توجه حافظ به هویت ایرانی

Imageحافظ تنها نیست فردوسی ، سهروردی، ابن سینا، خواجه نصیر هم بیانگر پژواک هویت ایرانی هستند. اما حافظ را در دوره انحطاط می بینیم فردوسی را در دوره طلایی می بینیم .

بنابراین تفاوت حافظ با دیگران این است که حافظ در دورانی است که یأس و ناامیدی غلبه دارد و مسلط است حافظ همه را باز به هویت ایرانی فرا می خواند لذا من معتقد هستم حافظ چند نکته مهم را بیان می کند یک مسئله هویت است که امروزه بسیار مورد نیاز ماست لذا حافظ تنها شاعر غزلسرا نیست حافظ بخشی از هویت ایرانی است.

 

حافظ دین را پشتوانه تجدید حیات می‌دانست

 عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه حافظ به واسطه اشعار خود در راستای حفظ و احیای هویت ایرانی اسلامی تلاش می‌کرد، گفت: این شاعر پشتوانه دینی و قرآنی را عامل تجدید حیات می‌دانست .

دکتر قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که دلیل ماندگاری حافظ و توجه معاصران به اشعار و جهان بینی او چیست ؟ گفت : حافظ در دورانی بسر می برد که دوره انحطاط ایران است . در وضعیت سیاسی اجتماعی زندگی می کند که تقریباً پیش از دوران سعدی شروع شدن و سعدی هم در گلستان این دوران را وصف می کند، یعنی حمله مغول و برافتادن همه پیشینه های ایران . آنچه را که ما به عنوان ذخایر فکری ایران تلقی می کردیم در ابتدای سده ششم مورد هجوم و تجاوز حمله مغول قرار می گیرد.

وی افزود : لذا حافظ به همراه بسیاری از متفکران مکتب شیراز در دوران انحطاط بسر می برد یعنی ایران دارای وحدت سرزمینی نیست، وظیفه اصلی کسانی که در آن دوران می زیستند احیای هویت ایرانی است . ایرانی که در حقیقت در دوره اسلامی بسر می برد. تمام متفکران شیراز دغدغه هویت ایرانی را دارند .

تلاش برای احیای هویت ایرانی اسلامی در اشعار حافظ نمایان است

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد : تلاش آنها این است که بتوانند این هویت را احیا کنند بنابراین ما حافظ را تک و تنها نمی بینیم درمجموعه متفکرانی می بینیم که در این زمینه تلاش می کنند .

راز ماندگاری حافظ تنها غزل گفتن نیست ، آنچه حافظ در غزلهایش در جستجوی آن است بدنبال هویت ایرانی است فرهنگ ایرانی است بدنبال اندیشه ایرانی است، این اندیشه ایرانی زمانی در گلستان و بوستان تجلی پیدا می کند، زمانی هم در اندیشه حافظ تجلی می یابد، لذا من حافظ را جدای از اندیشمندان و متفکران و ادبای ایرانی که در صدد هویت ایرانی اسلامی بودند نمی دانم .

وی افزود : این هویت ایرانی اسلامی از زمان فردوسی شکل می گیرد و تا امروز هم ادامه دارد یعنی ما شهریار را هم در همین حلقه احیای هویت ایرانی قرار می دهیم همچنانکه ما متفکران دوران میانه یعنی سهروردی را هم اینگونه تلقی می کنیم پس لزوماً مهمترین راز ماندگاری حافظ نه  شعرگفتن و نه غزل گفتن، بلکه این است که بدنبال احیای هویت ایرانی است که در لباس زبان حافظ، در غزل تجلی می یابد.

پورحسن در پاسخ به این سؤال که نقد حافظ از برخی آسیبهای فرهنگی تاچه اندازه می تواند به کار ما بیاید تا تحجرها و تعصبهای فرهنگی خود را کم کنیم؟ گفت : بهترین کاری که در مورد حافظ در این منظر شده با علامه طباطبایی شروع شده و شهید مطهری در تماشاگه راز به بیان نقش حافظ می پردازد . ما چند نقش را برای حافظ قائلیم اولین نقش این است که حافظ به جامعه نیرو می بخشد که جامعه تکان بخورد ، فرهنگی را که از دست داده و دچار رخوت شده بپاخیزد . لذا این شور و عشق و سروری که در اندیشه و ابیات حافظ هست در واقع دعوت به برخاستن است دعوت با اینکه از خمودگی در بیاییم .

این استاد فلسفه اظهار داشت : نخستین نقشی که ما به حافظ می دهیم این است که حافظ بدنبال تجدید حیات در حیطه های فرهنگی و اجتماعی است حافظ زمان دوران خودش را نقد می کند، حافظ قدرت سیاسی را که مستقر است اما نمی تواند به احیا و تجدید حیات بپردازد نقد می کند .

وی افزود : بنابراین از این منظر که حافظ دارد به جامعه اش به ناهنجاری ها، انحطاط به زوال به گونه ای امیدوارانه نگاه می کند نه ناامیدانه ، مسرورانه که می توانیم دوباره حیات مجدد بگیریم برای ما بسیار حائز اهمیت است. مطلب دوم اینکه حافظ تنها به برخاستن اجتماعی و یا یک جنبش دعوت نمی کند حافظ در واقع به نیرومندی فکر هم دعوت می کند یعنی حافظ معتقد است اگر جامعه ای بر پشتوانه های فکری بنا نباشد خیزشهای اجتماعی بی ثمر خواهد بود بنابراین مهمترین بن مایه یک جامعه برای تجدید حیات داشتن فکر عمیق است . لذا بیشترین تأثیری که حافظ از این منظر می پذیرد از آیات الهی، آموزه های دینی و اندیشه اسلامی است . 

حافظ پشتوانه دینی را عامل تجدید حیات می دانست

این محقق حوزه فلسفه خاطرنشان کرد : بنابراین حافظ معتقد هست که ما برای اینکه حیات مجدد بگیریم نیاز به پشتوانه دینی و اندیشه عقلی داریم در بستر آن امکان است که ما بتوانیم حیات دوباره ای رابه جامعه تزریق کنیم . لذا از این منظر وقتی به حافظ نگاه می کنیم می بینیم که حافظ در واقع یک اصلاح گر هست یعنی ما وقتی می گوئیم مصلحان جامعه ، مصلحان جامعه از دیدگاه ما در دوران انحطاط حافظ در رأس اولی است .

حافظ بخشی از هویت ایرانی است

پورحسن در پاسخ به این سؤال که پژوهشگری گفته است حافظ حافظه ماست آیا حافظ می تواند پژواک هویت ایرانی باشد ؟ کفت : حافظ تنها نیست فردوسی ، سهروردی، ابن سینا، خواجه نصیر هم بیانگر پژواک هویت ایرانی هستند. اما حافظ را در دوره انحطاط می بینیم فردوسی را در دوره طلایی می بینیم .

بنابراین تفاوت حافظ با دیگران این است که حافظ در دورانی است که یأس و ناامیدی غلبه دارد و مسلط است حافظ همه را باز به هویت ایرانی فرا می خواند لذا من معتقد هستم حافظ چند نکته مهم را بیان می کند یک مسئله هویت است که امروزه بسیار مورد نیاز ماست لذا حافظ تنها شاعر غزلسرا نیست حافظ بخشی از هویت ایرانی است.

این محقق و پژوهشگر یادآور شد : ما اگر بخواهیم به جستجوهای هویتی بپردازیم حافظ بخشی قابل توجهی ، همراه با سایر متفکران است . اما چون حافظ در دوره انحطاط بسر می برد لذا برخاستن و امید دادن در ایرانیان در اشعار حافظ بسیار نیرومند است نکته دوم اینکه ما وقتی به حافظ نگاه می کنیم حافظ بدنبال صرف هویت تنها نیست بلکه هویت نیرومندی است هویت همراه با آگاهی هویت توأم با فکر است هویت توأم با آزادی در اجتماع و دورانش است بنابراین حافظ دارد به عناصر فرهنگی اجتماع  و فکری اجتماع اشاره می کند . 

پور حسن در پایان تصریح کرد : فرهنگ ، هویت و معنا سه ضلع از یک مثلثی هستند که بنیاد جامعه را تشکیل می دهند و آنرا در حافظ می بینیم .