تأملی در مفهوم امر به معروف و نهی از منکر

Hasan Yousefi Eshkevari2حسن یوسفی اشکوری

دو اصل فروع دین اسلام «امر به معروف» و «نهی از منکر» است. گرچه فریضه «امر به معروف» و «نهی از منکر» به‌عنوان دو فرع فقهی و شرعی جداگانه اسلامی شمرده می‌شوند ولی در زیرمجموعه همان فرع مهم جهاد قرار دارند و از این رو در منابع و مباحث فقهی و روایی نیز در ذیل جهاد مورد بحث قرار می‌­گیرند. چرا که، با تلقی و تفسیری که در دوران متأخر از امر به معروف و نهی از منکر می‌­شود، این دو موضوع عملی دینی در قلمرو‌‌ همان مفهوم جهاد (نه لزوماً قتال) قرار می‌­گیرند.

گرچه مترجمان فارسی قرآن عموماً «معروف» را به معنای کلی «شایسته» دانسته­‌اند و به‌ویژه در آنجا که قرآن سفارش می‌­کند «فقولوا قولا معروفا» (بقره/۲۳۵)، آن را به سخن و گفتار شایسته ترجمه کرده‌اند، اما در مجموع، این شمار آیات و زمینه‌­های اجتماعی کاربرد آن‌ها، به خوبی نشان می‌­دهد که موضوع عرف و معروف در زبان قرآن، فرا‌تر از یک توصیه اخلاقی در گفتار و نسبتاً خنثی است. در واقع معروف­‌ها، شامل تمام سنت­‌های نیکوی جامعه می‌­شود نه لزوماً گفتار و یا توصیه شایسته. عرف و معروف یعنی آداب و سنت­‌های نیکو و پسندیده مردمان زمانه در هر نقطه‌ای از زمین و در هر مقطعی از زمان که به تأیید عقول سالم و سلیم مردمان‌‌ همان زمانه و جامعه رسیده باشد. منکر، که نقیض معروف است، نیز همین گونه است. از این رو راغب در «مفردات» (ذیل مدخل «نکر») در مقام تعریف منکر می‌گوید: «هر کار زشتی که عقول سلیم زشتی آن را تأیید کنند و یا هر عملی که زشتی و زیبایی آن بر اساس عقول باشد و شارع هم از آن جهت که عقلاً آن را زشت می‌شمارند، حکم به زشتی آن می‌کند». رفتار پیامبر در مورد پذیرفتن سنت‌های اعراب در تمام عرصه­‌های مدنی و اجتماعی و حقوقی (هرچند‌گاه با اصلاحاتی) نیز دقیقاً مؤید همین است. احکام امضایی یعنی همین. آیات مربوط به «امر به معروف و نهی از منکر» (آیات ۱۰، ۱۱۰ و ۱۲۴ آل عمران) نیز ذیل همین معنا و مفهوم قابل فهم و تفسیر است. وقتی خداوند به پیامبرش فرمان می‌­دهد «وأمر بالعرف» (آیه ۹۹ سوره اعراف)، دقیقاً به همین معناست نه فقط گفتن کلمات شایسته و یا مهربانانه و عاطفی و نیکو. در مقابل «منکر» نیز به معنای امور نامتعارف و خلاف عرف جامعه و طبعاً مذموم و ناشایسته است. به‌ویژه باید اشاره کرد که استفاده قرآن از واژه «معروف» در ارتباط به حقوق زنان و تبیین نوع رفتار با زنان و همسران (از جمله آیات ۱۸۰ و ۲۲۹-۲۴۰ بقره و آیات ۶، ۸ و ۱۶ نساء)، به خوبی کاربرد مفهومی و مصداقی معروف را نشان می‌­دهد و روشن می‌­شود که معروف، و طبعاً منکر، چیزی جز‌‌ همان عرفیات ممدوح و یا مذموم زمانه آن روزگار نیست و نمی‌­تواند باشد.

از دوران تکوین و تحکیم فقه و فقاهت و در ‌‌نهایت شکل‌­گیری و رسمیت یافتن «اسلام فقاهتی مرسوم»، سه تحول مهم در اصطلاح عرف رخ داد که به کلی کاربرد و نقش آن را دگرگون کرده است.

اولاً؛ عرف در برابر شرع قرار گرفت. بدان معنا که در اصطلاح فقیهان عرف عبارت شد از سنت‌ها و احکامی که مستند به مقررات متداول مردمان در بلاد و در ظرف معین به تشخیص حاکم [حاکم شرع یا فرمانروا]ست و شرع عبارت شد از قوانین برساخته شارع (خدا و رسول). [۱] در حالی که در آن زمان اصل‌‌ همان احکام و سنت‌ها و مقررات مدنی اهل زمانه بوده و شارع کم و بیش مؤید همان‌ها بود.

ثانیا‌؛ احکام امر به معروف و نهی از منکر در شمار احکام شرعی و فقهی و اجرایی تعریف شد.

ثالثا؛ اجرای این دو فریضه عمدتاً در قلمرو احکام شرعی و مقررات فقهی باقی مانده و از این رو امر به معروف و نهی از منکر در ذهن و زبان و ادبیات دینی رایج عبارت است از تلاش برای عملی شدن مقررات و احکام شریعت در زندگی فرد و جامعه و بازداشتن متخلفان و گناهکاران از هر نوع خلاف شرع و هر نوع منکر تعریف‌شده در شریعت و فقه و فقاهت به هر قیمت.

طبق روایات گفته می‌­شود که امر به معروف در سه مرحله محقق می‌­شود: با قلب، با زبان و در ‌‌نهایت در صورت نیاز و جمع شروط با زور و شمشیر و توسل به قوه قهریه. البته در دوران معاصر، به دلیل گسترش نقش دین و از جمله شریعت و فقه و اجتهاد در قلمرو عمومی و در عرصه­‌های زندگی اجتماعی و سیاست، حوزه مفهوم و کاربرد امر به معروف و نهی از منکر به تمام عرصه­‌های زندگی و حوزه قدرت و دولت و جامعه نیز بسط یافته است. چنان که در عصر مشروطیت ایران، «آزادی مطبوعات»، که یک مفهوم غربی است و معنا و مفهوم و کارکرد خاص خود را دارد، با‌‌ همان دو اصطلاح دینی «امر به معروف و نهی از منکر» مترادف و در واقع یکی گرفته شد (چنان که پارلمان نیز با مفهوم و پدیده شورای مطرح در قرآن «و شاورهم فی الامر» مترادف و معادل گرفته شد) و از این رو اکنون نیز حق آزادی نقد حکومت و قدرت سیاسی ذیل‌‌ همان دو عنوان توجیه و تببین می‌­شود. اما به نظر می‌­رسد که امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و در صدر اسلام، به معنای حمایت و حداکثر تبلیغ از هر کار و رفتار و گفتار خوب و متعارف و عرف جامعه آن روز و توصیه به انجام آن‌ها و در مقابل مخالفت با هر رفتار ناشایست و غیرمتعارف جامعه و یا توصیه به دوری گزیدن از هر رفتار ناشایست است. می‌­توان این دو را «هنجار» و «ناهنجار» نیز ترجمه کرد. لذا این دو توصیه:

اولاً چیزی بیش از عرف‌های نظام قبایلی اعراب حجاز (مثبت و منفی) نبوده و اسلام چیزی بیش از بیان یک ضرورت اخلاقی و اجتماعی اظهار نکرده و ثانیاً همین سفارش­‌های نیکو از مقوله عرفیات جوامع­ند که طبعاً به لحاظ مفهومی و مصداقی همواره در حال تغییر و تحول­ند و نه از مقوله شرعیات. به نظر می‌رسد دلیل معقول و مشروعی در دست نیست که نشان دهد توصیه‌های در اساس درست و معقول و مفید اجتماعی قرآنی امر به معروف و نهی از منکر، از فروع دین و در شمار احکام شرعی چون نماز و روزه و حج باشد. ثالثاً این دو توصیه هرگز نمی‌­توانند از قلمرو توصیه­‌ها و حداکثر تبلیغ در جامعه مدنی و در حوزه عمومی فرا‌تر بروند و مثلاً همراه با قهر و خشونت و تحمیل فردی و یا دولتی و سازمانی باشند، حتی اگر معروف­‌ها و منکر‌ها در احکام قطعی شرعی محدود شود. این توصیه را نمی‌­توان به صورت قانون درآورد و افراد جامعه را به اجرا و رعایت آن‌ها ملزم کرد.

به نظر می‌­رسد که تلقی کنونی از مفهوم امر به معروف و نهی از منکر و حتی روایات مورد استناد فقیهان در این باب، در قرون بعدی و در زمان اقتدار خلافت عربی‌-اسلامی و تبدیل دین به ایدئولوژی سلطنت و خلافت پدید آمده باشد. به‌هرحال فریضه اخلاقی امر به معروف و نهی از منکر، که اصل آن در تمام جوامع و از جمله در میان ایرانیان [۲] و اعراب رایج و مطرح بوده است، مانند دیگر احکام شرعی و یا توصیه‌های قرآنی و نبوی، تأیید‌‌ همان سنن رایج با جهت­‌گیری و تعالی مفهومی و عملی به سود جهان‌بینی و تفکر و غایات اسلامی و در واقع‌‌ همان «مقاصدالشریعه» بوده است. با این همه می‌­توان این دو توصیه قرآنی و اسلامی را به زبان و بیان روز ترجمه کرد و از آن دو در جهت بهبود احوال جامعه و حتی دین و دینداران بهره جست. اما باید توجه داشت که به مقتضای دینی و عبادی بودن فریضه امر به معروف و نهی از منکر، این کار باید داوطلبانه و با انگیزه خالص ایمانی (قصد قربت) باشد و این بدان معناست که این فریضه نمی‌تواند دولتی و حتی به شکل یک سازمان دولتی با اعضای موظف و رسمی و حقوق‌بگیر باشد.

بر اساس گزارش منابع؛ در صدر اسلام نیز این سفارش به صورت یک سفارش اخلاقی‌-مدنی بود و هیچ صورت سازمانی و حکومتی و آمرانه نداشت. به همین دلیل است که اصولاً نشانی از نهاد و یا حتی سنتی خاص تحت عنوان امر به معروف در صدر اسلام و حتی در قرون نخست وجود ندارد.


پی‌نوشت‌ها:

۱. در مورد تعاریف مختلف اصطلاحی و شرعی عرف بنگرید به «معجم الفاظ الفقه الجعفری‌ مطلحات» در تارنمای «مکتبه الاهل البیت».
۲. چنان که در بخش سوم تاریخ ایران باستان آمد، یکی از متون دینی زرتشتی عصر ساسانی کتابی تحت همین عنوان است: «شایست و ناشایست». این کتاب تحت همین عنوان با همت کتایون مزداپور، تهران، ۱۳۶۹ منتشر شده است. از جمله منابع بنگرید به: ویدن گرن، دینهای ایرانیان، ص ۲۳.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

آخرین اخبار اختصاصی دراویش گنابادی