرَق اسلام از شیعه و سنی و غیره که همه درتحت لوای یک کلمه و دارای یک دین و یک پیغمبر و یک کتاب و همه اهل یک
قبله­ایم، باید برادر اسلامی بوده، یگانگی دینی را منظور داشت و مؤمنین را در اخوت و برادران طریق را به خدمت برگزید”[10] .

سلوک ایشان به پیروی از سنّت رسول اکرم چنان بود که مجتهد اعلم اهل سنّت[11] در ناحیه خراسان نیز روزی در یکی از مجالس سوگواری منعقده در بیدخت به مناسبت رحلت ایشان ، همراه با شیخ طریقت قادریه شرکت کردند و خود آن مجتهد اعلم با استجازه از صاحبان عزا به منبر رفت و در مکارم اخلاق حضرت صالح علیشاه سخنرانی و در ضمن بیانات خود چنین گفت : « من هر وقت می خواستم نورِ علی را ببینم ، به سیمای صالح علیشاه می نگریستم . » آنگاه به همین صورت از سایر صحابه نیز اسم برد[12].

جمعیت دارالتقریب بین المسلمین

« جمعیت “دار التقریب بین المسلمین” به پیشنهاد و سعی مرحوم آقای شیخ محمد تقی قمی در سال 1366 قمری (1326 شمسی) در مصر ﺗﺄسیس شد. هدف این جمعیت این بود که با تمام وسائل بکوشند که مذاهب اسلامی را که در این جمعیّت، شش مذهب ذکر شده(جعفری، زیدی، شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی) به یکدیگر نزدیک کنند. این جمعیّت، هر شش مذهب مذکور را به رسمیّت شناخته و مذاهب رسمی اسلامی می داند. در این جمعیّت بسیاری از علمای اهل تسنّن و تشیّع عضو بودند. از جمله اعضاء، شیخ محمود شلتوت (متوفی به سال 1383 قمری)رئیس دانشگاه الازهر و مفتی اعظم اهل تسنّن  بود که به پیروی از نیّات این جمعیّت، در سال 1378 قمری فتوای تاریخی به علمای کشورهای اسلامی صادر کرد مبتنی بر جواز پیروی از مذهب شیعۀ امامیّه و به رسمیّت شناختن آن. »[13]

حضرت صالح علیشاه نیز در جریان تأسیس “دارالتقریب بین المسلمین” و صدور فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت در خصوص به رسمیت شناختن مذهب شیعه اثنا عشری،  از  این کار  استقبال زیادی کرده و در همه جا و نزد همه آن را تأیید و تشویق کردند و حتی اعتقاد داشتند که باید از طرف علمای شیعه این عمل با استقبال بیشتری روبرو می شد و متقابلاً فتوایی صادر می شد دائر بر عدم جواز و ممنوعیّت سبّ و لعن خلفاء[14]. و خود علامه شیخ محمد تقی قمی مؤسس و رئیس جمعیت نقل می­کردند: “من در طی مسافرتهای خود به ایران در محافل مختلف آگاه می شدم که بزرگواری به نام صالح علیشاه بدون اینکه بین ما آشنایی و سابقه ای باشد، از من تعریف و تجلیل کرده، جمعیت دارالتقریب را تأیید می کند، و می خواستم ایشان را بشناسم. تا اینکه توفیق آشنایی حضوری ایشان دست داد و از همان جلسات اول به عظمت روحی و اخلاص ایشان پی بردم و در طول آشنایی این تشخیص من بیشتر مورد تأییدم قرار گرفت))[15]

جانشین عرفانی حضرت صالح علیشاه، جناب حاج سلطانحسین تابنده گنابادی (رضا علیشاه) نیز حرکتی را که جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی آغاز کرده بود، تشویق و تقویت می کردند. «به نظر حضرت آقای رضا علیشاه خصوصاً در اوضاع فاسد کنونی عالم که دشمنان نیز ازهیچ کوششی در جهت تضعیف اسلام کوتاهی نمی کنند، مهم ترین وظیفۀ بزرگان اسلام این است که وجهۀ جامعۀ مسلمین را که شهادتین می باشد، اصل دین دانسته، اختلافات ظاهری را کنار گذارده، در جهت اتّفاق و اتّحاد مسلمین و فرق اسلامی و ایجاد مودّت میان ایشان و تحکیم مبانی اسلام بکوشند[16] و مساعی ایشان نیز معطوف به این باشد کسانی از منکرین اسلام را وارد دین کنند نه اینکه براختلافات جزئی تأکید کرده، اسباب تفرقه را فراهم آورند[17]. به نظر ایشان اگر خلاف این منظور عمل شود، ضعف و انحطاط امت اسلامی بیش از این خواهد شد[18]. ایشان خصوصاً در جریان انقلاب و پس از آن، در اعلامیه های متعددی که برای فقرا صادر کردند، لزوم اتّحاد و اتّفاق با سایر برادران مسلمان ایرانی را مجدداً تأکید نمودند.19 ایشان می فرمود: درجهت تحقّق این امر باید اولاً رفع شبهه از گروه عوام فریقین نمود و اسبابی را که باعث عناد می گردد مرتفع کرد. جّهال طرفین را نیز که باعث تشدید اوضاع می شوند، به معایبشان و سُقم افکارشان مطّلع نمود. مثلاً به عوام اهل سنّت تفهیم کرد که شیعه کافر و خارج از دین نیستند. عوام شیعه نیز سبّ و لعن سه خلیفۀ اول را کنار بگذارند و تظاهر به تبّری از آنها نکنند و به تولّی که اصل است اکتفا کنند. از بعضی اعمال نیز مانند بعضی عیدهای عوامانه به کلی جلوگیری شود. ثانیاً با بزرگان فریقین روابط داشته و از آنچه تشدید اختلاف می کند جلوگیری نمایند.مثلاً همان طور که مرحوم شیخ محمود شلتوت اعلامیه ای صادر و مذهب تشیّع را به رسمیّت شناخت، علمای شیعه نیز در مقابل، اعلامیه ای صادر نموده و سبّ و لعن خلفا را منع کنند یا در موضوع رؤیت ماه که غالبا میان شیعه و سنّی در اول ماه حجّ یا ماه شوال اختلاف است، رفع شبهه کنند که عوام آن را جزو اختلافات مذهبی نپندارند.

چنانکه گفته شد پس از تشکیل جمعیت دارالتّقریب، ایشان و پدر بزرگوارشان جزو اولین کسانی بودند که ازآن حمایت کردند و کتباً و شفاهاً با مؤسّسین این جمعیت ارتباط داشته و آنها را تشویق به اقداماتی که در جهت رفع اختلافات مسلمین آغاز کرده بودند، نمودند و با اجتماع در تحت لوای اسلام که خداوند اعتلای آن را وعده داده، توصیه می فرمودند. از این رو مکاتبات بسیاری با مرحوم شیخ محمد تقی قمی نمودند و شخصاً با وی چندین بار ملاقات کردند و مقالاتی نیز به زبان عربی و فارسی در دفاع از اصول عقاید این جمعیت نوشتند. به مؤسسین جمعیت هم سفارش می کردند که نگذارند آن جمعیت دستخوش ضعف و ذُبول یا اغراض سوء سیاسی گردد.

((یکی از فواید این جمعیت به رسمیّت شناختن مذهب شیعه بود که ایشان را بسیار مسرور ساخته و مشتاق بودند که این امر در بین بزرگان همۀ فرق اسلامی عمومیّت یابد و دراین جهت نامه های بسیاری به علمای بزرگ شیعه نوشتند و پیشنهادهایی مطرح کردند، از جمله در سفربه مصر در سال 1329 شمسی به شیخ ازهر پیشنهاد کردند که فقه شیعه در کنار فقه مذاهب اربعه تدریس شود و بالعکس فقه چهار مذهب اصلی سنّت را طلاب شیعه بیاموزند و جزو مواد درسی دانشکدۀ معقول و منقول قرار گیرد تا اسباب اصلی تقریب بین مذاهب فقهی سنّی و شیعه فراهم آید. از جهت دیگر معتقد بودند اتّحاد شیعه و سنّی مانع از تبلیغ و ترویج مذهب شیعه نیست. اصولاً به نظر ایشان بزرگان شیعه در تبلیغ این مذهب به اندازۀ علمای اهل سنّت جدیّت نکرده اند. موقعیت جهان به گونه ای است که نمی توان منزوی و به دور از جوامع بشری به سر کرد، بلکه باید با دنیای خارج از اسلام رابطه پیدا کرد و تبلیغ دین اسلام و مذهب شیعه کرد. و سال ها پیش می فرمودند: وقت آن است که مبلّغین دانا و آگاه پس از آشنایی کامل با معارف اسلام و شیعه و دانستن زبان خارجه و اطّلاع کّلی از علوم جدید تربیت شوند و به خارج اعزام گردند. آن بزرگوار حتی چندین مقاله مشتمل برکیفیت تربیت و اعزام مبلّغین نوشتند و معتقد بودند که باید کتب اصلی شیعیان به زبان های خارجی ترجمه شود تا غربیان که عموماً از طریق عقاید اهل سنّت با اسلام آشنا شده اند، با معارف حقۀ شیعه آشنا گردند.))20

پس از جناب رضا علیشاه، جانشین ایشان جناب آقای حاج علی تابنده (محبوب علیشاه) نیز در بیانیه های صادره به مناسبت های مختلف و چه در تعالیم شفاهی به پیروان، حفظ اتّحاد اسلامی مخصوصا میان شیعه و سنّی را از اهمّ وظایف مسلمانان دانستند، چنانکه می گویند: «بسیاری از اختلافات موجود میان مسلمین در سطوح و مراتب مختلف، مثل اختلافات موجود در فقه یا کلام یا فلسفه است که تفرقه ساز نیست. اما عمده ترین آنها اختلافات میان شیعه و سنّی می باشد که متأسفانه منشأ اختلافات عظیم­تری گردیده است.درست است که این اختلاف، در بعضی مواضع، بالذّات است و از جهت اصل اعتقاد و احکام شرعی رفع ناشدنی است، ولی این امر نباید سبب تفرقه و دشمنی میان مسلمین و قطع ارتباط و مودّت ظاهری گردد. ما باید درعین ثبات و استقامت درعقیدۀ خود، اختلافات ظاهری را رفع کنیم.»[19]

اکنون نیز قطب وقت سلسلۀ نعمت اللّهی جناب آقای حاج دکتر نورعلی تابنده( مجذوب علیشاه) چه در مقالات خویش قبل از سمت قطبیت و چه در سمت ارشاد، یکی از نکات اصلی که همواره مشوّق آن بوده اند اتّحاد در سطوح مختلف ایمانی و مذهبی و ملّی بوده است.  معظمٌ له  مطابق سیرۀ اسلاف خود به رفع اختلافات و تقریب مذاهب اسلامی بخصوص درمیان شیعه و سنّی کوشا بوده و هستند که برخی از مقالاتشان از جمله دربارۀ مسأله رؤیت هلال ماه شوّال که برخی از آقایان مراجع، یک روز قبل از اعلام رسمی عید فطر، اعلام کرده بودند، دربارۀ مسأله اخیر منتشر شده است. ایشان می فرمایند: « با حفظ احترام به نظر آنان، به منظور حفظ اتّحاد جامعه اسلامی ایران، ما هم به نظر رسمی که از طریق رسانه های داخلی اعلام می شود، عمل می کنیم تا شقّ عصای مسلمین نکرده باشیم»[20]. به نظر ایشان « درست است که دربارۀ رمضان حکم روزه واجب است و در روز اول شوّال (عید فطر) حکم حرمت روزه، ولی در ضمن این ها حکم واجب دیگری مدّ نظر بوده است و آن وحدت بین مسلمین است.»[21]

در مورد اهمیت اتّحاد مسلمانان جهان در دنیای کنونی نیز می فرمایند:« الان ما شیعیان یک پانزدهم مسلمین جهان هستیم .یعنی از هر پانزده مسلمان یک نفر شیعه است. آنها هم برادر ما هستند. خوشبختانه مسلمانان توانستند این وحدت را تا حدّی بین خودشان فراهم کنند که خود همین وحدت بدون اینکه هیچ اقدام دیگری بکنند دنیا را متوجه اسلام کرده است. همین وحدت و یکپارچگیِ مسلمانان در این امر موجب شد که سازمان ملل جزء تعطیلات رسمی خودش عید فطر را اعلام کند.»[22]

دربیانیه ای هم که به مناسبت اتمام ماه صفر سال 1427 قمری پس از حوادث مصیبت بار تخریب حسینیۀ شریعت قم صادر کردند، با توجه به اینکه فقرا مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، آنها را دعوت به صبر و حفظ اتّحاد اسلامی کرده، می فرمایند: « پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) بنا به دستور قرآن مجید که می فرمایند وَ ﺃعتَصِموا بِحبلِ اللهِ جَمیعاً و لاتَفَرَّقوا [23]، در راه پرهیز از تفرقه مسلمانان و اتّحاد آنان از هیچ کوششی دریغ نکردند. علاقمندی به حفظ اتّحاد بود که موجب شد علی(ع) به فرمایش خود : فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجاً[24]، در حالیکه خار در چشم و استخوان در گلو داشت، صبر کند و 25 سال خانه نشین گردد و سکوت کند و نیز توجّه به همین مهم بود که باعث اعتلاء و توسعۀ اسلام در قرون اولیۀ اسلامی گردید. اکنون که مسلمانان از جوانب گوناگون مورد تهاجم قرار گرفته اند، حصول این اتّحاد بخصوص در داخل ایران بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری است، از این رو باید نسبت به طریقه ها و سلیقه های مختلف مذهبی موجود در داخل اسلام که امری طبیعی است به تحمل و مدارا رفتار کرد و وجهه جامع مسلمانان را که شهادتین است مورد توجه قرار داد و کوشش کرد که یک نفر نامسلمان را مسلمان کرد نه اینکه به محض یافتن اختلاف ظاهری با فهم سلیقۀ دینی خود حکم به انحراف دیگر مسلمانان داد.»[25]

ایشان در مورد تأسیس جمعیت تقریب مذاهب اسلامی نیز خوشبین بوده و این اقدام را همواره تحسین می کنند و عمل مؤسسان اولیۀ آن را به نیّت خدا جویی و درد دین می دانند و از عدم تداوم این کار اظهار تأسف کرده و می فرمایند اقدامات بعدی که تحت عنوان این کار انجام گرفت چون به صدق نیت بانیان اولیۀ آن نبود و بیشتر جنبۀ صوری و تشریفاتی داشت، نتوانست توفیق یابد.



[1]– سورۀ آل عمران آیه ی 103 : همگی چنگ در ریسمان خدا زنید و متفرق نشوید.

[2]– سورۀ انفال ، آیۀ 46 : با یکدیگر به نزاع بر مخیزید که ناتوان شوید و مهابت و قوّت شما برود .

[3]– درجهت همین عدم بروز اختلاف ظاهری میان مسلمین حضرت امام حسن عسکری و امام زین العابدین (علیهما السلام) با مخالفین شیعه معاشرت داشتند و حضرت صادق(ع) با خلفای زمان و بزرگان اهل سنت مجالست می فرمود و حتی حضرت رضا(ع) با اکراه و عدم تمایل قلبی پیشنهاد مأمون را برای ولایت عهدی پذیرفت.

[4]– از اجتماع دوری کرده و گرد تفرقه گردیدند.

[5] – سورة نساء آیة 94؛ و به آن کس که بر شما سلام گوید، مگویید که مؤمن نیستی.

[6] – خورشید تابنده، شرح احوال و آثار جناب  آقا ی حاج سلطانحسین تابنده گنابادی (رضا علیشاه )، ﺗﺄلیف جناب آقای حاج علی تابنده (محبوب علیشاه )چ3، تهران ،حقیقت، 1383، صص146 -147.

[7]- دربارۀ شاه نعمت الله ولی ر . ک  : مقاله ” شاه نعمت الله ولی ” ، شهرام پازوکی ، در کتاب آشنایان ره عشق ، صص 438 – 472 .

[8] – کلیات اشعارشاه نعمت الله ولی ، 689-688

[9] – بلکه این اتحاد و وحدت کلمه را با اتّکاء به آیه شریفۀ قُل یا اَهلَ الکتابِ تَعالوا اِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا و بَینَکُم ؛ بگو : ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکی است پیروی کنیم ( سوره آل عمران آیۀ 64 ) دربارۀ همۀ موحدین و اهل کتاب خواستار بودند .

[10]–  پند صالح ،صص 98-99

[11] – خود مشارالیه به مناسبت رحلت ایشان در مسجد اهل سنّت مجلس فاتحه ای گذاشت و درهمان مجلس عکس بزرگ مولا علی(ع) و عکس کوچکتر جناب صالح علیشاه را نصب کرده و گفته بود که چون آن مرحوم در میان صحابه به حضرت علی(ع) عشق می ورزید، عکس آن حضرت را نصب می کنم.

[12] – یادنامه صالح، گردآوری و تدوین هیأت تحریریه کتابخانه صالح،  چ 2 ،حقیقت، 1380 ،تهران، صص 117-118

[13] – همانجا.

[14] – آقای حسن سمیعی دلوئگی فرزند کربلایی عبدالحسین دراین خصوص چنین نقل  می کند: یک بار هنگامی که جناب صالح علیشاه به تهران آمده بودند، روزی مرحوم آیت الله بهبهانی برای دیدن ایشان به آنجا تشریف آورد. حسن اتفاق درآن وقت من افتخار خدمت داشته، پذیرایی از واردین می کردم. اتفاقاً درآن روزها مرحوم آقای شیخ محمود شلتوت، مذهب جعفری(شیعه اثنی عشری) را به رسمیت شناخته بود و حتی فتوا داده بود براینکه یک نفر سنّی در نماز جماعت جائز است به امام جماعت شیعه اقتداء نماید. حضرت آیت الله بهبهانی ضمن بیان این خبر از اینکه راه و وسیلۀ تقریب به مسلمانها را این مرد بزرگ باز نموده، مسرور و به آینده خوبی که اتحاد مسلمانان داشت، امیدوار بود. سپس جناب صالح علیشاه فرمود: شما و سایر آیات عظام در مقابل این فتوا و این اقدام بزرگ چه عکس العملی نشان دادید ؟ در پاسخ گفتند :  در تلگراف مفصّل ازدیاد مراتب تشکرات خود را به ایشان اظهار داشته و دعا نموده و توفیق زیادتری برایشان درخواست کردیم. مرحوم صالح علیشاه فرمود: شما حق این عمل بزرگ را اداء ننمودید و تنها تشکر کافی نیست. آیت الله گفتند: چه عملی باید انجام می دادیم ؟ فرمود: به عقیدۀ من باید در مقابل، فتوا می دادید که سب خلفاء در این زمان به هیچ وجه جایز نیست و احدی حق ندارد به خلفای راشدین سب و لعن نماید و این فتوا را در روزنامه ها منعکس فرموده ، دستور می دادید در مصر هم به نظر شیخ شلتوت می رسانیدند. این تشکر عملی بسیار بجا و در واقع زیر بنای دوم برای تقریب مسلمین می شد. مرحوم بهبهانی گفتند: چنین مطلبی را نمی توان نوشت و چنین فتوایی داد، زیرا عوام زیر بار نمی روند و بلکه نتیجۀ بالعکس خواهد داد . راوی دیگری که این جریان را از خود آن بزرگوار شنیده بود، می گفت که در اینجا اضافه فرمودند: مسلّماً شیخ شلتوت با این فتوا مورد اعتراض فقهای اهل سنّت واقع می شود و چه بسا اورا متهم کنند که با شیعیان بند و بست کرده است. تلگراف تبریک ، سند به دست مخالفین می دهد، حال آنکه با صدور چنین فتوایی ، او مخالفین را مجاب می کند که در اثر عمل او عدۀ زیادی از مسلمین هدایت شده و از یک کار زشت دست برداشتند.( یادنامه صالح ، ص119 )

[15] – همان ،صص 118 -120

[16] – البته می فرمودند این تقریب و اتّحاد مذاهب اسلامی شامل همۀ مذاهب نمی شود ، مثلاً ناصبیان و همۀ کسانی که با اهل بیت رسول(ص) عداوت و دشمنی علنی دارند، درحقیقت از اسلام خارج هستند و حتّی بزرگان اهل سنّت نیز آنها را قبول ندارند.

[17] – خورشید تابنده ، ص 147

18- جناب آقای رضا علیشاه یکی از آثار و شواهد ضعف مسلمین را که حاصل تفرقه میان ایشان می دانستند، اشغال فلسطین بود که آنرا یکی از بزرگترین مصائب قرن اخیر برای اسلام و مسلمین می خواندند(یادداشت های سفر به ممالک عربی، ص 61)

19- جناب آقای رضا علیشاه از هر عملی که موجب تفرقه میان مسلمین می شد، پرهیز می کردند و آنرا خلاف مصالح اسلام می دانستند. مثلاً پس از تأسیس نمازخانه ای در بیدخت اعلام کردند که این نمازخانه امام راتب ندارد، چون در بیدخت مسجد وجود دارد و بودن امام راتب ممکن است منجر به تفرقه و دو دستگی شود.

20 – خورشید تابنده، صص 147-153

 

[20] – رساله نور در ترجمان مجذوب در شرح حال جناب آقای حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه، ، سید محمد حسین خبره فرشچی ،ص 70

[21] – عرفان ایران ، شمارۀ 14 ، ص 12

[22] -همان، شماره 14،ص 16.

[23] – سورۀ آل عمران،  آیه ی 103 : و همگان چنگ در ریسمان خدا زنید و متفرق مشوید.

[24] – نهج البلاغه ، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، چ 10 ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران ، 1376 ، خطبۀ سوم ، ص 10 : و به صبر گراییدم در حالیکه دیده از خار غم خسته بود و آوا درگلو شکسته.

[25] -رسالۀ نور، ص 104.

سایت مجذوبان نور

پ