بیانات حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه به مناسبت سالگرد قضیه حسینیه شریعت قم ۱۳ بهمن ۱۳۸۵

Image اصطلاح قانون فیزیکی آن کنش – واکنش [یا] عمل – عکس العمل [است] . باید دید اینها چرا همچین عکس العملی نشان می دهند ؟ باید یک شیعه ای به یکی دیگر که شهادتین می گوید ، شهادت سوم « علی ولی الله » را هم می گوید ، به امام زمان هم معتقد است ؛ بگوید اینها اسلام را از بین بردند ؟ خوب یکی هم از آن گوشه پیدا می شود می گوید : نه تو خودت اسلام را از بین برده ای . با این حرفی که بیجا زده ای ، خودت اسلام را از بین برده ای . بعد اگر یارو بیاید بخواهد جبران کند نمی تواند . اگر از حرفش برگردد می گویند [از] منافقین [است] ، اگر از حرفش برنگردد خرابیش ادامه پیدا می کند . این مسائل اعتقادی ، مسائل اجتماعی ، در همه دنیا به هم مربوط است . در اینجا یک مثل مشهور [است که] قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را ؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم


امروز سالروز قضیه حسینیه قم است . همانجور که پارسال گفتم و یکی دو بار گفته بودم ؛ این قضیه هم برای ما ، برای همه ، بالاخص برای آنهایی که در آنجا بودند ریاضت بود و هم امتحانی بود . از امتحان الحمدلله خوب درآمدند – خوب درآمدیم ، ریاضتش برایمان مانده . ولی در تاریخ فقر درج شده . حالا خودتان ببینید به چه علت ثبت شده .
[
در] روزنامه ها و وقایع مقارن این مناسبت می بینیم از فتوای علمای وهابی نقل می کنند که گفته اند شیعیان واجب القتل هستند ، اصلا مسلمان نیستند .
در یادنامه صالح اگر توفیق داشته اید که مطالعه بکنید ، در مطالبی که من از حضرت صالحعلیشاه نوشته ام ، در واقعزندگی ایشان ، و هم برخورد من با فرمایشات ایشان ، همه درس بود ؛ درسی که نه تنها در آن ایام بود بلکه الآن هم همین درس را دارد . –
وهابی ها البته به مناسبت محمد بن عبدالوهاب که سبک جدیدی در فقه خودشان ، فقه اهل سنت گفته است … – البته خیلی از مورخین [و] نویسندگان عادت دارند همین که یکی حرفی غیر از حرف آنها زد می گویند یا چپ است یا راست است یا از این صحبت [ها …] . ممکن هم هست استثنائا فرض کنید یک سبکی که می گیرد چپ ببیند این موافقش است کمک کند ، راست ببیند یا راست ببیند … . ولی اینکه این برچسب ، این اتهام مثل مهری دستشان است ، هرکه آمد یک مهر می زنند رویش ، می اندازند باطله . نه ، باید نگاه کنند چرا همچین مکتبی به وجود آمد و بعد هم نگاه کنند [که] اسلام همیشه اینجوری بوده ، شیعه هم اینجوری است ، تصوف هم به طریق اولی ؛ [که] از اختلافات ، از مخالفت هایی که با مکتبش می شده بهره می برده و نقص کارش را جبران می کرده . حالا آن بحث به جای خود – .
در بازی الاکلنگ که بچه بودیم خیلی بازی کردیم حالا هم می بینیم ، [در] الاکلنگ این طرف می رود پایین آن طرف همانقدر می آید بالا ، این طرف می آید بالا آن طرف همانقدر می آید پایین . اصطلاح قانون فیزیکی آن کنش – واکنش [یا] عمل – عکس العمل [است] . باید دید اینها چرا همچین عکس العملی نشان می دهند ؟
باید یک شیعه ای به یکی دیگر که شهادتین می گوید ، شهادت سوم « علی ولی الله » را هم می گوید ، به امام زمان هم معتقد است ؛ بگوید اینها اسلام را از بین بردند ؟ خوب یکی هم از آن گوشه پیدا می شود می گوید : نه تو خودت اسلام را از بین برده ای . با این حرفی که بیجا زده ای ، خودت اسلام را از بین برده ای . بعد اگر یارو بیاید بخواهد جبران کند نمی تواند . اگر از حرفش برگردد می گویند [از] منافقین [است] ، اگر از حرفش برنگردد خرابیش ادامه پیدا می کند .
این مسائل اعتقادی ، مسائلاجتماعی ، در همه دنیا به هم مربوط است . در اینجا یک مثل مشهور [است که] قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را ؟
البته از قدیم یک کوشش هاییدر راه نزدیک شدن شیعیان امروز و سنی های امروز شد . از لحاظ اجتماعی و سیاسی جماعت دارالتقریبی که در مصر تشکیل شد خدمات فراوانی کرد . در یادنامه صالح این قسمت را حتما بخوانید ، اگر هم ندارید بروید از کتابخانه بگیرید و این را [در] همانجا بخوانید ، که شیخ ازهر – یعنی رئیس دانشگاه ازهر ، دانشگاهی که فتواهایش در تمام ملل اسلامی رواج دارد – مذهب جعفری را هم مثل یکی از مذاهب دانست . حالا ما هم خودمان اگر نشان بدهیم که با وحدت اسلامی موافقیم ، خوب این مساله … . خدمتی که از این حیث کرد مرحوم آیت الله قمی ، [که] ایرانی [بود] ، این جمعیت را تشکیل داد و به افتخار خودش گفتند مادام العمر دبیر این جمعیت باشد و خیلی خدماتی کرد ، خیلی خب . بعد هم گفتند بسیار کار خوبی است که همچین تشکیلی بشود .
[…]
حالاوهابی ها البته یکی از رشته های اهل سنت هستند که خیلی تند هستند ، خیلی قشری هستند . مثلا می گویند زیارت قبور شرک است . ما هم می گوییم اگر کسی قبر را زیارت کند آن را بپرستید شرک است . منتها ما می گوییم ما قبر را که زیارت می کنیم یک دعایی – فاتحه ای برای آن مرحوم می کنیم و بعد می گوییم حالا که تو در آن دنیایی یک شفاعتی از ما بکن . « الغریق یتشبث بکل حشیش » . ما اینجا در این دنیای مادی غرقیم ، به تو توسل [می جوییم] . اگر ما بتوانیم فکرمان را اینجوری کنیم و بتوانیم به آنها بفهمانیم که ما اینجور فکر می کنیم ، هر دو یکی هستیم . منتهای وقتی اینجوری می کنیم [که] ما آن را کافر می دانیم می گوییم توهین کرده … ، او هم ما را مشرک می داند .
بعد آمدیم گفتیم خیلی خوب بیایید با هم مهربان باشیم ، برادر باشیم . می آید می گوید : آقا ، شما [با] کسی که برادریتان با هم [دیگر] از ما بیشتر است ، [هر دو] هم ولایت را قبول دارید ، « جانشین پیغمبر علی است » این را قبول دارید ، [در] همه اینها با شما یکی است ؛ شما با او نمی توانید بسازید ؛ ما بیاییم با شما بسازیم ؟ حق دارد ! یک همچین حرفی اگر زد … .
این است که متاسفانه باید بگوییم در این قضایای قم … ما هم سعی کردیم که فراموش کنیم . برای اینکه بیشتر نشود . به این جهت [که] این قضیه قم هر چه بگذرد آثار سوءش بیشتر ظاهر می شود . ولی مساله این نیست که از ذهن ما فراموش بشود . از ذهن هیچکس فراموش نمی شود . من پنج نفر مصدوم را شخصا با چشم خودم دیدم ، هر وقت یاد آنها می افتم اصلا حالت … . خوب این من که یکی ، خود آنها … .
بنابر این امیدوارم این بزرگواری فقرا ، حلم شان که از حلم امام حسن [ذره ای] گرفته اند ، قدرش را دیگران بدانند ، نگذارند شمشیر امام حسین بیاید . حلم امام حسن اگر کار نکند شمشیر امام حسین می آید .
در ملت های مسلمان امروزی می بینیم : ما آرزوی زیارت قبر علی علیه السلام و ائمه داریم نمی توانیم برویم ، آرزوی زیارت زینبیه داریم مشکل است رفتن ، آرزوی زیارت جای منتسب به راس الحسین را داریم نمی توانیم برویم . آنها ما را کافر می دانند ، ما آنها را کافر [می دانیم] ، چرا اینطور باشد ؟
انشا الله خداوند در رحمتش را باز کند . باران رحمتش بر ما بریزد . مگر باران رحمت الهی انشاءالله بر ما بریزد که بتوانیم فراموش کنیم .
و انشاءالله باران رحمت الهی بر جهال قوم هم بریزد که از جهل شان کناره بگیرند و توبه کنند . همانطوری که این باران حر را شست که در آن آخرین لحظه در باران رحمت الهی شستشوی کرد و به در رفت . انشاءالله خداوند همه ما مسلمین همه ما شیعیان […] بالاخص ایرانی ها را مشمول رحمتش بکند انشاءالله .

منبع : وبلاگ سلطانعلیشاهی