چرا مدعیان ولایت در مسجد آیت‌الله دستغیب قرآن را به آتش کشیدند؟

آیت الله سید علی محمد دستغیبعلی مطهری، از معدود نمایندگان مستقل و آزاده مجلس، در سخنرانی اخیرش در دانشگاه تهران پرده از حقیقتی برداشت که کمتر کسی مطلع بود. او گفت: “حرفی که آیت‌الله دستغیب در مجلس خبرگان بعد از اتفاقات سال ۸۸ زد این بود که آقایان موسوی و کروبی وخاتمی بیایند در مجلس حرف بزنند که مسجدش را آتش زدند و بیرونش کردند.‎”

به گزارش کلمه، خبر حمله وحشیانه عناصر وابسته به سپاه و بسیج به مسجد قبا در شیراز در روزهای هشتم و یازدهم دی ماه ۸۸ و نیز روز قدس سال بعد، همان زمان در رسانه ها منتشر شد. اما اکنون فرزند شهید مطهری از یکی از انگیزه های اصلی آمران و عاملان این تهاجمات پرده برداشته است.

به جرئت می توان گفت آیت الله سید علی محمد دستغیب تنها مرجع تقلیدی بود که از زمان تقلب در انتخابات ۸۸ تا همین حالا، بدون وقفه از اعتراضات مردمی پس از انتخابات و همراهی رهبران جنبش سبز با مردم حمایت کرده و موسوی و کروبی را دلسوزان اصلی نظام و نه دشمن آن، دانسته است.

این عضو مجلس خبرگان که به خاطر حق طلبی و فاش گویی خود در این پنج سال، تاوان سنگینی هم داد و بی حرمتی های بسیاری بر او و نزدیکانش روا داشته شده، پس از انتخابات ۸۸ هم در برخی جلسات مجلس خبرگان حضور یافت و با اتخاذ مواضع صریح و روشنگرانه، تبلیغات یکسویه حاکمیت را نقش بر آب کرد؛ به طوری که برخی اعضای هیئت رئیسه و دبیرخانه این مجلس تلاش کردند به بهانه های واهی، از حضور آیت الله دستغیب به جلسات بعدی خبرگان جلوگیری کنند.

بیشترین عصبانیت اعضای تندرو مجلس خبرگان، مربوط به وقتی بود که آیت الله دستغیب با ذکر آیه “الذین یستمون القول فیتبعون احسنه” فقهای عضو مجلس خبرگان را دعوت کرد به اینکه به نصیحت قرآن عمل کنند و در کنار تبلیغات پرحجم و یکسویه صداوسیما و دستگاه های حاکمیتی، سخنان موسوی و کروبی و خاتمی را هم بشنوند و از آنها برای ارائه توضیح به خبرگان دعوت کنند.

این پیشنهاد، که برآمده از آموزه های قرآنی و ایمانی بود، خشم تندروها را برانگیخت و چندی نگذشت که افراطیون با سرکردگی عناصری از سپاه و بسیج استان فارس، قصد کردند آیت الله دستغیب را از مسجدی که سالها در آن به تربیت شاگرد و تبلیغ معارف دینی مشغول بود، بیرون کنند و این مسجد را هم از چنگ منتقدان به در آورند تا مبادا دیگر کسی جرئت بیان سخنی خلاف رویه حذفی حاکم داشته باشد.

ماجرای حمله به مسجد آتشی ها (قبا) که یک بار در دی ماه ۸۸ صورت گرفت و بار دوم در شهریور ۸۹ تکرار شد، چنان جزئیات تکان دهنده ای دارد که از فرط افراط مهاجمان، به سختی قابل باور است. اینکه به نام ولایت، حرمت مسجد را زیر پا بگذارند و با سلاح گرم و سرد و ادوات شبه نظامی حمله کنند و شیشه ها را بشکنند و بنزین بریزند و مسجد را به آتش بکشند، تا جایی که قرآن ها بسوزد و فرش ها از بین برود و بخشی از کتابخانه مسجد نابود شود و … قابل باور نیست. اما در واقع اتفاق افتاده است.

گناه نابخشودنی مرجع تقلید شجاع شیرازی هم این بود که دیگر اعضای خبرگان را دعوت کرده بود به شنیدن صدای کسانی که حالا پس از پنج سال، هنوز کسی از حاکمان حاضر نیست صدای آنها را بشنود: عضو دفتر رهبری نامه می نویسد و آنها را به توبه فرا می خواند، اما حتی حاضر نمی شود پیگیری کند تا این نامه به دست مخاطبانش برسد.

آیت الله دستغیب اما نه فقط در سال ۸۸ و در جمع خبرگان، بلکه در تمام این سالها از حاکمان دعوت کرد که به جای حصر و ایجاد محدودیت برای موسوی و کروبی، حرف آنان را بشنوند تا به دلسوزی ایشان برای نظام و انقلاب پی ببرند.

تاوان انتقادات ایشان اما حمله عناصر مدعی ولایت به مسجد، هتک حرمت قرآن، حمله به منزل و خانواده این مرجع تقلید، انتشار مطالب دروغ درباره ایشان که حتی اعتراض فرزند شهید دستغیب را هم برانگیخت، و نیز صدور احکام سنگین قضایی از جمله حبس و تبعید برای یاران این مرجع تقلید و مدافعان مسجد قبا بود.

آیت الله دستغیب خود در سال ۸۹ در این باره گفت: در جریان اتفاقات محرم سال پیش نزدیک به هزار نفر کماندو آماده حمله به مسجد بودند، آب و برق و گاز مسجد را قطع کردند و همه چیز مهیّا بود تا مسجد را بگیرند. کاری هم نداشتند چند نفر کشته یا مجروح شوند. بنده در آن موقع از هیچکدام این جزئیات اطلاع نداشتم. لکن خدا بر زبانم جای کرد و به دوستان عزیز گفتم: «مقاومت نکنید، ما هیچ وابستگی به مسجد نداریم و اگر شده در صحرا نماز می‌خوانیم». اگر قرار باشد دلخوشی ما به این مسجد و اصحاب مسجد باشد هیچ فایده‌ای ندارد و معلوم می‌شود به خود دعوت می‌کنیم. اگر انسان هنری دارد باید مردم را به امام معصوم تحویل دهد و قلبشان را به سوی خدا برگرداند همچنانکه هنر حسین بن علی‌علیهما السلام این است. هر کسی متوجه ایشان می‌شود قلبش به خدا متوجه می‌شود و پاک می‌گردد. واقعاً برای بنده بهتر است که خودم از بین بروم تا یکی از اصحاب مسجد. مسجد را می‌خواهیم چه کنیم، باشد برای خودشان. البته این مسجد صاحب دارد و شهیدان صاحبش هستند و همانها نگهش می‌دارند.

این مرجع تقلید در جای دیگری در واکنش به حملات نیروهای شبه نظامی به مسجد قبا نیز گفت: بنده این مطلب را بارها عرض کرده ام که سپاه و بسیج و نیروهای نظامی نباید وارد سیاست شوند و به کار خود مشغول باشند و نتیجه این دخالت این می شود که با فتواهای عجیب و غریب و با توجیهات کذایی به مسجد حمله می کنند. این نوع عملکردها هم دنیای شخص را از بین می برد و هم آخرتش را. شما را به خدا مگر دست این دوستان ما چه بوده است؟! نه دستشان اسلحه بوده و نه باتوم و نه چیزهایی از این قبیل که از آنطرف اینطور از بالای مسجد نو( شهداء) به آنها تیراندازی کردید که اگر این ساچمه ها به کسی برخورد کرده بود الان عده ای کشته شده بودند. البته این لطف خدایتعالی و ائمه اطهار ع وشهدای مسجد بود که این اتفاق نیفتاد. خوب باید این سئوال را از آنها پرسید که این تفنگها را از کجا آورده اند؟ آیا از آمریکا یا روسیه و چین آورده اید ومی خواهید برای کشتن کسانی استفاده کنید که اهل ولایت ائمه اطهار هستند؟!

آیت الله دستغیب در سال ۹۰ نیز با دفاع از عملکرد موسوی در سال ۸۸ و با تاکید بر ادامه انتقادهای خود از حاکمیت به رغم تهدیدها گفت: بنده بین خود و خداى تعالى در میان انتقادات، هدفى جز عمل به تکلیف ندارم و مى ‏دانم که اگر نگویم، در جاى خود متوقف مى‏ شوم و حرکتى از لحاظ معنوى نخواهم داشت. فروبستن زبان از بیان حقایق و انتقادات، مؤثردیدن غیر خدا (شرک) است؛ یعنى اگر بخاطر حفظ مرید و حوزه و مسجد و ریاست خود سکوت کنیم، غیر خدا را لحاظ کرده ‏ایم. گذشته از این، هنگامى که بنده را در قبر مى‏ گذارند، مى‏ گویند: تو که مى‏ دانستى و علم داشتى چرا تخلفاتى را که دیدى تذکر ندادى؟ در آن زمان چه بگویم؟ بگویم: ترسیدم، از توهینها و تهمتها و از اینکه بگویند آمریکایى است، ترسیدم؟ بنده حتى قادر نیستم بدن خود را حفظ کنم؛ اگر چند نفر از همان به اصطلاح مخلصین بر سرمان بریزند و کتکمان بزنند، یا مشتى به پهلویمان بزنند، مى‏میریم – مانند خانم هاله سحابى که همین طور کشته شد – اما مهم نیست. یا اگر کسى در تشییع جنازه ‏مان نیامد و مانند آن بنده خدا شبانه دفنمان کردند باز هم اهمیتى ندارد. همه ما به اندازه خود تکلیف داریم.