محارب در قرآن ، فقه و قانون مجازات اسلامی

تحقق حکومت اسلامی به این است که حدی اجرا نشود یا کمترین حد و تعزیر اجرا شود زیرا فلسفه تحقق اسلام در جامعه کاهش جرم و بزهکاری های اجتماعی و سیاسی است، نه اجرا کردن حدود.

تحقق حکومت اسلامی به این است که حدی اجرا نشود یا کمترین حد و تعزیر اجرا شود زیرا فلسفه تحقق اسلام در جامعه کاهش جرم و بزهکاری های اجتماعی و سیاسی است، نه اجرا کردن حدود. هدف اصلی اسلام و قرآن این است تا با ایجاد عدالت و آزادی عقیده و حریت اندیشه انسانیت به معنای واقعی محقق شود. اگر در جامعه فریادی بلند شد و عده یی ناراضی شدند و احیاناً در خیابان دست به اعتراض زدند باید ریشه های درد را جست وجو کرد و دید چرا این فریادهایی که در پیش نمی بود، پیدا شده است؟

کلمه-محمدتقی فاضل میبدی*:استفاده از احکام اسلامی و واژه های قرآنی بی توجه به معانی آنها، در برخی موارد شاید یک نوع بدعت گذاری یا تحریف تلقی شود. واژه «محارب» و احکام مترتب بر آن که در قرآن و سنت به کار رفته، اخیراً در برخی خطابه ها به گونه یی نمایان شده که گویی با معنای حقیقی آن هیچ تطابقی ندارد.

ممکن است پاره یی از معترضان را که در تجمعات اخیر شرکت جسته اند و احیاناً شعارهای دور از انتظاری داده اند محارب بنامند. ولی آیا صدق محارب در این گونه موارد صحیح و صواب است؟ یا این واژه و احکام آن در این موارد صدق نخواهد کرد. اینک بنگریم کاربرد محارب را در قرآن کریم تا دریابیم مصداق محارب کیانند و این اصطلاح قرآنی را کجا باید به کار برد؟ آیه ۲۳ از سوره مائده که در این مورد نازل شده چنین است؛ «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله ویسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا…» (همانا جزای کسانی که با غدوستدارانف خداوند و پیامبر او به محاربه برمی خیزند و در زمین به فتنه و فساد می کوشند، این است که کشته شوند…) قریب به اتفاق مفسران نوشته اند محارب کسی است که سلاح برکشد و راه ها را در شهرها یا خارج از شهر ناامن کند.

علامه طباطبایی می نویسد؛ محاربه در اینجا مانند محاربه کفار با پیامبر و اخلالی که قطاع الطریق و راهزنان با نشان دادن سلاح، ناامنی را در جامعه ایجاد می کنند. یعنی جنگی که در آن فساد در زمین و ایجاد رعب و وحشت در جامعه باشد. یعنی کسی بدون داشتن سلاحی بخواهد حرکت اعتراضی داشته باشد و حتی اخلال در نظم عمومی کند، محارب بر او صدق نمی کند.

«فالمراد بالمحاربه و الافساد علی ماهو الظاهر هو الاخلال بالامن العام و الامن العام انما یختل بایجاد الخوف العام» (المیزان، ج ۵، ص ۳۵۴)

در هر صورت محارب به کسی گفته می شود که؛ ۱- سلاح برکشد و ۲- ایجاد ناامنی کند. این معنایی است که غالب مفسران قرآن آورده اند.

شأن نزول آیه؛ در برخی تفسیرها درباره علت نزول آیه محارب چنین آمده؛ میان قومی در مدینه با پیامبر اسلام عهدنامه یی امضا شد و آنها این عهدنامه را نقض کردند و در پی آن به دنبال فساد برآمدند. مفسرانی مانند حسن و مکرمه گفته اند نزول آیه درباره مشرکان است که به دنبال شرک فساد می کردند و دیگرانی گفته اند این آیه درباره دو طایفه یی نازل شد که مرتد شدند و به دنبال ارتداد فساد می کردند و شهر را ناامن می داشتند. (تبیان، ج ۳، ص ۵۰۴)

براساس شأن نزولی که برای آیه محاربه آورده اند، این معنا در همه موارد یقینی است که محارب بر کسی اطلاق می شود که بخواهد با ایجاد ناامنی و برکشیدن سلاح جامعه را ناامن کند. فقهای بزرگ اسلام از شیخ طوسی در کتاب نهایه و مبسوط تا مرحوم امام خمینی در کتاب تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۴۹۲ در بحث حدود، این معنا را متذکر شده اند که محارب یعنی کسی که؛ «جرد سلاحه او جهزه لاخافه الناس و اراده الفساد فی الارض». (محارب کسی است که سلاح خود را برای ترساندن مردم و ترویج فساد در زمین آماده می کند.) مرحوم آیت الله منتظری در تعریف محارب می گوید؛ محاربه عبارت است از موردی که فرد یا افرادی به منظور افساد و ترساندن و سلب امنیت مردم با استفاده از سلاح و قدرت نظامی اقدام عملی کنند.

در حقیقت استفاده از سلاح و اتکا به آن جزء ذات معنای محاربه – که از ریشه حرب است – است. طبق این معنا هر گونه ارعاب و ترساندنی که از ناحیه فرد یا افراد مسلح یا از طرف حکومت ها با اتکا بر نیروی نظامی آنها در جهت اخلال امنیت عمومی و ارعاب آنان انجام شود و برای افساد و برهم زدن آرامش و تعادل روحی مردم و سلب آزادی آنان باشد، مصداق محاربه خواهد بود. (آیت الله منتظری، دیدگاه ها،ج ۱، ص ۴۲۰ )

ممکن است برخی برای اعتراضات عمومی که منجر به شعارهای نامطلوب می شود از عنوان «بغی» استفاده کنند و قائل بر این باشند که معترضانی چنین باغی اند زیرا گروهی از مسلمانان در برابر گروهی دیگر بغی کرده است و قرآن در آیه ۹ از سوره حجرات می فرماید؛ «هنگام قتال دو طایفه از مومنین آنان را به اصلاح وادارید و اگر گروهی بر دیگری بغی کرد با آنان کارزار کنید.» بغی در کتب فقهی به معنای خروج بر امام معصوم یا امام عادل تفسیر شده است و در معنای «خروج» استفاده از سلاح نهفته است.

یعنی خروج بدون داشتن اسلحه بغی نیست. شهید اول در متن کتاب لمعه «بغی» را در خروج بر امام معصوم منحصر کرده است. محقق و صاحب جواهر آن را به خروج از اطاعت امام عادل تفسیر کرده اند. ولی از ظاهر آیه شریفه و اطلاق آن، بغی شامل مواردی است که مسلحانه باشد. طبق برخی فتاوا تجاوز مسلحانه حاکمیت بر طایفه یی از مومنان بغی به حساب می آید. (دیدگاه ها، ص ۴۲۱)

نکته مهم اینکه در بغی سرکشی از حق و طلب باطل نهفته است.در اینجا به کسانی که در این روزها، به خاطر حوادث اخیر تلاش می کنند با استفاده از دو اصطلاح محارب و باغی رقیب خود را سرکوب کنند، گفته می شود، چه در مجلس و چه در قوه قضائیه به کتب فقها و احکامی که در این باب آمده مراجعه کنند. به ویژه جواهرالکلام، ج ۲۰، ص ۲۲۴ که احکام محاربه و بغی را روشن ساخته است.

نکته مهم تری که آقایان باید توجه داشته باشند آن سخن پیامبر(ص) است که مسلمانان و حاکمان اسلامی را در حفظ جان مردم لازم داشته و دستور صریح پیامبر(ص) بر این است که در موارد مشکوک در اجرای حدود باید هر نوع اجرای حدی را تعطیل کرد، به ویژه آنگاه که بخواهند کسی را اعدام کنند.

قاعده؛ ادرئوا الحدود بالشبهات (وسایل الشیعه، ۴/۲۴) اگر دقیقاً منظور می شد شاید آمار اعدام ها در این کشور تا این حد بالا نشان نمی داد و همواره ما را محکوم نمی کردند. چگونه ممکن است کسی را به عنوان محارب دستگیر کرد و به دستگاه قضایی تا پنج روز مهلت داد و بعداً او را اعدام کرد.

ذکر این نکته ضروری است که تحقق حکومت اسلامی به این است که حدی اجرا نشود یا کمترین حد و تعزیر اجرا شود زیرا فلسفه تحقق اسلام در جامعه کاهش جرم و بزهکاری های اجتماعی و سیاسی است، نه اجرا کردن حدود. هدف اصلی اسلام و قرآن این است تا با ایجاد عدالت و آزادی عقیده و حریت اندیشه انسانیت به معنای واقعی محقق شود. اگر در جامعه فریادی بلند شد و عده یی ناراضی شدند و احیاناً در خیابان دست به اعتراض زدند باید ریشه های درد را جست وجو کرد و دید چرا این فریادهایی که در پیش نمی بود، پیدا شده است؟

آقایانی که قانون محاربه را در مجلس طرح کرده اند، لازم است به عنوان وکلای قانونگذار مردم نظری به قانون مجازات اسلامی که در این مملکت به تصویب رسیده است، بیندازند. در باب ۷ فصل اول قانون مجازات اسلامی است؛ ۱ – هرکس برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض می باشد.

۲ – میان سلاح سرد و گرم فرقی نیست.

۳ – هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند، مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند محاربند. فصل دوم این قانون راه های اثبات محاربه را به گونه یی بیان کرده که باید دو مرد عادل شهادت دهند که فلانی محارب است. آیا چنین قوانینی اجازه می دهد هرکسی را به جرم اعتراض یا حتی شعار ساختارشکنانه محارب نامید؟ سخن در این باب در کتب فقهی فراوان است. راقم این سطور این چند سطر را برای آن نگاشت تا قوانین اسلامی را به گونه یی به کار نگیرند که همگان را نسبت به آن بدبین سازند. چرا در جهان امروز نزد هر انسان عدالتخواه و آزادی طلب اسلام طالبانی محکوم است؟ برای اینکه خشونت شیطانی را به رحمت خداوندی غالب کرده و کرامت انسانی را لگدمال کرده است. فلسفه نزول ادیان برای راحت کردن انسان و آزادی او از تمام بلاهای اجتماعی است.

 

* عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه

 

منبع:ضمیمه اعتماد