رویکرد سیاست جنایی و کیفری افتراقی ایران نسبت به کودکان بزهکار (بخش دوم)

koudakan daryabari96سید محمدزمان دریاباری مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری

بی‌سوادی، فقر فرهنگی و انحرافات اخلاقی پدر، مادر، اعتیاد والدین به الکل، مواد مخدر، تعداد زیاد فرزندان خانواده و تبعیض میان ایشان، روش‌های انضباطی بسیار سخت‌گیرانه همراه با ‏تنبیه‌های بدنی، از هم گسیختگی خانواده یا از دست دادن والدین، محبت زیاد، خشونت، زمینه‌ساز تبه‌کاری و از موجبات جرم‌زایی کودکان است.
از سوی دیگر فقدان نظارت خانوادگی، ضعف والدین در آموزش و پرورش فرزندان، تمایل والدین به تک‌فرزند‌آوری و نیز فاصله زیاد با فرزند دوم از دیگر عوامل بزهکاری اطفال است.‏

 وجدان اخلاقی، من برتر یا فراخود فرزند به شدت تحت تأثیر والدین است.

 اگر در همان آغاز رشد اجتماعی کودک در محیط خانواده، رفتار‌های ناهنجار کودک به دید چشم‌پوشی نگریسته نشده و به او تذکر داده شود، احتمال هنجارشکنی در رفتار و بروز جرم در جامعه کمتر خواهد شد.‏

 عصری که در آن زندگی می‌کنیم، متأسفانه عصر اغماض است. عصری است که برای القای معیارها، ارزش‌ها و وجدان در کودکان در محیط خانواده و سایر محیط‌های اجتماعی تلاشی نمی‌شود و از این روست که کودکان در آغاز به سوی مدرسه‌گریزی، مخرب بودن و اندک اندک با افزایش سن به تجاوزات جنسی، آدم‌ربایی و دیگر بزه‌های ساختارشکن روی می‌آورند.

 تک فرزندی موجب نازپروردگی، کج‌خلقی، کینه‌جویی، خودخواهی، بی‌حالی و تنبلی، خجالت‌پیشگی، درون‌گرایی، نومیدی، استیلاء‌طلبی، مهرجویی و خود‌خواهی می‌شود.‏

 فاصله زیاد بین فرزند ارشد و دوم و یا آخرین فرزند بودن و نیز تک‌پسر یا تک‌دختر بودن، موجب نازپرودگی و حمایت فوق‌العاده از چنین فرزندانی می‌شود زیرا ایشان رفتاری مشابه همان تک‌فرزند را دارند.

در کانونی که بزرگسالان با کودکان خود ناگزیرند شب را در یک اتاق به سر برند، چه بسا اتفاق می‌افتد که این کودکان به آسانی شاهد اعمال جنسی شوند.‏

یک کاشانه کوچک در کوی‌های کارگری و محله‌های محقر و فقیر‌نشین، حضور تعداد زیاد فرزندان در یک اتاق، حتی اگر ایشان به بیماری‌های سایکوپاتیک هم دچار نباشند، گاهی این همخوابگی‌ها متأسفانه به زنای با محارم می‌انجامد. بسیاری از جانیان خطرناک و سنگدل و مجرمان به عادت کسانی هستند که در کودکی از نوازش مادری و محبت پدری بی‌بهره بودند که موجب بروز حالت‌های سایکوپاتیک در شخص می‌شود.‏
تشخیص حالت فرد سایکوپات از اسکیزوفرنی و…مشکل است. سایکوپات‌ها که دچار اختلال احساسات عاطفی و غریزی هستند، جزو بیماران روانی (عصبی‌ها) محسوب نمی‌شوند. باهوشی، بی‌نظمی، پرکاری، خوش‌ظاهری، لذت آنی، خونسردی، بی‌اعتنایی، حق‌ناشناسی، فقدان همدردی، دروغگویی از ویژگی‌های سایکوپات‌هاست.

‏۳ـ۳ عوامل اجتماعی

مهاجرت از روستا به شهر و مشکلات مربوط به حاشیه‌نشینی، مهاجرت‌های داخلی و همین‌طور بین‌المللی، پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی، رفتار همسایه‌ها، دوستان کودک و… از عوامل جرم‌زای اجتماعی است.‏

اعتقاد عمومی بر این است که تشدید سیاست و گسترش برنامه‌های پیش‌بینی اجتماعی، مناسب‌ترین راه حل برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان است.‏

مواردی چون گواهی پیش از ازدواج، تأسیس درمانگاه ویژه برای زنان باردار، ایجاد درمانگاه‌های ویژه نوزادن، برقراری کمک‌هزینه خانواده، آموزش‌های عمومی، راهنمایی و مشاوره خانواده‌ها از عوامل مؤثرند.

یکی دیگر از مواردی که از بعد جامعه‌شناسی شهری در پیشگیری از وقوع جرم به ویژه در اطفال و نوجوانان نقش دارد، توجه به شهرسازی و معماری جرم‌زداست.‏

عواملی مانند نظارت بر سازه‌های شهری، کنترل ورودی‌ها، تقویت حس قلمرو و محافظت از سیبل‌های جرم در پیشگیری از وقوع جرم مؤثرند و می‌توانند سبب قابل دفاع شدن فضاهای شهری در اجتماع شوند. فضاهای بدون دفاع مانند زیرگذرها و زیرپل‌ها، کنج‌ها، مخروبه‌ها، اماکن تاریک، ساختمان‌های نیمه‌کاره محلی است برای تجمع کودکان فراری که اغلب به کارتن‌خوابی و تکدی‌گری روی می‌آورند و مکانی مناسب برای اجتماع معتادان و روسپیان بی‌سرپناه از کودک گرفته تا بزرگسال می‌باشد.‏

روشنایی مؤثر، فقر نقاط کور، حفاظت و نگهداری مناسب، طراحی مناسب خیابان، نور و نظارت در شب بر ایستگاه‌های اتوبوس و پل‌های عابر پیاده، افزایش رؤیت‌پذیری درب ورودی و خودپرداز بانک‌ها، فاصله زیاد درب ورودی تا باجه بانک می‌توانند هریک موجب پیشگیری از وقوع جرم و قابل دفاع‌تر شدن محیط اجتماع از گزند جرم و عوامل ایجادی‌اش می‌گردند.

از بعد اجتماعی، هیستری جمعی یا همان رفتارهای هیجانی و غیرمنطقی گروهی از اشخاص نیز می‌تواند زمینه‌ساز ارتکاب جرم در دیگران شود.‏

شورش‌ها، آشوب‌ها، هوس‌های جمعی، جنون و هراس جمعی نمونه‌ای از رفتارهای جمعی است. هنگامی که هر شخص یا گروهی از اشخاص در اجتماع ـ اگر چه کودک و نوجوان – معیارهای جامعه را رعایت نمی‌کنند، در واقع یک نوع انحراف و دوری جستن و فرار از هنجارها رخ می‌دهد که خود از عوامل جرم‌زاست.

۴-۳- اقتصادی

فقر، فاصله طبقاتی، برده‌داری جنسی و سوء‌استفاده از اشخاص در جهت تحصیل مال نامشروع، از عوامل اقتصادی جرم‌زاست. در حال حاضر گردشگری جنسی و قاچاق انسان به ویژه کودکان و نوجوانان آن هم دخترکان و پسرکان، از مهمترین عوامل اقتصادی در ارتکاب جرم هم از سوی بزه‌دیدگان این نوع از برده‌داری‌های نوین و هم توسعه و گسترس ارتکاب جرم از سوی عاملین این جنایات ضدبشریت و سازمان‌یافته است.‏

سازمان جهانی گردشگری، در خصوص حساسیت بیشتر نسبت به منافع کودکان، بیانیه پیشگیری از گردشگری جنسی سازمان‌یافته را به تصویب رسانده است و سازمان‌های غیردولتی، الحاق یک مقاوله‌نامه دیگر به معاهده حقوق کودک را که دربرگیرنده اقدامات پیشگیرانه از گردشگری جنسی باشند، پیشنهاد داده‌اند.‏

در واقع گردشگری جنسی جریانی است خلاف قاچاق انسان.‏

در قاچاق انسان، انسان را به منظور سوءاستفاده و بهره‌کشی از کشور خودش به کشور دیگر منتقل می‌کنند ولی در گردشگری جنسی، شخص مشتری، خودش به منطقه‌ای می‌آید و از طریق واسطه‌ها، طعمه‌های خود را یافته و برده‌داری یا سوءاستفاده جنسی می‌کند که قربانیان جرم و به عبارتی دیگر، یکی از اطراف این مثلث مجرمانه، کودکان و نوجوانان پسر و دختر هستند که ناچار به تن‌فروشی می‌شوند.‏

بر اساس تحقیقات سازمان بین‌المللی مهاجرت، عوامل تن‌دادن به بردگی جنسی، فقر، بی‌سوادی، عدم وجود تأمین اجتماعی مناسب، ناآگاهی از سرانجام مهاجرت (قاچاق و تجارت جنسی)، فریب، آسوده‌طلبی، کسب درآمد بیشتر و خودکشی نمادین است.

‏۵-۳- فیزیولوژیکی و عوامل انسانی و روانی: ‏

کودکان بزهکار معمولاً در کانون خانواده‌ای نابسامان و به دور از چشیدن طعم محبت و آموزش و پرورش یا جامعه‌ای بدون امنیت اخلاقی رشد کرده‌اند و به ناچار نیاز به خودنمایی و جلب توجه خود از راه‌های دیگر مانند یک دزدی کوچک، فرار از مدرسه و دروغگویی‌های مکرر، فرار از خانه، ولگردی، گدایی، ایجاد حریق، تخریب، رانندگی بدون گواهینامه، سرقت، حمل مواد مخدر، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران دارند و به انواع بزهکاری‌ها، طغیان علیه قانون، انجام اعمال شنیع و جنایات مانند قتل نفس، عمل منافی عفت و نظایر آن منتهی می‌گردد.‏

بخش عمده‌ای از جرایم کودکان و بزرگسالان، جرایم جنسی است که ریشه در انحرافات جنسی دارد.‏

چگونگی شکل‌گیری شخصیت، شالوده همه رفتارهای کودک از آغاز زندگی تا مرگ است.‏

مراحل تحول شخصیت عبارتند از مرحله پیش تولد (جنینی)- مرحله پس تولدی (سال اول زندگی)، مرحله یادگیری رمزی (سال‌های دوم و سوم زندگی)، مرحله درونی کردن و حل تعارض‌ها (از سه تا ۶ سالگی)، مرحله تحول اجتماعی و عقلی (۶ تا ۱۲ سالگی) مرحله پیش‌بلوغی و مرحله بلوغ که در فرایند شکل‌گیری شخصیت نقشی مؤثر داشته باشد. منشأ انحراف‌های جنسی نیز بروز اختلال در این مراحل رشد شخصیت است.‏

نقص در ساختمان بدن، طرز کار غدد داخلی، ناراحتی‌های روانی، بیماری‌های جسمی و عفونی مغزی… در کنار هم باعث می‌شوند ‏بزهکاری‏ در نوجوانان و ‏اطفال‏ به منصه‌ی ظهور برسد. ‏

برخی جامعه شناسان نیز در کنار جرم‌شناسان، عوامل زیست‌شناختی مانند نقص جسمانی و اختلال در الگوهای کروموزومی را مؤثر در وقوع جرم می‌دانند.

از سوی دیگر کم‌حرفی، کم‌هوشی، هیجان‌پذیری، بی‌جرأت بودن، لاابالی‌گری، فرصت‌طلبی، کم‌رویی، بی‌احساسی، مشکوک بودن، تخیل‌گرایی، حیله‌گری، محافظه‌کاری، فردگرایی، بی‌نظمی و عصبانیت از جمله صفاتی هستند که می‌توانند زمینه‌ساز ارتکاب جرم شوند.
از سوی دیگر هرگونه ناهم‌فازی میان کالبدهای بدن، زمینه‌ساز بروز بیماری‌های جسمی، روانی و ذهنی است.‏
یکی از این موارد، اختلال در کالبد ذهن و روان است. شخصیت‌های سایکوپات، مصداقی از این دسته اشخاص هستند. ‏

شخص سایکوپات معمولاً می‌تواند تمام قوانین اجتماعی و اخلاقی را بیان کند ولی به نظر نمی‌رسد بتواند آنها را آنطور که دیگران می‌فهمند و مراعات می‌کنند، بفهمد و رعایت کند. ایشان از لحاظ هوشی نقصی ندارند. بیماری مغزی یا صرع ندارند اما تکانشی بودن، فقدان آینده‌نگری، ناتوانی در اصلاح معیارهای کودکی، بی‌قراری و سرگردانی، ناسازگاری با گروه و بی‌مسئولیتی از صفات ایشان است.‏
بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه که شخص سایکوپات در آنها دخالت دارند، بزهکاری جنسی، دروغ، دزدی‌ها و… به دلیل آن است که این اشخاص مانند پرنده‌ای سرگردانند و در یک جا نمی‌مانند و همواره در گریزند و نام و نشان خود را به سرعت تغییر می‌دهند.

۶-۳- عوامل فرهنگی‏

محیط مدرسه و فضای آموزشی و همچنین نقش رسانه‌های همگانی، یکی دیگر از عوامل جرم‌زا در کودکان و نوجوانان است.‏
‏ کودکی که تقریباً هر روز به سینما می‌رود و یا به تماشای برنامه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای برانگیزاننده می‌نشیند و خود را در نقش‌های گوناگون بازیگران و ستاره‌های فیلم می‌بیند نمی‌تواند خویشتن را با آهنگ‌های روزمره زندگی منطبق سازد؛ خانواده و کار برای او یکنواخت و خسته‌کننده خواهد شد در بی‌نظمی و غوغای اجتماعی او به دنبال ماجراجویی می‌رود، مسلماً سینمایی که به عنوان یک کانون اجتماعی مانع از ولگردی است و ارزش فرهنگی و هنری و تربیتی دارد از حساب فیلم‌های زیانبخش و بد‌آموز جرم‌زا جداست.

امروزه، شبکه‌های اجتماعی نیز اگر به درستی استفاده نشوند، نقش ویرانگری در سلامت شخصیتی کودک و نوجوان خواهد گذاشت.‏
هنگامی که کودکان و نوجوانان بدون هیچ‌گونه محدودیتی از طریق گوشی‌های هوشمند یا دستگاه‌های رایانه شخصی و به واسطه شبکه‌های اجتماعی، به سادگی به جدیدترین فیلم‌ها و عکس‌های پورنو و مواد مخدر و مشروبات الکلی و همچنین رأساً به شبکه‌های مافیایی روسپیان و تبه‌کاران خطرناک دسترسی می‌یابند و هیچ سیاست بازدارنده‌ای نیز در این خصوص به کار گرفته نمی‌شود و اگر می‌شود، کارایی لازم را نداشته است، چه انتظاری می‌توان داشت تا جامعه‌ای سالم و جوانانی اندیشمند و بزه‌ناکرده داشته باشیم؟

۴ـ انواع جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان:

به طور کلی جرائم بر ضد اموال و ولگردی، بزرگترین رقم بزهکاری اطفال است. در دوره بلوغ، قتل و سرقت به حداکثر می‌رسد.‏
جرایمی که اطفال و نوجوانان در جامعه مرتکب می‌شوند نیز مانند جرایم بزرگسالان در سه دسته جرایم بر ضد اشخاص، بر ضد اموال و علیه امنیت و نظم عمومی جامعه قرار می‌گیرد.‏
برای کشف علمی جرایم ایشان، پلیس علمی نیز می‌تواند کارایی لازم داشته باشد که مشتمل بر تشخیص هویت اشخاص (افراد عادی، مجرمان و اجساد مجهول‌الهویه)، بررسی صحنه جرم و جمع‌آوری دلایل و مدارک جرم، بررسی آزمایشگاهی دلایل و مدارک مادی جرم و تجزیه و تحلیل آن، آگاهی از شگرد کار و روش‌های جرم مجرمان، شناخت علل و انگیزه‌های مجرمان در ارتکاب جرم، تحلیل صحیح از چگونگی وقوع جرایم، شیوه صحیح مصاحبه با شاکی و شهود، مظنونان و متهمین و بازجویی از آنها بخشی از اموری است که متخصصان پلیس علمی به آن می‌پردازند.

در بررسی صحنه جرم، یکی از مواردی که به عنوان نمونه جهت تشخیص قتل از خودکشی اهمیت دارد، دقت و واکاوی در محتویات صحنه جرم است.‏
منظم بودن لوازم و وسایل صحنه جنایت، وجود نامه در محل، وجود خودزنی التیام‌یافته، وجود ماده سمی منطبق با سم موجود در امعاء و احشاء، فقدان آثار مقاومت و ضرب و جرح، پیدا نشدن مو یا پوست در زیر ناخن متوفی، پیدا نشدن لکه خونی متفاوت با گروه خونی جسد، در آوردن لباس در موارد خودکشی در آب، بستن پارچه یا حوله به دور گردن جهت ساییده نشدن طناب به گردن در روش حلق‌آویزی و… نشانه‌هایی از خودکشی است که آن را از قتل متمایز می‌سازد.

‏۵- مبانی قانونی مسئولیت کیفری کودکان و نوجوانان بزهکار: ‏

ماده ۴۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ مقرر می‌داشت: «اطفال در صورت ارتکاب جرم، مبری از مسئولیت کیفری هستند»
این ماده، از این نظر که فعل ارتکابی کودک را جرم قلمداد می‌کرد، نادرست بود. زیرا که واژه جرم و پدیده مجرمانه، دارای عنصر مادی و روانی است و در واقع آنچه کودک یا مجنون انجام می‌دهد به واسطه فقدان عنصر روانی و یا دست‌کم شبهه در وجود سوء نیت، اساساً نمی‌بایدجرم تلقی شود. از اینرو این ماده نیاز به اصلاح ساختاری داشت.

قانون مجازات اسلامی در مواد ۱۴۶ و ۱۴۷ تأکید کرده است که «افراد نابالغ مسئولیت کیفری ندارند.» و «در مورد افراد نابالغ، براساس مقررات این قانون، اقدامات تأمینی و تربیتی اعمال می‌شود.»
ویژگی اقدامات تأمینی که پایه‌گذار آن انریکو فری جامعه‌شناس ایتالیایی است، عبارتند از عدم ایجاد هراس در مجرم، عدم تأکید بر آزار و آسیب به بزهکار، جلوگیری از تحقیر وی، جبران ضرر و زیان ناشی از جرم و نامعین بودن اقدامات.‏
اهداف اصلی آن نیز پیشگیری از وقوع جرم، و اصلاح و تربیت و باز اجتماعی کردن مجرم است. اقدامات تأمینی و تربیتی یا سالب آزادی و یا محدودکننده آزادی و در موارد مالی و یا اتخاذ روش‌های بازدارنده دیگر مانند ضبط اشیای خطرناک، ضمانت احتیاطی (اخذ تعهد دایر بر عدم ارتکاب جرم) و… می‌باشند.

ماده ۱۴۰ قانون مجازات اسلامی نیز می‌گوید: «مسئولیت کیفری در حدود، قصاص و تعزیرات تنها زمانی محقق است که فرد حین ارتکاب جرم، عاقل، بالغ و مختار باشد به جز در مورد اکراه بر قتل…» که به تصریح ماده ۳۷۵ قانون مجازات، اکراه به قتل، مجوز قتل نیست و مرتکب (اکراه شونده) قصاص می‌گردد. البته اگر شخصی برای دفاع و رهایی از اکراه با رعایت شرایط مقرر در دفاع مشروع، مرتکب قتل اکراه‌کننده شود یا آسیبی به او وارد کند، به تصریح ماده ۳۸۰ قانون مجازات قصاص، دیه و تعزیر ندارد.
بنابراین لازمه اینکه مرتکب جرم را مسئول پدیده مجرمانه‌اش بدانیم، در وهله نخست احراز بلوغ وی است.‏
استادان حقوق جزا معتقدند که عدم مسئولیت جزایی طفل به این معنا نیست که او را کاملاً رها کنند، بلکه دادگاه با توجه به اوضاع و احوال، ممکن است تربیت طفل را به عهده سرپرست او و یا کانون اصلاح و تربیت بگذارد.

۱-۵- فروض مسئولیت کیفری اطفال و نوجوانان:‏

به تصریح ماده ۳۷۵ قانون مجازات، بسته به اینکه اکراه‌شونده، در چه موقعیت سنی باشد، سه حکم درخصوص مسئولیت کیفری وی مطرح شده است.‏

الف) اکراه‌شونده عاقل و بالغ باشد، که در این صورت اکراه در قتل مجوز قتل نبوده و مرتکب، قصاص می‌شود و اکراه‌کننده، به حبس ابد محکوم می‌گردد. ‏
ب) اکراه‌شونده طفل غیرممیز یا مجنون باشد که در این صورت فقط اکراه‌کننده محکوم به قصاص می‌شود و اکراه‌شونده را مجازاتی نیست.‏
ج) اکراه‌شونده طفل ممیز باشد که در این صورت عاقله او دیه مقتول را می‌پردازد و اکراه‌کننده به حبس ابد محکوم می‌شود.

قانونگذار، هم‌اکنون تعریفی از طفل ممیز و غیر ممیز ارائه نداده است و تنها تعریف در این خصوص مربوط به قانون منسوخه مجازات ۱۳۰۴ است.‏

ادامه دارد…

منبع: روزنامه اطلاعات