مجلس صبح چهارشنبه ۲۶-۹-۹۳ (روح‌القدس- خانم‌ها)

03

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سؤالی رسیده روح‌القدس چیست؟ (چنین عبارتی). همه‌ی این اسامی را ما گذاشتیم؛ روح‌القدس، جبرئیل، فرشته و … . آیا شما فکر می‌کنید مثلاً وقتی جبرئیل می‌خواهد میکائیل را صدا بزند می‌گوید آقای میکائیل! این‌ها اسم‌هایی است که ما خودمان گذاشتیم، فرض کردیم. یعنی در این عالم مثل اینکه یک نفر را فرض کنید که در مراحل جاسوسی یا در مراحل اطلاعاتی، تا می‌آید، اسم دیگری دارد. یعنی اسمی که در سازمان خودشان به آن اسم صدایش می‌زنند. ولی آیا اینکه ما داریم همان واقعیت است! اسم یعنی چه؟ اگر فکر کنید. این آقای جبرئیل یا آقای روح‌القدس در زندگی ما نیست که برایش اسم بگذاریم. اصلاً اسم معنی ندارد. اسم چیزی است که دلالت بر مسمی کند. ما برای جبرئیل فقط یک صفت می‌شناسیم که خدمت پیغمبر می‌آمد مثلاً وحی می‌آورده است. این توجه را کنید در هر موردی از موارد مربوط به دنیای غیر خودمان. دنیای ما مثل دنیای ماهی‌ و نهنگ، آن‌ها هم اگر برای خودشان اسم می‌گذاشتند اسم‌های دیگری می‌گذاشتند. مثلاً برای ما اگر کسی شناگر قابلی بود می‌گفتند عجب قهرمانی است، چه شنای قابلی می‌کند، ولی برای ماهی‌ها صفتی مهمی نیست برای اینکه زندگی‌شان همان‌طور است.

در قرآن دیده‌اید خداوند می‌گوید: من این کار را می‌کنم، من می‌گویم و … در این‌جا هیچ حرفی نیست، هیچ شکی و ایرادی هم نمی‌تواند باشد. ولی یک جاهایی خداوند می‌گوید: گفتیم که جانش را بگیر یا می‌فرماید یک جاهایی که مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ (سجده/۱۱) فرشته‌ی مرگ را، فرشته‌ای که مخصوصِ خود او بود برایش فرستادیم. اینجا یک قدری برای دید ما گفته‌اند. البته شاید خود پیغمبر هم در زمانی که این آیه را می‌گفته حالت وحدت بر او بوده، که جز خدا را نمی‌دیده است. در این حالت و عوالم فکری این دنیا بوده که هر کسی به یک نحوی می‌میرد. همین طور در مسئله حیات؛ در قرآن هم به این صراحت [شاید] اشاره نباشد ولی چرا هست و در کتاب‌های دیگران، کتاب‌های مقدس روشن‌تر است. چطور در زمان حضرت موسی، وقتی که بنی‌اسرائیل را نجات دادند یک عده‌ای گوساله‌پرست شدند می‌گفتند یک گوساله‌ای طلایی درست کرده و این گوساله حرف می‌زند و به همین علت گول خوردند. آن مجسمه برای اینکه از یک مجموعه‌ی طلاها، یک مجسمه‌ی گاو ساخت. این مجسمه چطور خودش به زبان آمد؟ بطوری که این‌های دیگر را گول بزند. موسی(ع) در ضمن اینکه پیغمبر بود، رئیس قوم هم بود. باید از او اطاعت می‌کردند. از او پرسید چرا اینکار را کردی؟ گفت من طلاهایی که همه‌ی قوم داشتند جمع کردم دیدم این‌ها خیلی زیاد هستند این‌ها را ذوب کردم و یک مجسمه ساختم. حضرت فرمود برای جانش چکار کردی؟ ما نمی‌دانیم، حتما موسی(ع) تجاهل‌العارف کرد یعنی من نمی‌دانم! برا اینکه ببیند او چه می‌گوید. عرض کرد: بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ (طه/۹۶) می‌گوید من بعد از اینکه این را ساختم یکبار دیدم رسولی که می‌آید پیش تو، یعنی جبرئیل، دیدمش و اثر قدم پایش را برداشتم گردی را پاشیدم به این، جان گرفت. که معلوم می‌شود آن جبرئیلی که برای موسی(ع) می‌آمد یک بار دیده شد، سامری او را دیده بود. معلوم می‌شود سامری تا مدتی از مقامات عالیه داشت که جبرئیل را می‌دید. از این عبارت کمی فهمیده می‌شود که این اول طلاها را گرفت و ذوب کرد و مجسمه‌ای درست کرد به نیت این بود که یهودی‌ها و سایرین که طلا پرست بودند گول نخورند. بعد دید عجب چیز خوبی است، الان جان هم گرفته، گفت پس من خودم هستم. شاید آن اوایل مقاماتی داشته چون هر کسی که جبرئیل را نمی‌بیند.

یکی از صفات جبرئیل همین است که حامل جان است یعنی شاید همان وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّ‌وحِي(حجر/۲۹) آن نفخه را شاید جبرئیل حامل است در همه‌جا می‌برد. یکجا جبرئیل می‌شود یک‌جا روح‌القدس. روح‌القدس با توجه به اینکه مسیحی‌ها دچار این اشتباه شدند که روح‌القدس را کنار خدا گذاشتند. این است شاید نمی‌دانستند یا توجه نداشتند که روح‌القدس از روحی که می‌آید به امر خداست و هر روحی که می‌رود باز هم به امر خداست. یعنی همان گوساله پرستان هم آن‌هایی که بعد از آمدن موسی [ایمان آوردند]، یعنی خداوند توجه داشت. به هر جهت این‌ها اسامی مختلفی است که در طی قرون دادند. روح‌القدس یک وظیفه‌اش است، یعنی جبرئیل همه کار می‌کند. یک کاری که می‌کند این است که جان می‌دهد، جان‌های الهی نه جان گیاهی که ما داریم. یکی از وظایفش این است، به اعتبار آن وظفیه اسمش روح‌القدس است. ولی خیلی موارد مثلاً نگفتند که آیا روح‌القدس، به زبان عیسی گذراند که بگوید من بنده‌ی خدا هستم، من پیغمبر خدا هستم. وقتی در گهواره بود گفت من بنده و رسول خدا هستم، کتاب بر من نازل می‌شود. شاید آن هم از جنبه‌‌های جبرئیل بوده منتهی مسیحی‌ها اسمش را روح‌القدس گذاشته‌اند. به این اسامی مختلف اصلاً توجه نکنید، اَسما مختلف است ولی معنا واحد است. هرگز در بند اسم‌ها نباشید. این شعر حافظ که می‌گوید:

فیض روح‌القـدس ار بـاز مـدد فـرماید  /  دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد

در واقع می‌خواهد بگوید مسیحا(ع) هم بنده‌ای از بندگان خدا بودند که روح‌القدس بر حسب امر الهی به او فیض رساند که اگر این فیض به دیگری برسد، بله همین طور می‌شود.