مسیح مهاجری: به چه مجوزی به میرحسین تهمت می‌زنید؟ شما چه‌کاره‌اید که حکم صادر می‌کنید؟

masih mohajeriکلمه: حجت‌الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری درباره ی اتفاقات سال ۸۸ و رفتاری که با نخست وزیر امام شد معترض است و می گوید: پرونده‌ای است که آن را باید دستگاه قضایی رسیدگی کند. چون این وظیفه دستگاه قضایی است و خود آنها هم باید در آن دنیا پاسخگو باشند. اما به چه مجوزی هرکسی یک حکمی را برای آقای موسوی تعیین می‌کند؟ به چه مجوزی هرکسی هر تهمتی را که بخواهد به او نسبت می‌دهد؟ کسی حق چنین کاری را ندارد و دستگاه قضایی رسیدگی خواهد کرد و تصمیم‌گیری خواهد نمود. اگر کسی بخواهد در مورد حکم قضایی اظهارنظر کند آنوقت افرادی وجود خواهند داشت که انتقادی داشته باشند. لیکن زمانی که دستگاه قضایی حکمی صادر نکرده، شما‌ها چه کار‌ه‌اید که این حرف‌ها را می‌زنید؟

او در گفت و گو با روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه ی سخنان خود می افزاید: اصلا یک عده‌ای هستند که شعار می‌دهند و حکمشان را هم صادر می‌کنند، اینها با اخلاق اسلامی جور در نمی‌آید. ما نظام جمهوری اسلامی را داریم که این حرف‌‌ها در کار نباشد و کارها طبق موازین و قانون باشد. در این بین بعضی‌ها انتقام‌گیری می‌کنند و بعضی‌ها خود شیرینی می‌کنند که ما هم هستیم. در صورتیکه که هیچ اطلاع و آگاهی از مسایل مربوط به حزب ندارند و فقط برای اینکه خود‌شان را مطرح کنند این حرف‌ها را می‌زنند. یکی از دلایلی که این حرف‌ها را می‌زنند مطرح کردن خودشان است. خوشبختانه مردم به این مطالب اهمیت نمی‌دهند و اعتباری برای افرادی که بی‌سند صحبت می‌کنند قایل نمی‌شوند.

وی همچنین در پاسخ به این سوال که چرا پرونده به همین شکل رها شده و محاکمه صورت نمی‌گیرد و یک پاسخ کاملی به افکار عمومی داده نمی‌شود؟ می گوید که این سئوال بنده و همه است ولی جواب آن را بنده نباید بدهم و دستگاه قضایی باید پاسخگو باشد و این دستگاه تا به حال جوابی نداده است.

مهاجری با انتقاد از برخی اظهار نظرها می گوید: البته در همین حرف‌های این آقایان که شما اشاره کردید، آمده که اگر دستگاه قضایی آنها را در حصر نگه نمی‌داشت، مردم آنها را می‌کشتند. اولا که این حرف صحیح نیست ثانیا باید دید آیا خود ایشان راضی هستند که به این بهانه نگه داشته شوند. دستگاه قضایی وظیفه دارد به آنچه را قانون گفته عمل کند. ما چون مسئولیتی نداریم اگر هر جوابی بدهیم درست نیست.

مدیرمسئول روزنامه جمهوری با اشاره به گروه بندی های داخل حزب جمهوری در ابتدای اتقلاب می گوید: یک گروه خود آقای بهشتی و مؤسسین بودند که روحانی بودند، حوزه‌ای بودند و تفکر روشن انقلاب بودند. گروه دیگر مؤتلفه بودند که خود یک حزب بود و تقریبا یک صنف، چون اکثر اعضای آن افراد کاسب و بازاری بودند و الان هم هستند. علی‌رغم اینکه متدین بودند ولی به هر حال یک گرایش فکری خاصی داشتند بنابراین در همان زمانی که در حزب بودند کارهای تشکیلاتی خود را هم انجام می‌دادند. گروه دیگر، گروه آقای مهندس موسوی بود که بنده و سرحدی‌زاده و… حلقه‌‌های اولیه آن بودیم که بعد‌ها که آقای بهشتی به شهادت رسیدند آقای سید محمدرضا بهشتی و آقای جواد اژه‌ای هم به ما پیوستند. گروه‌ ما علی‌رغم اینکه آقای بهشتی و موسسین حزب را قبول داشتیم، اما با بخش‌های دیگر حزب حرف‌هایی داشتیم. حتما جالب است بدانید که آقای دکتر آیت هم جزء شورای مرکزی بودند و شما ببینید که چقدر با تفکرات حزب فاصله داشت.

وی در ادامه با بیان اینکه آقای آیت به دلیل برخی حرف‌ها که به آقای مهندس موسوی نسبت داده بودند توسط آقای بهشتی توبیخ شد، تشریح می کند که وی بعدها گفته که این حرف‌ها را هیچ گاه نگفته‌، اما مهاجری تاکید می کند که در آنجا حضور داشته و شاهد آن بوده است.

مسیح مهاجری می گوید: آقای بهشتی به دکتر آیت گفتند که ما آقای موسوی را به عنوان وزیر امور خارجه معرفی کردیم و شما حق ندارید در جلسه رأی اعتماد مجلس با او مخالفت کنید. شهید بهشتی گفتند: شما در نظر خود می‌توانید مخالف باشید اما چون در تشکیلات حزب هستید حق ندارید مخالفت کنید و اگر مخالفت کنید من شما را محاکمه حزبی می‌کنم و از تشکیلات اخراج می‌کنم. اما آقای آیت حتی بعد از شهادت آقای بهشتی در جلسه رأی گیری مجلس مخالفت کرد ولی مهندس موسوی رأی آورد و به وزارتخارجه رفت.

وی با ابراز تاسف از این که درباره همین ماجرای آقای آیت در سال‌های اخیر، افرادی متأسفانه دروغ‌هایی به مهندس موسوی نسبت دادند که آدم اصلا تعجب می‌کند، می گوید: بعضی از آنها پیشانی‌‌شان پینه بسته است ولی این دروغ‌ها را گفتند. من به بعضی از آنها نامه نوشتم که اگر کسی الان نیست که از خود دفاع کند، خدای او که هست! آیا اگر کسی گرفتار یک مشکلی شد، شما باید هر چه دلتان می‌خواهد بگوئید؟

مسح مهاجری در پاسخ به اینکه یکی از اعضای هیئت مؤتلفه در گوشه و کنار مطرح می‌کند که امام خمینی(ره) به این دلیل با توقف کار حزب جمهوری اسلامی موافقت کردند که معتقد بودند تیمی در کادر مرکزی وجود دارد که سلیقه‌ها و عقاید خود را بر افکار و برنامه‌های رهبری نظام رجحان و برتری می‌دهند. بطور مثال از کسانی نام می‌برد از جمله آقای مهندس موسوی که به دنبال این هدف بودند و می‌گویند که امام هم به همین دلیل مخالفت کردند که فعالیت حزب ادامه پیدا کند، تاکید می کند که این کذب محض است.

وی در ادامه می افزاید: دلایل زیادی وجود داشت که امام نگران باشند که فعالیت این حزب ادامه پیدا کند. یکی از این دلایل، خود همین شخصی بود که آن زمان مسئول سازمان شهرستان‌های حزب بود و افکار شخصی خودش را و افکار مؤتلفه را به نام حزب در شهرستان‌ها ترویج می‌کرد و اختلاف ایجاد می‌کرد و همین اختلافات مشکلاتی در شهرستان‌ها ایجاد کرد و به گوش امام رسید و امام دستور توقف فعالیت حزب را دادند و نگران آقایان آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌‌الله هاشمی شدند و گفتند من نگران هستم که مشکلاتی پیش بیاید برای حزب و به نام شما تمام بشود و شما لطمه ببینید. فلذا بهتر است که فعالیتهای حزب متوقف بشود.

به گفته ی مهاجری یکی از مهم‌ترین دلایل توقف کار، خود این شخص بود. اصلا هیچ ربطی، این ماجرا به مهندس موسوی و دوستان آقای مهندس موسوی نداشت.

وی می گوید: این که دریک جایی من دیدم که گفته شده اخبار سری حزب توسط آقای موسوی به بیرون منتقل می‌شد، اصلا یک همچنین چیزی وجود نداشت و به هیچ و جه خبری سری وجود نداشت. علاوه بر آن آقای موسوی عموما در جلسات شورای مرکزی حضور نداشت. در روزنامه مشغول کارهایشان بودند و خیلی کم در جلسات شورای مرکزی شرکت می‌کردند یعنی زمانی که ضرورت داشت حضورشان در جلسات شرکت می‌کردند و اصلا اهل این صحبتها نبود که بخواهد خبرکشی بکند و مطلبی را به کسی بگوید.

این عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی می گوید: نصیحت می‌کنم این شخص را که ایشان در سنی نیستند که کینه‌توزی نسبت به یک آدم شریف مثل آقای مهندس موسوی داشته باشند. من توصیه می‌کنم به ایشان که مثل آقای عسگر اولادی که در ماه‌ها و روزهای اواخر عمرشان مطالبی گفتند و خود را نسبت به آقای موسوی و کروبی بری الذمه و راحت کردند، این کار را بکند خودش را نجات دهد چون در روز قیامت باید جواب پس دهد.

وی همچنین می افزاید: البته این را هم اضافه می‌کنم که اگر این شخص نصیحت مرا نپذیرد و به این کارها ادامه دهد، بنده مطالبی را از برخوردها و مسایلی که او در داخل حزب داشت، در معرض افکار عمومی قرار می‌دهم که پشیمان شود. کسی که امکان این را ندارد که جواب او را بدهد به چه مجوز شرعی اصلا صحبت می‌کند؟‌ باید یک وقتی را تعیین کرد و خود آقای موسوی حضور داشته باشند و در یک مناظره آقای موسوی بتواند جواب دهد. ولی زمانی که کسی حضور ندارد و نمی‌تواند پاسخ دهد این جور حرف زدن خلاف اخلاق است و البته افرادی مثل ما که بودیم و دیدیم که چه مسایلی گذشت نمی‌‌گذاریم و مطالب را می‌گوییم و باز هم نصیحت می‌کنم که ایشان به این حرف‌ها ادامه ندهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری در پاسخ به این نکته که به نظر می‌رسد حرف‌های این شخص چیزی بیش از یک اختلاف‌نظر سیاسی می‌باشد و به یک انتقام‌جویی شبیه است، تصریح می کند: همان زمان که آقای موسوی نخست‌وزیر بود و مسایل مربوط به حزب در جریان قرار داشت، چون افکار آقای مهندس در مسایل اقتصادی افکاری بود که این افراد نمی‌پسندیدند، طبعاً دو دیدگاه وجود داشت، یکی دیدگاه اقتصاد بازار بود و دیدگاه دیگر اقتصاد دولتی. این آقایان در همان زمانی که در حزب موتلفه بودند این اختلافات را طوری پیش می‌بردند که خلاف مروت و اخلاق اسلامی بود.

به گفته ی وی وقتی امام از دولت آقای موسوی تعریف می‌کردند، آنها سکوت می‌کردند. حتی در حوزه‌های حزبی به نحوی خلاف واقعیت می‌گفتند. اما وقتی امام از آقای موسوی انتقاد می‌کردند،‌ سریعا واکنش نشان می‌دادند و حرف امام را تأیید می‌کردند. این که اخلاق نیست و اصلا درست نیست.

مدیرمسئول روزنامه جمهوری می گوید: از همان زمان این روحیه وجود داشت به همین دلیل خود من از آن زمان مقالات و سرمقالاتی در روزنامه می‌نوشتم که در آنها می‌گفتم، کسانی هستند که سنگ ولایت فقیه را به سینه می‌زنند ولی به ولایت فقیه معتقد نیستند. یعنی به ولایت بر فقیه معتقد هستند. ولایت بر فقیه یعنی اگر همان چیزی را که ما می‌گوییم ولی‌فقیه هم بگوید خوب است و در غیراینصورت خیر. این اعتقاد تا الان هم باقی مانده و خیلی از این حرف‌هایی که این‌ها می‌زنند بر این پایه است.