“عطار” وحدت‌بخش سنتهای عرفانی فرهنگ ماست

Imageزبان پارسی اگر زبان دوم علمی جهان اسلام است زبان اول عرفان اسلامی است. این نکته ای است که حتی مورد تأیید عرب‌زبانان نیز واقع شده است. ارتباط میان این دو چنان نزدیک است که پاره ای از زبان شناسان را بدان سمت سوق داده سات که تصریح کنند زبان پارسی در اساس خود مستعد ترویج شعر و بخصوص شعر عرفانی است.

خبرگزاری مهر – گروه دین و اندیشه: 25 فروردین ماه روز بزرگداشت عطار نیشابوری شاعر و عارف معروف قرن هفنم هجری نام گرفته است. تأمل بر آرای او تأمل بر کل سنت عرفانی ما محسوب می‌شود. او همچنین به عنوان عنصر وحدت‌بخش جریانهای مختلف عرفانی دیار ما محسوب می‌شود.

اگر معارف فرهنگ ایرانی – اسلامی سه ضلع داشته باشند یکی فقه، دیگری فلسفه و در آخر عرفان است. طرفه و عجب آنکه این سه ضلع در طول تاریخ علاوه بر نسبتهایی که با یکدیگر برقرار می کردند در پاره‌ای مواقع تعارض هم داشتند. چه عارفان و چه فلاسفه اختلاف نظرهایی را با فقها داشته‌اند و چه خود عارفان و فلاسفه همیشه رویکرد و منظر واحدی را اتخاذ نمی‌کرده‌اند و یکدیگر را بر نمی‌تافتند.

در این میان اگر حتی افرادی چون مولوی با وجود مخالفتهایی که با فلسفه داشته‌اند خود فلسفه ورزی نموده‌اند عطار نماد و نمود کاملی از جریان عرفانی در تمدن و فرهنگ ایرانی – اسلامی است. شناخت یکی از سه ضلع فرهنگ ایرانی یعنی عرفان بدون تضلع و تسلط به اندیشه های عطار ممکن نیست. از سوی دیگر او چهره‌ای است که عرفان چنده سده اول جهان اسلام و جهان ایرانی را از عرفان چند سده متأخر آن جدا می کند و از این لحاظ پل میان این دو قسم عرفان به حساب می‌آید. این نکته نیز اهمیت وی را در عنوان چهره برجسته عرفان اسلامی بیش از پیش نشان می‌دهد.

او همچنین سعی وافری دارد که جریانها و سنتهای مختلف عرفانی را با هم آشتی دهد. به همین جهت آثار وی را می‌توان عصاره و فشرده سنت عرفانی ایرانی – اسلامی به حساب آورد. به معنای دیگر آثار وی خود یک سنت غنی و فربه هستند که کثیری از سنتهای عرفانی را در خود نهفته دارند.

زبان پارسی اگر زبان دوم علمی جهان اسلام است زبان اول عرفان اسلامی است. این نکته ای است که حتی مورد تأیید عرب‌زبانان نیز واقع شده است. ارتباط میان این دو چنان نزدیک است که پاره ای از زبان شناسان را بدان سمت سوق داده سات که تصریح کنند زبان پارسی در اساس خود مستعد ترویج شعر و بخصوص شعر عرفانی است.

در این میان نقش عطار نه تنها به عنوان ترویج دهنده عرفان اسلامی و آشنایی دادن مخاطبان با قله های این جریان چون: حلاج، ابراهیم ادهم و ابوسعید ابوالخیر برجسته است  که در ترویج دهنده زبان غنی و ژرف پارسی نیز نقشی مهم بازی می کند. پاره ای از زبان شناسان بدرستی تصریح کرده اند که راهی برای غنی کردن زبان جز وجود نخبگانی که در عرصه های گوناگون به تفکر و تأمل می پردازند وجود ندارد و به جهت نسبت نزدیک فکر و زبان هر تحولی در عرصه فکر تأثیر خود را بوفور بر زبان می‌گذارد.

نقش عطار در پیشبرد تفکر عرفانی از این جنبه نیز قابل توجیه است. او نه تنها تفکری را به یکی از مراحل مهم خود رسانده که امکانات زبانی جدیدی نیز برای انتقال مفاهیم عرفانی ارائه کرده است.