مشروطه؛ فصل نوین در کتابچهٔ تاریخ ایران

mashrooteh۱۴ مردادماه ۱۲۸۵ ه. ش سرفصل تازه‌ای در تاریخ ایران است. ایرانی زخم‌خورده از جنگ متجاوزانه روسیه و دخالت‌های مستمر انگلیس، که سال‌ها بود در جست‌و‌جوی نظمی تازه خردگرایانه و توسعه‌محور بود این نظم را در برچیدن بساط کهنه استبدادی و ایجاد حکومت مشروطه و ملی جست‌و‌جو کرد و در پی نهضتی مسالمت‌آمیز، شاهی همچون مظفرالدین شاه را متقاعد کرد تا از سلطنت موروثی استبدادی و حاکمیت فردی به سود حکومت قانون و حاکمیت ملی انصراف دهد و بدین ترتیب با فرمان مشروطه تاریخ ایران وارد فصلی تازه شد. حسن پیرنیا مشیرالدوله، تاریخ ایران را به چهار قسمت تقسیم کرده است. تاریخ باستان از ماد تا ظهور اسلام، ایران وسطی از اسلام تا صفوی، ایران جدید از صفویه تا مشروطه و ایران معاصر از مشروطه به بعد. اما مشروطه چه دارد که تاریخ کهن ایران را ورق زد وایران را وارد دوران معاصر یا به تعبیری مدرن ساخت. مشروطه از چهار ویژگی مهم برخوردار است که ارکان اصلی تاریخ ایران پسامشروطه هستند.

 حاکمیت ملی

 مشروطه نفی حکومت فردی واستبدادی است. پیام آن نفی سنت گذشته بود. ایرانی و حداقل نخبگان آن به این نتیجه رسیدند که دیگر بس است، دیگر یک ملت نمی‌خواهد اراده و سرنوشت خود را به دست یک نفر بسپارد و در ظل توجهات ملوکانه او به‌عنوان رعیت زندگی کند. خودش می‌تواند و بلکه بسیار بهتر از یک نفر می‌تواند به وسیله برگزیدگانش خویش را اداره کند.

 حق‌محوری

 ایرانی در مشروطه خود را صاحب حق می‌داند. دیگر رعیتی نیست که شاه از روی الطاف همایونی از جان و مال و ناموسش نگهداری کند. خودش حق دارد. دولت ولی‌نعمتش نیست، نوکرش است و مکلف است حقوق وی را پاس دارد. جانش، آزادی و امنیتش. آبرویش، عقیده‌اش و مالش مصون و محفوظ است و از شاه تا گدا را یارای تعرض به آن نیست.

 ترقی و تجددخواهی

 ایران و ایرانی می‌خواهد جایگاهی شایسته در تاریخ کهن و پرافتخارش داشته باشد. پس فریاد می‌زند که ترقی و تجدد را می‌خواهم و مقامی پیشرو در سده بیستم را. پیش‌تر و در سده ۱۹ عباس میرزا و قائم‌ مقام و امیرکبیر و محمدشاه و سپهسالار خیلی‌های دیگر گفته بودند ایران هم دولتی است مثل روس و انگلیس و پروس و فرانسه و احترام و شأن جهانی می‌خواهد. خودشان هم اذعان داشتند که نیل به این هدف محتاج به ایرانی جدید با نظمی نوین است. در مشروطه بود که نخبگان ایرانی بار‌ها گفتند که ما می‌خواهیم جامه فکر وذهن را دیگرگون کنیم و با نقش و رنگی نوین به سلک دولت‌های مدرن درآییم و گوی سبقت را از آنان هم برباییم.

 ملیت‌خواهی

 در مشروطه بود که حس ملیت‌خواهی و میهن‌پرستی که بذر آن از یکصد سال پیش ازمشروطه ریخته شده بود، شروع به باردهی کرد. ملت ایران به موجب اصل ۸ متمم قانون اساسی ملتی است واحد و یکپارچه و افرادش بی‌تبعیض از حقوقی مساوی برخوردارند و این ایران و منافع آن است که اهمیت دارد و ملاک و مناط هر برنامه و اندیشه‌ای است.

 آری مشروطه یعنی حاکمیت قانون و دموکراسی و حق‌محوری و ایران‌خواهی و آرمان مشروطه پس از دو کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به معنای لگدمال کردن مشروطه و آرمان‌های آن و بر‌اندازی عملی نظام مشروطه بود، در چارچوب و پیکری جز جمهوری محقق نمی‌شود. جمهوری‌خواهی ایرانیان در فردای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ادامه روند مشروطه‌خواهی بود. تلاش ۴۰ ساله اخیر نیز همراه بوده است با تکاپوی همیشگی ملت ایران برای پاسداری از ملیت ایرانی، دفاع از حاکمیت ملی، بسط اندیشه حق‌محوری و سودای توسعه و ترقی‌خواهی. ایرانیان در دفاع مقدس ۸ ساله از تمامیت ارضی و هویت ملی و مرز و بوم خود پاسداری کردند و با توسعه گسترده مفاهیم مدرن و فراگیری آگاهی‌بخشی از طریق آموزش و ارتباطات تلاش کردند تا هرچه بیشتر اندیشه توسعه و ترقی را پیش ببرند. پس می‌توان همچنان به‌سان حسن پیرنیا مشروطه را فصل ممیز تاریخ ایران دانست. ایران با مشروطه وارد دوران مدرن خود شده است و با گذشت ۱۱۱ سال از مشروطیت نمی‌توان تردید کرد که آرمان‌های مشروطه همچنان پررنگ و نیرومند هستند، مشروطه شکست نخورده و نخواهد خورد تنها نا‌تمام مانده است و همواره روبه سوی تکامل داشته است.

روزنامه ایران – محمدعلی بهمنی قاجار، نویسنده و پژوهشگر تاریخ