مجلس صبح جمعه ۲۱-۶-۹۳ (یک نظر پیر به از صد چله-عمل به دستورات -خانم‌ها)

005

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

هر شعری و هر کلامی وقتی دارد. این داستان قوز بالا قوز را که شنیده‌اید. چند نفر که قوز داشتند، با هم صحبت می‌کردند بعد از چندی یکی از این‌ها را دیدند که قوز ندارد صاف ایستاده است، گفت تو چکار کردی؟ گفت من یک روزی به حمام رفتم دیدم سر و صدایی می‌آید خوب گوش دادم دیدم مثل اینکه عروسی است اجنه عروسی دارند. (این را هم بدانید قصه که می‌گویند و این مثال‌ها که گفته می‌شود چه در کتاب‌ها و چه در سایر جاها، نه اینکه حکایتی واقعی است، تمثیل کردند برای اینکه یک مطلب را نشان بدهند) این هم شروع کرد به رقصیدن آمدند گفتند تو کی هستی؟ گفت من دیدم شماها خوشحال و شاد هستید عروسی دارید من هم رقصیدم گفتند بارک‌الله، از ما چه می‌خواهی؟ گفت همین قوز من را بردارید اینها این کار را کردند قوزش را برداشتند. گفت بله من این کار را کردم، دوستش هم یاد گرفت رفت حمام همین طور می‌رقصید اتفاقا آن روز عروسی نبود بلکه عزا داشتند، عصبانی شدند که این در عزای آن‌ها دارد می‌رقصد! آن قوزی که برداشته بودند گذاشتند روی قوز این، بدتر شد. شد قوز بالا قوز. حالا شما این داستان را برای این یادتان باشد که اگر حرفی بی‌موقع گفته شود، مضر است. یعنی این‌که اگر بی‌موقع گفته شود قوز بالا قوز می‌شود. خیلی اشعار هم همین طوری است، یکی از این اشعار می‌گوید:

چـل چلــه و چــل چلــــه  /  یک نظر پیر بِهْ از صد چله

بله این هم درست است، همین‌طور هم هست. «نظر» عبارت از دستوری است که دنباله‌اش می‌آید واِلا به در و دیوار نظر می‌کنیم هیچ فرقی نمی‌کند. بنابراین این دستوراتی که داده شده اگر رفتار نکنید و بنشینید بگویید «یک نظر پیر به از صد چله» نخیر! قوزی بالای قوزتان می‌آید و آن این است که در آن آخر می‌گویید پس همه‌ی این حرف‌ها بی‌خود است. نه! حرف‌ها بی‌خود نیست، فکر و عمل شما بی‌خود است. سعی نکنید هر خطا و فکری که هست یا کوتاهی که در کارتان هست، این را به دیگری نسبت بدهید بگردید برایش گناهکار پیدا کنید، نه! اول به خودتان بپردازید ببینید خودتان گناه‌تان در آن قضیه چیست. وقتی گفتند مثلاً نماز را به موقع بخوانید، شما نشسته‌‌اید تلویزیون یک فیلم از همان فیلم‌هایی که قوز آدم را برمی‌دارد [نمایش می‌دهد] و شما مشغول می‌شوید، اصلا یادتان می‌رود دیگر وقت نماز کی هست! بعد می‌خواهید خداوند یا پیر بگوید، نماز نخوان. وقتی آن کار را کردید [یعنی نماز خواندید] بله «یک نظر پیر به از صد چله» در آن صورت خود نظرتان همان می‌شود همان نظرتان نظر پیر می‌شود. یعنی آنچه که خواست خدا نیست فراموش می‌شود و آنچه امر خداست اطاعت می‌شود.

یک نفر در مورد ازدواج نوشته است. مثلا چون من خودم درویشم، طرفم هم باید درویش باشد، یا طرف من درویش هست من خودم هم می‌خواهم درویش بشوم گو اینکه چیزی از درویشی نمی‌فهمم ولی من را قبول کنید. چطور در جایی که نمی‌فهمید می‌خواهید داخل شوید؟! دستور‌العملی صحیحی که قرآن می‌فرماید: وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا (الإسراء /36) امری که هیچ‌چیز از آن نمی‌دانید، اصلاً پیروی نکنید. البته بروید بدانید ولو کمی هم دانستن کافی است. تحقیق کنید بفهمید و بعد وارد شوید.مجلس صبح جمعه ۲۱-۶-۹۳ (یک نظر پیر به از صد چله-عمل به دستورات -خانم‌ها) وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا زیرا چشم و گوش و فکر (یعنی قلب) مسئول کارهایتان است. این چشم و گوش و قلب را جداگانه آورده یعنی گفته شما مسئول هستید این‌ها هم به اضافه مسئول هستند این اشاره به آیه قرآن است. که در روز قیامت و بازخواست اگر خطایی باشد شما می‌گویید نخیر من به فلان‌کس مهربانی کردم دست دادم، خود دست به شما می‌گوید دروغ می‌گویی تو با من، تو گوشش زدی، مهربانی نکردی. یعنی جداگانه دست و چشم و گوش در روز قیامت شهادت می‌دهند. بنابراین چون این‌ها هم شهادت می‌دهند کاری که فکرتان نفهمیده وارد آن نشوید. باید بفهمید بعد وارد شوید. حداقلی هم که فهمیدید کافی است که وارد مطلبی بشوید. اما این‌که هیچ‌چیز نفهمم این غلط است، بروید اول بفهمید. ان‌شاءالله خداوند قدرت فهم را به ما بدهد.