سخنان حکیمانه

بسياری نمي دانند

وقتي رژه مي روند

دشمن پيش قراولشان است.

صدايی كه به آنها فرمان ميدهد

صدای دشمنانشان است.

آن كه از دشمن سخن مي گويد خود دشمن است.

 

  • برتراند راسل:

    بزرگترین مردانی که به فلسفه پرداخته اند هم نیاز به علم رااحساس کرده اند و هم نیاز به عرفان را.


     آبراهام لینکلن:

    کسانی که مخالف آزادی دیگرانند، خود لیاقت آزادی را ندارند.


     آلبر کامو:

    آزادی چیزی نیست مگر مجال بهتر شدن.


     ولتر:

    تمام مردم آزادی را دوست دارند ولی مهارت عجیبی را در معدوم کردن آن به کار می برند.


     ویلیام شکسپیر:

    گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند،

    بر آنها که می هراسند بسیار تند،

    بر آنها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،

    و برآن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است.

    اما،برآن ها که عشق می ورزند،

                           زمان  راآغاز وپایانی نیست.


     گابریل گارسیا مارکز:

    آرامش درون ضامن آرامش برون نیز هست. 


     ژان ژاک روسو:

    آسایش زمان نمی شناسد، هر وقت خسته شدی بیاسای.


     سیسرون:

    کسی که در باطن خود آسایش ندارد بیهوده آنرا در خارج جستجومی کند.  


     حضرت محمد (ص):

    هر کس ملامت بر او استیلا یابد آسایش از او دوری گیرد.

    اگر در رنج باشم و منتظر آسایش بهتر از آن است که آسوده باشم و منتظر رنج.

    بدترین مردم کسی است که مردم از ترس، او را احترام کنند.


     گابريل گارسيا ماركز:

    هميشه افرادی هستند كه تو را می آزارند، با اين حال همواره به ديگران اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسی كه تورا آزرده، دوباره اعتماد نكنی.


      جان اولين:

    دوستی آن نخ طلايی است كه قلب همه مردم جهان را به هم می دوزد.


     مهاتما گاندي (معرفي كتاب):

    «من بر اين اعتقادم كه نيايش، روح و گوهر مذهب است و به همين دليل بايد هسته زندگي انسان تلقي شود، زيرا هيچ انساني نمي تواند بدون مذهب زندگي كند.»

     برتولت برشت:

    بسياری نمي دانند

    وقتي رژه مي روند

    دشمن پيش قراولشان است.

    صدايی كه به آنها فرمان ميدهد

    صدای دشمنانشان است.

    آن كه از دشمن سخن مي گويد خود دشمن است.


     مهاتما گاندی:

    وظايف شخص نسبت به خود، به خانواده، به وطن و به جهان از يكديگر جدا و مستقل نيستند. نمیتوان با زيان رساندن به خود يا خانوادۀ خود به وطن خويش خدمت كرد. به همين قرارنمی توان با زيان رساندن به جهان نيز به وطن خود خدمت كرد.


     طولانی ترین فاصله فاصله حرف تا عمل است


     هیوم :

    خوشبختی پروانه است اگر او را دنبال کنید، ازشما می گریزدولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست .

    مترلینگ :

    خوشبختی بر سه اصل استوار است :

    1- فراموش کردن گذشته

    2- غنیمت شمردن حال

    3- امیدوار بودن به آینده

    ولتر :

    خوشبختی خانوادگی طولانی ترین، محکم ترین وشیرین ترین خوشبختی هاست .

    سامرست موام :

    کمی عقل سلیم، اندکی اغماض و قدری خوش خلقی داشته باشید، آنوقت خواهید دید در این دنیا چقدر آسوده وخوشبخت اید .

    لابرویر :

    قلبهای پاک، هیچگاه راحتی و خوشی را به خود نخواهند دید،زیرا خوشی و راحتی خود را در راه اعتلا و ترقی دیگران فدا کرده اند .

    رنان :

    سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست .

    مونتسکیو :

    ما همیشه دیگران را بیش ازحدی که خوشبخت اند تصورمی کنیم .

    بودا :

    هیچ خوشبختی بزرگتر از آرامش فکری نیست .

    هرشل :

    یکی ازراههای خوشبختی این است که شخص نسبت به کوچکترین نعمتها شکرگذارباشيم .

    اپیکتت :

    برای خوشبختی یک راه بیشتر وجود ندارد و آن کاستن ازنگرانی درباره چیزهایی است که مافوق قدرت ما قرار گرفته اند .

    بیکن :

    بایدبرای خوشبخت زیستن ، موقعیت های مناسب ایجاد کنیم نه اینکه در انتظارآن بنشینیم .


     ژان ژاک روسو:

    همان گونه كه اراده خصوصي بي وقفه برضد اراده عمومي عمل مي كند، حكومت هم مدام بر ضد حاكميت در تكاپوست. هر اندازه براين تكاپو افزوده شود به همان نسبت هم ساختار قدرت هم رو به تباهي مي گذارد، وچون هيچ گونه اراده اي صنفي كه با مقاومت در برابر حكومت موازنه اي در قدرت ايجادكند وجود ندارد، دير يا زود، سر انجام حكومت هيئت حاكمه را سركوب و پيمان اجتماعيرا نقض مي كند. اين عيب ذاتي و اجتناب ناپذيري است كه از همان آغاز پيدايش هيئت سياسي مدام در پي نابودي آن است ، و همان طوري كه پيري و مرگ به زندگي انسان پايانمي دهد، اين عيب نيز به حيات هيئت سياسي پايان مي دهد.


     مهاتما گاندی:

    در تصور من، بيش از يك مذهب در جهان وجودندارد، اما همچنين مي انديشم كه اين مذهب، درخت تنومندي است كه داراي شاخه هاي فراوان است و همچنانكه تمام شاخه ها شيره مورد نيازشان را از يك منبع مي گيرند،تمام مذاهب نيز جوهره خود را از يك چشمه مي گيرند كه منبع همه آنهاست. طبيعتاً اگريك مذهب وجود دارد، يك خدا بيشتر نمي تواند وجود داشته باشد. اما او ناديدني و غيرقابل توصيف است و در نتيجه، از نظر ادبي مي توان گفت، او نامهايي به تعداد همه ي انسانهاي روي زمين دارد. اين كه ما او را به چه اسمي مي ناميم، اهميت چندان يندارد. او يكي است و دوّمي ندارد.