مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح چهارشنبه ۹۶/۱۰/۲۷ (لباس پوشش و زینت و برتری لباس تقوی)

Hhdnat majzoobaalishah 96 62بسم الله الرّحمن الرّحیم

داستان‌هایی که در قدیم بیشتر می‌گفتند حالا هم هست؛ از امرای قدیم، چه داستان واقعی، چه داستان… قدیم معمولاً خب عموم مردم سرشان به کار و کاسبی‌شان بند بود یعنی یا کاسبی می‌کرد، مغازه‌ای داشت یا کارهای زراعتی و اینها داشت، یا محصولات زراعتی را جمع‌آوری می‌کرد. ولی طرز اداره‌ی حکومت تک‌نفری بود. به این معنی که به‌عنوان مثال فرض کنید یکی از همین وزرا و رجال مملکت را در نظر بگیرید که خیلی هم با افاده و پز و نه افاده؛ افاده‌ی چیز، همین شخص اولش یک کودکی بوده که خودش را کثیف می‌کرده، همیشه داد و بیداد مادرش بلند بوده از… کم کم که بزرگ شده لباس‌هایش را عوض کردند. خودش همان قدیمی‌ است. آن «خود»، بزرگ شده. بزرگ که می‌شود لباسش را عوض می‌کند. یعنی لباس هم از یک جهت به‌منزله‌ی پوشش بدن است که بدن در مقابل سرما، گرما و اینها یک پوششی رویش داشته باشد. یکی بعضی زینت‌ها که در قرآن هم همین عبارت «ریشاً» آمده.  یکی هم لباس زینتی، برای زینت. برای زینت هم گفته‌اند که هست. این‌ را هم همه توجه دارند؛ حالا عین یک مطلبی را نگیرند، این صحبت‌ها ولی به‌طور مجملی، خلاصه‌ای از لباسی که پوشیده خبر دارد؛ که این لباس زیباست یا زشت است، چه‌جور است؟ لباس چون باید وقتی مطابق با معنا باشد این لباس امنیت دارد، ارزش دارد. قرآن هم همه‌ی اینها را، لباس‌ها را ذکر کرده. یعنی این خصوصیات چیز. لباس که پوشش است و زینت «و ریشاً»؛ یعنی زینتی است، زینت دارد. بعد در آخر همین سوره‌ می‌گوید: «و لباس التقوی خیر لکم». این لباس‌ها خیلی خوب است، لباس چه برای پوشش چه برای زینت بگیرید و داشته باشید خوب است اما همه‌تان بدانید که «لباس التقوی خیر لکم». لباس تقوا داشته باشید؛ تقوا را به لباس تشبیه کرده، خب از این تشبیهات در زبان‌های مختلف خیلی هست، در عربی من‌جمله در قرآن هم از این چیزها هست، منتها می‌گوید که در اینجا وقتی همه آن لباس‌ها را می‌گوید، می‌گوید: «و لباس التقوی خیر لکم». همه‌ی این لباس‌ها خوب است- که حالا من اسمشان را هم نمی‌دانم، هرچه، اسم‌ به‌خصوص لباس‌های زنانه اسم‌های مختلف دارد- آن لباس برای تقواست، کمااینکه دیدید عملاً هم خود جوامع انسانی قبول کرده‌اند که مردها احتیاجی به پوشش فقط دارند بیشتر. «لباس التقوی» برای آنها خیلی ضروری نیست. البته قرآن برای همه گفته. بله، «لباس التقوی خیر لکم». البته چون «خیر لکم» گفته؛ یعنی برای شما مردها، ولی عملاً و در تفسیرش این است که این برای همه… یعنی همین لباس‌هایی که می‌پوشید و ما ذکرش را کردیم گفتیم برای پوشش است و یکی هم برای زینت است؛ همین‌ها را شما یک نیت دیگری هم درش داشته باشید یعنی به همراه آن نیت اوّلی، و آن نیت عبارت از این است که این لباس با همین چیز لباس تقوا شمرده بشود. شما الان در جوامع به‌خصوص نگاه کنید؛ در هر جامعه‌ای هم زن‌ها و هم مردها لباس‌های متفاوت می‌پوشند و گاهی اوقات نزدیک به هم. این است که مهمترین اثر لباس همین تقواست. البته تقوا در قرآن و در کتب دیگر، در همه‌جا، دیگر تعریف‌های زیادی ازش شده که چیست؟ چه‌جوری است. تقوا لغتاً یعنی «خودداری». «خودداری» در مورد لباس از کجا فهمیده می‌شود؟ همه‌ی لباس‌ها در زمستان که سرما نمی‌گذارد لباس‌های مختلف داشته باشید ولی تابستان محشری‌‌ست. در تابستان ببینید هم در بین خانم‌ها لباس زینتی هست و هم در بین آقایان. یعنی برای آنها این دستور کلی‌ و شرح کلی‌ای که گفته برای لباس؛ این هم لباس زنانه است و هم لباس مردانه. بعد؛ از اول هم که بشر در بهشت بود، در آنجا لباس نمی‌خواست؛ برای اینکه در آنجا نه تقوا مطرح بود- که فقط از جن و انسان دو نفر بودند، مابقی همه فرشتگان و اینها- و نه زینت، برای اینکه لباسش را که خودش درست نکرده بود، لباسش را خداوند درست کرده بود، گفته بود: بپوش. بنابراین در آنجا اینجور لباس معنی نداشت. ولی وقتی آمد به کره‌ی زمین، خب اینجا این تشبیه است که از بالا آمد اینجا، واِلا کارهای خدا بالا و پایینی ندارد، همه‌جا یک تکه است. در آن‌وقتی که حیات و زندگی‌اش از زندگی حیوانی تبدیل شد- یعنی تبدیل نشد؛ نوعش فرق کرد، تبدیل شد به…- در این صورت لباس هم دیگر نمی‌خواست. خداوند وقتی فرستاد این را به کره‌ی زمین، این آدم و حوا که نمی‌دانستند چی آنجا لازم دارند؟ الان هم ما از اینجا بخواهیم برویم به یک کشور آفریقایی نمی‌دانیم چه لباسی باید بپوشیم آنجا؟ حدس می‌زنیم یک مقدار با خودمان… قوای مشترکی‌ست که به آن احتیاج داریم، چه … مخصوصی‌ست، واِلا مابقی فرق نمی‌کند. بعد که ایراد شد همراه با … یک‌کلاهی یا دوکلاهی بودن، هرکدام یک نوع لباس درآمد. خلاصه یک بار، دوبار درآمد … بر زندگی معمولی. در لباس هم شرعاً، قانوناً بین مرد و زن فرق نیست. استثناءً چندتا چیز هست؛ به خاطر روحیه‌ی زن‌ها و مردها فرق می‌کند. بنابراین یک کمی بعضی اوقات، بعضی جاهایشان فرق می‌کند. بعضی در عرف مردم و تجربه‌ای که از چیز پیدا کردند خودشان یک خصوصیاتی برای لباس‌ها اضافه کردند. آن خصوصیات اگر با دستورات شرعی منافی نباشد اشکال ندارد ولی گاهی اوقات ممکن است منافی باشد. در آن صورت آن قسمت منافی بودن را باید حذف کند. خلاصه همین مسواک که شما روزی چهار-پنج بار مسواک می‌زنید همین… حالا انشاءالله مابقی اگر داشته باشد جلسات بعدی خواهم گفت.
ولی دری رو به پیری برایم باز شده. این است که گاهی حرف‌هایم ناتمام می‌ماند یا تمام… این برای همین است که حالش را ندارم یا فراموش می‌کنم.