سربداران (قسمت بیست و چهارم)

sarbedaran24 96

{youtube}tiXydyS8PwI{/youtube}

هوالمجذوب

تاریخ و سربداران – بخش نهم و پایانی

تشيع سربداران در طول مدت حكومتشان رو به تكامل بود و از تشيع ظاهری و بی‌محتوا به تشيعی بامحتوا تبديل شده بود و مهم‌ترين نشانه بر اين مدعا سكه‌هايی است كه از دوران سربداران به جای مانده است.

سير تاريخی سربداران حاكی از اين است كه تا قبل از سال ۷۵۹ق نسبت به تشيع تعصب خاصی نداشتند و بعد از اين تاريخ، تعصب آنها به تشيع بيشتر می‌شد. و همچنين سربدارانی كه در مسائل مذهبی، ابتدا به صوفيانی همچون شيخ حسن جوری مراجعه می‌نمودند، در آخر به علمای فقيه مراجعه می‌كردند.

بالاخره خواجه علی مؤيد در دوران خود، تشيع سربداران را رسمی كرد. درباره‌ی او آورده‌اند كه وي بيش از اسلاف خود در مذهب تشيع تعصب نشان می‌داد و امر كرد تا هر بامداد و شامگاه اسب زين‌كرده‌ای آماده نگاهدارند تا چنانچه حضرت صاحب‌الزمان ظهور كند بی‌مركب نماند. او دستور داد به‌نام دوازده امام شيعيان سكه زدند و نام ايشان را روی سكه‌ها حک كردند. اين مسئله جز رسمی كردن تشيع توسط اين حاكم، معنای دیگری ندارد.

نتیجه آنکه حكومت سربداران با دو قشر از علمای روزگار خويش، يعنی صوفيان و فقيهان ارتباط داشت و از ميان اين دو، صوفيان به دليل حضور پر‌رنگ‌تر در سرزمين سربداران نقش چشم‌گير‌تری در اين حكومت، چه در شروع و چه در تداوم آن بر عهده داشتند، اما فقيهان شيعه به علت كمی تعداد آنها در اين سرزمين نتوانستند چنين نقشی ايفا كنند. از ميان حاكمان سربداری تنها علی بن مؤيد، آخرين حاكم سربداری، برای استفاده‌ی بيشتر از فقيهان تلاش كرد كه او نيز در اين كار موفق نشد.