مجلس صبح چهارشنبه ۱۸-۰۴-۹۳ (رعایت آداب و رسوم هر جامعه -شرع و عرف- درآوردن لباس عزا و پوشیدن لباس شادی-خانم‌ها)

008

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

یک بار گفتم حرکاتی که مربوط به این مجلس نیست انجام ندهید دست بلند کردن معنی ندارد. دو روز من استراحت کردم (اسمش استراحت است) مدت‌ها پیش، دو-سه سال پیش دکتر چشم‌پزشک که می‌رفتم گفت هر دو چشم را باید عمل کنید. اسمش عمل است والّا عملش چیز مهمی نیست. من مشکلی ندارم ولی خیلی ضعف [جسمی] دارم همه‌اش مربوط به عمل نیست مربوط به بی‌عملی است.

هر جامعه‌ای یک عادات و رسومی دارد و برای بسیاری از آن عادات و رسوم یک علامتی هست. مثلاً علامت احترام که در جامعه‌ی ما تعظیم است. که البته این تعظیم کشیده شود بجای اینکه با ادب و احترام درونی توأم باشد با تملّق در دستگاه‌ها که می‌بینیم باشد این تعظیم، تعظیم‌تر می‌شود. خداوند فرموده برای مَثل، ما هر چه بدانیم می‌گوییم. خداوند می‌گوید، ممکن است یک پشه یا [موجود] کوچک‌تر هم مثال بزنیم، چون در مَثل مناقشه نیست. بنابراین در هر محیطی و جایی بر حسب آن محیط باید رفتار کرد. [یک نوع حالت خاص دست دادن] در ایران یک ناسزا است در فرنگستان قدیم یک اظهار محبت و پیروزی است. یا مثلا همین که دو انگشت را نشان می‌دهند، علامت پیروزی است. افرادی که این‌کار را انجام می‌دهند علامت‌شان این است، در ایران علامت شادی و پیروزی است. این v از حرف اول کلمه ویکتوری(=پیروزی) گرفته شده که با v نشان می‌دهد. در ایران هم این امر متداول شده، اشکال ندارد. ولی منظور هرچیزی به جای خودش. یکی از این چیزها که در جای خودش مؤثر است مسائل شریعتی و طریقتی (شرع و عرف) است. خیلی از شعرهای، شعرای قدیم (نه این شعرا، که شعری می‌گویند به همان معنایی است که گفته‌اند (معنای ظاهری)، معنای دیگری ندارد) مثل سعدی، حافظ و … اگر از یک مرد اهل شریعت بپرسید، شعر سعدی را طوری معنی می‌کند که علامت کفر می‌داند. یک عارف این شعر را چنان تعریف می‌کند که حد اعلای عرفان است. مثلا این شعر سعدی که می‌گوید:

به جهان خــرم از آنم که جهان خرم از اوست

این را همه می‌توانند معنی کنند، معنی‌اش معلوم است. مصراع دوم:

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

این را اگر یک فرد شریعتی معنی کند، فوری می‌گوید [سعدی] کافر و فاسق است. عاشقم بر همه عالم! که همه عالم از اوست. می‌گوید لابد یک طرفی داشته که خیلی ثروتمند بوده، همه‌ی عالم متعلق به او بوده است. حال آنکه سعدی این را در وقتی گفته که از افتخارات عرفان است. به همین طریق هم وقتی می‌خواهید سوال کنید، شعری که می‌گویید حافظ یا سعدی گفته، ببرید مثلاً یکی از همین افراد شریعتی که در تلویزیون و رادیو می‌بینید، معنی کند یک طور [خاصی] معنی می‌کند و یا می‌گوید اصلاً شاعرِ اهل معنایی نبوده است. همانطوری که گفتند، مولوی اصلاً شیعه نبوده، خیلی متشکرم که نگفتند کافر بوده، می‌گویند مولوی سنی بوده است. آن شعرش که را نمی‌بینند که می‌گوید:

از عـلی آمـوز اخـلاص عـمل  /   شیر حق را دان منزه از دغل

به همین طریق شما سؤالی هم که دارید، ببینید سؤال‌تان شریعتی است یا طریقتی. یک چیزهایی هم در این وسط هست، مثلا از من پرسیدند فطریه چقدر است، مسلماً باید هم انجام داد. فرض کنید من کتاب‌های دبیرستان را که خواندم اگر از من امتحان بگیرند، رد می‌شوم، برای اینکه همه‌اش را یادم نیست، پایه بوده اما [آن‌ها را یاد گرفتم که] چیزهای بالاتر را یاد بگیرم. من حالا کمتر به کتب فقهی مراجعه می‌کنم، خوشبختانه حقوق ما (حقوق مدنی) یک‌مقدار زیادی همان دستورات شرعی است. ولی شما اگر سؤالی در این زمینه دارید، آقای کاشانی هستند، خودشان هم این مطالعات‌شان را ترک نمی‌کنند، از آقای کاشانی بپرسید. از آقای محجوبی اگر بپرسید فحش‌تان می‌دهد، بستگی به حال هرکسی دارد، آقای محجوبی در این عوالم نیست.

از من پرسیده ما جشن عروسی داریم، جشن بگیریم یا نه؟! بله من که گفتم. اولا گفتم از اینکه برای تسلیت به من همه اقدام کردید خیلی متشکرم، ممنونم. ولی خواهش می‌کنم از آنهایی که لباس عزا داشتند، در بیاورند لباس شادی بپوشند. شادی برای اینکه انشاالله خداوند دعاهای ما را قبول می‌کند اولاً رفتگان را می‌آمرزد، ثانیاً خود ما را هم می‌آمرزد. به ما درب باغ سبز را نشان می‌دهد که برویم انشاالله، رفتیم هم درش را باز می‌کنیم. من مطلبی ندارم شما اگر سخنرانی دارید بفرماید.

Tags