مجلس صبح شنبه ۱-۶-۹۳ (خلیفه الهی – شفاء -مراجعه به طبیب- خانم‌ها)

009

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

یک اتومبیل را که نگاه کنید مقدار زیادی پیچ و مهره و سیم قاطی است، که من و شما سر در نمی آوریم که اینها چیست. فقط ما وقتی کاری داریم سوار ماشین می‌شویم و می‌رویم. یک هواپیما خیلی بیشتر از این اتومبیل پیچ و مهره دارد، این پیچ و مهره‌ها همگی لازم هستند. به این دلیل که افرادی که این ماشین‌ها را ساخته‌اند پیچ و مهره و فلز اضافه نداشته‌اند که در [ساخت] این‌ها مصرف کنند. آهن و فلزی هم که در آن (وسایل) مصرف می‌شود به زحمت به دست می‌آورند، بنابراین همه‌اش لازم است. حالا اگر یکی از این‌ها خراب شود یک چیز کوچکی کار نمی‌کند. هواپیما هم همینطور است. این هواپیمایی که پرواز می‌کند به آسمان‌ها می‌رود، در آن‌جا راه را طی می‌کند. اختیارش را خدا به دست بشر داده است. می‌گوید وقتی هم که سوار هواپیما و یا ماشین می‌شوید، بگویید: سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ (زخرف/13) عجب خدایی داریم که این را در تسخیر ما قرار داد، ما را مسلط بر آهنِ به این بزرگی کرد. در بدن و روح انسان هم همین وضعیت است. از همه این‌ها عجیب‌تر و مشکل‌تر، آن روحی است که در انسان آفریده شده و در یک سطح پایین‌ترش در همه‌ی حیوانات آفریده شده است. اگر در هر گوشه از آن چیز‌هایی که خدا آفریده تغییری پیدا شود در خلقت این موجود هم تغییر پیدا می‌شود، از انجام کار اولیه‌ی خود می‌ایستد، کار دیگری می‌کند. هواپیما هم وقتی نتوانست بالا برود، اگر قبلا خبر بشوند، همینطور در زمین به مثل یک ماشین یک کار کوچکتری انجام می‌دهد، این اندازه پیچ و مهره در وجود یک اتومبیل هست، در وجود انسان خیلی بیشتر هست. به طوری که وقتی می‌خواهند تحقیق کنند برای هر رشته‌اش یک عده‌ی خاص، یکی می‌شود متخصص غدد (غده‌ها). تمام غده‌هایی که شما فکر می‌کنید که ممکن است در بدن زائد باشند، یک وظیفه‌ای دارد. خدا گوشت و پوست و اعصاب را بی‌خود مصرف نکرده که یک تکه‌ای از چیزی زیادی باشد، نه. هر چیزی را که آفریده یک مصلحتی دارد.

خودش چون فرموده است که: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً (بقره/30)  من روی زمین این همه موجودات و مصنوعات عجیب و غریب آفریده‌ام، این‌ها به سهولت به من دسترسی ندارند، می‌خواهم که ارتباط داشته باشند. چندین متخصص آفریده است. البته همه این‌ها وکیل خدا هستند همه‌ی انسان‌هایی که آفریده از اول گفته من در روی زمین برای خودم خلیفه می‌گذارم البته نه اینکه در همه کارها اختیار دارد. شما وقتی کاری دارید وکیل می‌گیرید، یک وکیلی می‌گیرید برای اینکه به شهرداری برود و کارهایتان را انجام دهد، یک وکیلی می‌گیرید برای اینکه بچه‌ها‌یتان را به مدرسه ببرد و اسم‌شان را بنویسد، هر وکیلی برای یک کار است. البته وکیل کلی که شاید منظور از وکیل فقط همان باشد، آن کسی است که خداوند معنویت و اختیار این موجود، این ماشین بدن را به دستش سپرده است. ولی از یک جهت همه این‌ها مثلا طبیب وکیل خداست البته اگر توجه به خدا نکند خب خیانتی است که به کارش کرده است. خیاط وکیل خداوند است باید برای شما لباس بدوزد اگر دقت نکند خیانتی است که به موکلش کرده یعنی به خداوند کرده است. حالا دستتان که به همه‌ی دیگران که نمی‌رسد، این وکلا خیانت می‌کنند، خیانت‌های کوچک‌کوچک. مثلا با یک شیر فروش تعهد کرده و قرار داد بسته‌اید که هر روز برای بچه‌ی شما شیر بیاورد. اگر نیامد و تنبلی کرد و گفت: صبح مشغول صحبت بودیم حیفم آمد که صحبت را قطع کنم، برایتان نیاوردم‌، این خیانتی است که به نظم خودش کرده است. ولی غیر از این در مواردی اجازه داده و خودش گفته که درستش کنید. تمام این پیچ و مهره‌هایی که خداوند جمع کرده با هم، و این وجود را که انسان باشد آفریده، برای هر قسمتی از آن یک متخصص آفریده در واقع یک وکیل گذاشته است. بنابراین شما نیازمند نیستید که مستقیم به خداوند، موکل اصلی مراجعه کنید. درست است که شفای بیمار، یا خدای نکرده شدت بیماری، همه‌ی این‌ها به دستور مستقیم خداوند انجام می‌شوند ولی برای شما راه [درمانش هم گفته است] گفته من متخصص معده آفریده‌ام، این شخص رفته درس خوانده و چیز یاد گرفته، آن‌ها را هم خدا یادش داده خدا می فرماید: عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (علق/5) وقتی بیماری اینجوری دارید به او مراجعه کنید، وقتی اعصابتان خراب است به متخصص اعصاب مراجعه کنید، منتها در ضمن یادتان باشد که این شفای بیمار یا خدای نکرده غیر از آن به خودش مسقیم مراجعه کنید ، در را نبسته، همیشه در باز است. به خودش مراجعه کنید منتها در بزنید آن‌قدر که در را باز کند. البته در زدن او اینجوری نیست مثل در زدن من. دیگر خودتان ببینید درِ رحمت الهی را چه جوری می‌توانید بزنید. این است که اگر شما مستقیم به خداوند بگویید: که آقا این را شفا بده می‌گوید من اگر می خواستم همینجوری بی‌زحمت شفایش بدهم اصلا مرض ایجاد نمی‌کردم، مرض ایجاد کردم برو پیش آن وکیلم که به او یاد دادم چه کار کند. منتها از رحمت خدا بخواهید. این‌که من همیشه ارجاع می‌دهم به طبیب و متخصص از این جهت است. سایر جاهایش را خودتان باید درست کنید. فرض کنید مریضی را می‌خواهید ببرید پیش دکتری، راننده تاکسی صدا می‌زنید راننده کمک می‌کند که این مریض را به آنجا ببرید، در آنجا پرستار کمک می‌کند، اینها همه کمک می‌کنند باید هم کمک کرد، ولی اصل مراجعه‌ی به آن طبیب است. مراجعه کنید و بعد هم از خدا بخواهید. ان‌شاالله که خداوند بیماری را از ما دور کند.

Tags