سربداران (قسمت هفدهم)

sarbedaran17 96

{youtube}FaMlIHB-kTw{/youtube}

هوالمجذوب

تاریخ و سربداران (بخش دوم)

صوفيه بيان‌گر نوعی تفكر است كه دوری از دنيا و زرق و برق دنيايی، ركن اساسی آن می‌باشد. اين تفكر در تمام نقاط كشورهای اسلامی راه پيدا كرده بود و در ايران، خراسان مهد تصوف بود، زيرا پس از بروز افكار صوفيه در جهان اسلام و درست بعد از اينكه بزرگان تصوف در شبه‌جزيره و عراق از بين رفتند، مركز اصلی تصوف به خراسان كشيده شد. 

نكته‌ی قابل توجه در نوع گرايش مذهبی آنان، قرار گرفتن صوفيه در قالب فرقه‌های اهل تسنن است. اوج اين مسئله از زمانی است كه امام غزالی فقيه و متكلّم نامدار اهل‌ سنت، تصوف را پيشه‌ی خود می‌سازد. البته بعدها تصوف و تشيع به هم گره ‌خورد.

اتفاق ديگری كه در تصوف رخ ‌داد و می‌توان از آن به‌عنوان تغيير ماهيتی در تصوف نام برد، روی‌آوری تصوف به سياست و مبارزات اجتماعی است. دو نمونه‌ی بزرگ از اين تغيير را می‌توان اتفاق منسوب به شيخ حسن جوری و صفويه كه به تشكيل حكومت انجاميد، دانست. البته موارد ديگری هم می‌توان ياد كرد، اما نخستين حركت سياسی پايدار كه در تاريخ صوفيه می‌توان يافت حركت شيخ خليفه و شاگردش شيخ حسن جوری بود كه به نهضت سربداران منجر شد.

در مورد رابطه‌ی صوفیه با سربداران بايد گفت كه در مقايسه با فقها، صوفيه رابطه‌ی عميق و پايدارتری با سربداران داشتند، هرچند اين رابطه فراز و نشيب داشت، لیكن تقريباً تا اواخر دوره‌ی سربداران اين رابطه برقرار بود، زيرا اين دو تفكر در يک شهر زندگی می‌كردند و هر دو نيز نفوذ اجتماعی داشتند.