سربداران (قسمت شانزدهم)

sarbedaran16 96

{youtube}CCmFCMP6C-U{/youtube}

هوالمجذوب

تاریخ و سربداران (بخش اول)

قيام سربداران توسط مردمی كه ستم‌ ديده بودند در تاريخ نهم يا دوازدهم شعبان سال ۷۳۷ از شهر باشتين آغاز شد. آنها توانستند در سال ۷۳۸ ق شهر سبزوار را در اختيار خود در آورند. اين در زمانی بود كه حكومت مغول به علت مرگ ابو‌سعيد، آخرين ايلخان بزرگِ سلسله ايلخان مغول در ضعف به سر می‌برد. درست در اين اوضاع، جنبشی مذهبی-سياسی در خراسان آغاز شد كه در رأس آن شيخ خليفه مازندرانی قرار داشت. اين حركت بعدها توانست پشتيبان حركت نظامی سربدران شود. و در واقع اين دو حركت را بايد از هم جدا كرد. گرچه اين دو حركت در كنار همديگر و متأثر از هم بودند.

آنچه در مورد دولت سربداران مهم می‌باشد اين است كه آنها دولتی شيعی‌مذهب بودند و حركت آنها زمانی آغاز شد كه تشيع در ايران روند گسترش خود را آغاز كرده بود. و به تبع اين حركت جنبشی مرعشيان و پس از آنها خاندان آل‌كيا در مناطق شمالی ايران حكومت شيعی تشكيل دادند و در پی آن، حكومت صفويه شكل گرفت و يک قرن بعد مذهب شيعه به‌عنوان مذهب رسمی توسط دولت صفويه معرفی شد. اين در حالی بود كه مذهب تسنن رواج داشت و صوفیه می‌خواست در چنين فضايی سر برآورد. چنين آرمانی از يكسو به تحقق حضور عالمان فقيهی از شيعه نياز داشت كه بتوانند رهبری اين امر مذهبی و مهم را بر عهده بگيرند و از سوی ديگر قدرتی را طلب می‌كرد كه بتواند اين امر را شروع كند و جنبه نظامی آن را تأمين نمايد كه سربداران آن را بر عهده گرفته بودند. البته مركز عالمان شيعه در خارج از خاک ايران بود. بنابراين نكته‌ای كه بسيار اهميت دارد ارتباط اين سه حركت سياسی و مذهبی، يعنی سربداران، (بخش نظامی)، صوفيه به رهبری شيخ خليفه و فقهای عراق(بخش مذهبی) است.