مادر زهرا زهتابچی: بعد از ۱۰ ماه بازجویی‌ها از دخترم ادامه دارد

جرس: زهرا زهتابچی، کار‌شناس جامعه‌شناسی و پژوهشگر علوم اجتماعی بیش از ۱۰ ماه است در سلول انفرادی نگهداری می‌شود. بازجویی‌ها از وی همچنان ادامه دارد و اولین جلسه دادگاه وی در بیستم مرداد ماه سال جاری برگزار شد.  

زهرا زهتابچی ۴۵ ساله، مادر دو دختر است که به دلیل شرایط حبس مادر خود در وضعیت روحی بدی بسر می‌برند. 
این محقق علوم اجتماعی در ۲۴ مهرماه سال گذشته توسط ماموران وزارت اطلاعات کلانتری میدان هروی در خیابان بازداشت شد و از آن زمان تاکنون تحت بازجویی و در انفرادی نگهداری می‌شود.

پس از بازداشت زهرا زهتابچی٬ همسرش سیدجواد خوش‌نیت برای اطلاع از وضعیت او پیگیری‌های خود را شروع کرد اما او نیز دستگیر و پس از مدت ۲۲ روز بازداشت آزاد شد.

وی پیش‌تر نیز در سال ۱۳۸۸ به دنبال یک نظرسنجی برای جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران با موضوع نظرسنجی از مردم درباره‌ نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، توسط پلیس امنیت تهران دستگیر شد اما پس از چند روز آزاد شد. 
متن کامل گفتگوی «جرس» با مادر زهرا زهتابچی در پی می‌آید:

خانم زهتابچی، لطفا در خصوص تاریخ و نحوه بازداشت دخترتان برایمان بگویید؟


۲۴ مهر سال ۱۳۹۲ یعنی مصادف با عید قربان، ماموران اطلاعات کلانتری میدان هروی٬ زهرا را در خیابان بازداشت کردند و از آن زمان در انفرادی بوده است که البته آقایان قبول نمی‌کنند در انفرادی بوده است.

مگر تنها در یک سلول نگهداری نمی‌شود؟


بله، دخترم تنها در یک سلول است اما به ما می‌گویند تنها بودن به معنی انفرادی نیست، بار‌ها به قاضی صلواتی و بازجویانش مراجعه کردم و مصرانه خواستم او را از انفرادی بیرون بیاورند اما نتیجه‌ای نداشت تا اینکه بعد از پیگیریهای مکرر تازه بعد از ۱۰ ماه و ۶ روز٬ پریشب یک زندانی مالی را پیش او فقط به مدت یکی دو روز فرستادند. بعد هم گفتند اگر یکبار دیگر حرف انفرادی بزنی پرونده برایت تشکیل می‌دهیم. گفتم شما به من مفهوم انفرادی را بگویید تا من دیگر حرفش نزنم؛ اگر منظورتان این است که دست و پایش زنجیر نیست به همین دلیل انفرادی محسوب نمی‌شود بله شما درست می‌گویید و دست و پای دخترم زنجیر نیست اما آیا نگهداری او تنها در یک سلول در بند ۲۰۹ انفرادی نیست؟ مدام هم به ما می‌گویند کسی را نداریم پیش او بفرستیم می‌خواهید یک قاتل را پیش او بفرستیم؟ گفتم او را به بند ۳۵۰ بفرستید یا یک انسان پیش او بفرستید اما گفتند صلاح نیست و شما نمی‌توانید برای ما تعیین تکلیف کنید که زهرا را کجا نگهداری کنیم.

تا چه مدت بعد از بازداشت از وضعیت و محل نگهداری او خبر نداشتید؟


اگر درست خاطرم باشد نزدیک دو ماه هیچ اطلاعی از وضعیت او نداشتیم و حتی وقتی همسرش بعد از بیست و دو روز آزاد شد از او پرسیدم خبری از زهرا دارد اما او هم هیچ خبری نداشت تا اینکه بعد از نزدیک دو ماه زهرا یک تماس تلفنی با من و دخترش گرفت.

در گزارش‌ها آمده که همسر زهرا هم مدتی در بازداشت بوده است؟


بله، وقتی زهرا را بازداشت کردند همسرش برای پیگیری مراجعه کرده بود که او را هم در‌‌ همان کلانتری میدان هروی بازداشت کردند و‌‌ همان شب بازداشت برای تحقیقات به اوین منتقل کردند تا اینکه بعد از بیست و دو روز از زندان آزاد شد.

در این ۱۰ ماه دادگاهی برای دخترتان برگزار شده است؟

تا بیست مرداد ۹۳ برایش دادگاه برگزار نکردند. در طی این مدت به تمام مراجع قضایی برای برگزاری دادگاه مراجعه کردم تا اینکه من از منبعی متوجه شدم ۲۰ مرداد روز دادگاهش است. روز دادگاه مراجعه کردم و اول به ما اجازه ندادند حاضر شویم و گفتند فقط زهرا و وکیلش باید در دادگاه حاضر شوند بعد از اصرار من٬ بالاخره توانستیم بالا برویم.

زهرا وکیل داشت؟


بله، یک وکیل تسخیری که در دادگاه حضور داشت البته وکیل فقط نیم ساعت قبل از برگزاری دادگاه توانست دخترم را ملاقات کند و با او حرف بزند و حتی ما هم نتوانستیم با او ملاقات داشته باشیم.

اتهام او چیست؟


اتهام او امنیتی است و می‌گویند عکس شهدای مجاهدین را می‌چسبانده است. زهرا در نوسازی شهرداری کار می‌کرد و اصلا سیاسی نبود. خودم آنطور که برداشت کردم به خاطر اعدام پدرش در دهه شصت است که زهرا می‌گفت پدرش بی‌گناه بوده و کاری نکرده که او را کشتند. وکیل زهرا به او گفته بود یک چیزی بنویس اما زهرا هم جواب داد که نمی‌تواند متنی را که قبول ندارد بنویسد و چرا باید دروغ بنویسد. در هر حال امیدوار هستم هرچه زود‌تر پرونده را ببندند و زهرا را آزاد کنند اما اگر خدای ناکرده مساله‌ای پیش بیاید از طریق دیگر پیگیری می‌کنم.

بعد از اولین جلسه دادگاه آیا رایی برای او صادر شد؟


دادگاه هنوز ادامه دارد قاضی صلواتی گفت پرونده باید دوباره به دادسرا برود و کار‌شناسی شود. در موردی هم که گفته‌اند زهرا توهین به رهبری کرده باید در مورد آن نظر دهند و پرونده کامل شود.

پس بازجویی‌ها هنوز ادامه دارد؟


بله، روز دوشنبه بازجویی دارد تا بازجو نظرش را بدهد. در بازجویی‌ها هم خیلی تحت فشار است البته نه فشار فیزیکی اما تحت فشار روحی است.

با توجه به نگهداری او در انفرادی و شرایط بازجویی‌ها٬ وضعیت روحی‌اش چطور است؟


زهرا سعی می‌کند روحیه خودش را جلوی بچه‌هایش حفظ کند اما همه می‌دانیم که فشار ۱۰ ماه انفرادی کم نیست. یک دختر یازده ساله دبستانی دارد و یک دختر دانشجوی بیست و یک ساله. اما با تمام مشکلات هم زهرا و هم اعضای خانواده سعی می‌کنند به هم روحیه بدهند تا این روز‌ها تمام شوند. در این مدت فشار زیادی بر دخترانش وارد شده است و بسیار حساس شده‌اند. دختر کوچکش بسیار حالش بد است و روحیه‌اش به هم ریخته و حرفهایی می‌زند که متوجه می‌شوم خیلی تحت فشار است به آقای صلواتی هم گفتم آیا حاضرید زندگی یک خانواده چهار نفره از هم بپاشد، اما گفتند پرونده باید روند خود را طی کند. دختر بزرگش هم که اصلا سیاسی نیست و خانواده همسرش هم نمی‌خواهند وارد مسائل سیاسی شوند الان هم به خاطر مراعات حال آن‌ها سکوت کرده‌ام ضمن اینکه اصلا فکر نمی‌کردم اینقدر او را در انفرادی نگه دارند و طول بکشد.

در پایان صحبتی با مسئولین دارید؟


درخواستم از مسئولین قضایی این است که هرچه زود‌تر به این پرونده رسیدگی کنند و زهرا را آزاد کنند.