معارف بهاء ولد (قسمت اول)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة على سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين قال الشّيخ الامام العالم الكامل المحقّق المدقّق قطب الاولياء و العارفين سلطان العلماء في العالمين بهاء الملّة و الحقّ و الدين قدّس اللّه روحه و نوّر ضريحه.

darvish2اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏. گفتم اى اللّه هر جزو مرا به انعامى بشهر خوشى و راحت برسان و هزار دروازه خوشى بر هر جزو من بگشاى و راه راست آن باشد كه بشهر خوشى برساند و راه كژ آن باشد كه بشهر خوشى نرساند. همچنين ديدم كه اللّه مزه جمله خوبان را در من و اجزاى من درخورانيد گويى جمله اجزاى من در اجزاى ايشان اندرآميخت و شير از هر جزو من روان شد و هر صورتى كه مصوّر مى‏‌شود از جمال و كمال و مزه و محبّت و خوشى‏‌گويى اين همه از ذات اللّه در شش جهت من پديد مى‏‌آيد چنانكه كسى جامهٔ آبگونى دارد و بر آن جامه نقشهاى گوناگون و صورتهاى مختلف و لون‌‏لون باشد همچنان اللّه از خود صد هزار صورت مى‏‌نمايد در من از حس و دريافت او و صور باجمالان و خوبان و عشقهاى ايشان و موزونی‌ها و صورت عقليات و حور و قصور و آب روان و عجايبهاى ديگر لا الى نهايه نظر مى‏‌كنم و اين صورتها را مشاهده مى‏‌كنم كه چندين جمال آراسته در من مى‏‌نمايد و هر صورتى كه مى‏‌خواهم مى‏‌نمايدم و مى‏‌بينم كه اين همه از اجزاى من پديد مى‌آيد و اللّه را ديدم كه صد هزار رياحين و گل و گلستان و سمن زرد و سپيد و ياسمن پديد آورد و اجزاى مرا گلزار گردانيد و آنگاه آن همه را اللّه بيفشارد و گلاب گردانيد و از بوى خوش وى حوران بهشت آفريد و اجزاى مرا با ايشان درسرشت اكنون حقيقت نگاه كردم همه صورتهاى‏ صورت صورت ميوه اللّه است اكنون اين همه راحتها از اللّه بمن مى‏‌رسد درين جهان اگر گويند تو اللّه را مى‌‏بينى يا نمى‌بينى گويم كه من به خود نبينم كه‏ لَنْ تَرانِي‏ اما چو او بنمايد چه كنم كه نبينم (و اللّه اعلم).