مجلس صبح چهارشنبه ۲۲-۵-۹۳ (نقل مطلب با ذکر منبع -اعتدال و میانه روی و صلح طلبی-تفکر و تدبر-استخاره- مخدوش شدن نیت)

006

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

مطالبی که در کتابها نوشته شده (کتابها را می‌خوانید) آن‌ها محرمانه نیست، می‌توانید از کتاب نقل کنید. منتهی همیشه این احتیاطِ دقیق و همیشگی را داشته باشید که اگر نقلِ مطلبی می‌کنید مأخذش را هم بگویید. مثل خیلی از اخبار، یک خبری هست مثلاً از اخبار معاویه ساز است شما در یک کتاب می‌خوانید پیغمبر فرمود آن آیه‌ی عذاب در مورد علی است و آن آیه‌ی رحمت درباره‌ی کشنده‌ی علی، ابن ملجم است. این را همین‌طوری بخواهید نقل کنید یعنی شما همین اعتقاد را دارید؟ نه! پس باید بگویید به قول فلان‌کس که لعنت‌الله علیه اینطور گفته است. بعد هم به میل خودتان [محتوا] را تغییر ندهید. یک بهانه‌ای حالا که هست می‌گویند چاپ غلط بوده، نخیر این این‌طوری است. این سوال گو اینکه جواب نداشت و خود سوال اصلا بی‌مورد بود ولی چون پرسیده بودند خواستم بگویم.

مسئله مهمی که در همه‌ی گوشه‌ی زندگی، هر قدمی برمی‌داریم با آن برخورد می‌کنیم مسئله اعتدال و میانه‌روی است. البته ما طرفدار اعتدال و میانه‌روی هستیم ولی همان‌هایی که خودشان اعتقاد به اعتدال و میانه‌روی دارند با ما خوب نیستند. در واقع می‌گویند این حقی است که ما باید بگوییم. حرف حق وقتی حق است که ما گفتیم اگر دیگری بگوید حق نیست. یکی هم مسئله صلح‌جویی و صلح‌خواهی است. ما اصلا اهل جنگ نیستیم. خداوند نخواسته که دو چیز را بیافریند که هر دو با هم جنگ کنند. العیاذبالله خداوند که مثل بعضی انسانها نیست که دو تا خروس جنگی می‌آورند با هم جنگ کنند، تماشا کنند، نه! اهل صلحیم ولی همین‌هایی که دم از صلح می‌زنند باز با ما خوب نیستند می‌گویند صلحی که شما درست کنید به درد ما نمی‌خورد، ما صلحی می‌خواهیم که همه خفه بشوند. اگر همه خفه بشوند صلح برقرار است، خیلی خوب است. ولی ما می‌گوییم همه بیدار باشند و در حال صلح. اگر رضایت خدا هم در نظر داریم باید این فکر را بکنیم وقتی پیغمبر می‌فرماید: إنی اباهی بكم الامم یوم القیامة من در روز قیامت به همه افتخار می‌کنم که پیروان من (یعنی مسلمان‌ها) از همه بیشتراند، هر چه که هست خدا آفریده بنابراین خدا هم همین‌طور خوشش می‌آید. این است که باید بیدار باشیم و اهل صلح باشیم تا خداوند خوشش بیاید، راضی باشد. اما این حاشیه بود.

اعتدال که گفتیم در همه چیز است. در همین صلح هم هست منتهی ما می‌گوییم در صلح هیچ چیزی را نباید از بین برد ولی آنچه مزاحم صلح است باید از بین ببریم. در همه جا، در همه‌ احوال زندگی این اعتدال و در واقع این میانه‌روی هست، در خصوصیات اخلاقی ما خودمان (انسان‌ها) می‌بینید. بعضی‌ها، اینکه می‌گوییم بعضی‌ها، بعضی اوقات خود آدم این‌طوری است. بعضی اوقات فکر می‌کند که از او بهتری نیست، از خودش بالاتری نیست بعضی وقت‌ها فکر می‌کند از خودش پَسْتری نیست. هر دوی آن در حالت هوشیاری یعنی در وقت معمولی زندگی، غلط است. مثل خود جنگ است که چند بار مثال زدیم. در جنگ‌ها بین دو قشون و دو لشگر گاهی رجز می‌خوانند یعنی خودش را خیلی بالا می‌برد، گاهی خیلی فروتنی می‌کند خودش را خیلی پایین می‌گیرد. نتیجه‌اش چه می‌شود؟ نتیجه‌اش جنگ می‌شود. ما که از اول با جنگ مخالفیم بنابراین کسی که با جنگ مخالف است نه رجز می‌خواند و نه کوتاه می‌آید.

انحراف شخص از اعتدال، علائم خاصی هم دارد. خیلی‌ها می‌گویند می‌ترسیم به هرکاری دست می‌زنیم، خراب در می‌آید نه! این را اگر روانشناسان برای‌تان تحلیل کنند می‌گویند که شما از خودتان خیلی پرتوقع هستید خیال می‌کنید که از شما هیچ خطایی نباید سر بزند. البته این ایده‌آل هست. همه دل‌شان می‌خواهد ولی به صورت کامل جز در چهارده معصوم که ما می‌گوییم، نیست. فقط چهارده معصوم هستند که هیچ خطایی ندارند والّا همه دچار خطا هستند. حتی بعضی‌ها مثلا از شیعیان، از سایر مسلمین به عصمت پیغمبران هم معتقد نیستند. پیغمبر هم بشری است مثل ما. منتهی در کار نبوتش خطا نمی‌کند والّا در سایر موارد ممکن است خطا بکند. این کسانی که خیلی از خودشان توقع دارند، داشتن این توقع صحیح است ولی گمان نکنند که این امر در موردشان اجرا شده است، احتمال بدهند هر کاری که می‌کنند ممکن است خطا باشد. هر کاری که می‌کنند نه! هر چه خودشان فکر می‌کنند ممکن است خطا باشد. ممکن است خطا باشد، ممکن است خطا نباشد. منتهی آن شخصی که از خودش خیلی توقع دارد و خودش را بالا‌بالا در فکر می‌داند آن شخص توقع ندارد هیچ خطایی ازش سر بزند. نه! باید توقع داشته باشد خطا هم از او سربزند خطایش را اصلاح کند. بنابراین نترسید از نتیجه‌ی فکر خودتان عمل کنید. بعضی بعکس خودشان را خیلی کوچک و حقیر می‌دانند و اصلا جرأت نمی‌کنند هیچ کاری کنند برای اینکه هر کاری که می‌کنند خودشان خیال می‌کنند که دیگر خوب نیست، بد انجام دادند. در هر چیزی توقع بدی دارند، این هم خوب نیست. خداوند عقل و فکر را برای همین آفریده است. باید فکر کنند آنچه که لازمه‌ی زندگی بشری و فکر بشری است انجام بدهند نتیجه‌اش هر چه باشد باید دنبالش بروند هیچ ایرادی هم ندارد. ممکن است فرض بفرمایید به یک نفر از اینجا ماموریت می‌دهند که به استرالیا برود، این شخص بلند می‌شود می‌رود در این هوای گرم لباس خیلی کمی با خودش می‌برد، به آنجا می‌رسد یخ می‌کند، می‌گوید ای وای دیدی من این کارم هم اشتباه بود، لباس برنداشتم. خوب حقش این است برای اینکه از وضعیت آنجا اطلاعی نداشتید، این عیب تو نیست عیب آن جهل است اگر که عیب باشد. بنابراین در کارها فکر لازم را کنید.

در مورد استخاره؛ خیلی وقت‌‌ها استخاره کنید. استخاره از لحاظ اینکه دل‌تان بخواهد که خداوند راه صحیح را به شما نشان بدهد، است. توقع اینکه خداوند دست‌تان را بگیرد و مثل کودک‌ها ببرد را نداشته باشید. خداوند راهنمایی می‌کند به چه وسیله؟ فکر شما. شما خودتان فکر کنید. فکرتان همیشه به اختیارتان نیست، که از این راه بروید یا از راه دیگری بروید. این خداوندی هست که یک فکر خاصی یا نتیجه‌ی فکری را در ذهن شما وارد می‌کند و شما را به پیروی از آن وا می‌دارد. بنابراین مقدمات فکرتان، یعنی استدلال‌تان برای خدا باشد مسلماً آن راهی که نشان داده می‌شود، خیرتان در آن است. محکم باشید و به یاد خدا همیشه باشید. مهم‌ترین چیز هم این است که نیت‌تان به یاد خدا بودن است. منتهی این نیت گاهی خیلی مخدوش می‌شود، مخدوش یعنی لکه‌دار می‌شود. مثلا خیلی وقت‌ها شما به درویشی علاقمند هستید، اعتقاد دارید، دل‌تان می‌خواهد کوچه و بازار می‌روید درویش باشند، این میل در شما هست. در خیابان  یا جایی دیگر صحبت می‌کنید بعد می‌بینید دو نفر بحث می‌کنند، در آنجا مفصلا سخنرانی می‌کنید به خیال خودتان به نفع درویشی، که درویشی خوب است، چنین است ما خودمان درویش هستیم ولی در اینجا این فکر یا شیطنت گول‌تان زده است.

Tags