عصیانگر و دروغگو قاضی نمی‌شود

عصیانگر و دروغگو قاضی نمی‌شوداین یادداشت توسط یکی از زندانیان بند ۳۵۰، پپیرامون یورش اخیر به این بند و کتمان حقیقت توسط مسئولان نوشته است.

پس از شش روز تکذیب و کتمان حقیقت و تحقیر و تمسخر و بی‌اعتنایی به فریاد همسران و مادران سرانجام آنان که با کمال وقاحت با شوهای تلویزیونی همچنان بر نظر باطل خود پای می فشارند و قهقهه مستانه به درد و رنج دیگران می زنند از منصب خود کنار گذاشته شد. رئیس سازمان زندان‌ها پس از رویت کامل فیلم روز پنج شنبه سیاه بند ۳۵۰ و آشکار شدن دروغگویی و کتمان حقیقت برکنار شد. اما آیا یک فرد دروغگو که قصد بر کتمان حقیقت و جلوگیری از دادرسی دارد، می تواند در جایگاهی قضایی تکیه زند. مگر نه آنکه اصل ۱۶۳ قانون اساسی در باب صفات قاضی آن را وابسته به تحقق شرایط در سطح شیعه می داند و از مهمترین صفات قاضی راستگویی، عدالت و حقیقت طلبی و غیره است. متن زیر نگاهی دارد به ویژگی قاضی در دستگاه مولى الموحدین امیر مومنان علی علیه السلام و تضاد آشکار آن با تصمیم قاضی القضات مبنی بر گماردن یک دروغگو در یک منصب قضایی است.

در کتاب تذکرةالاولیا اثر عارف جاودان عطار نیشابوری در ذکر امام احمد بن جندل داستانی بسیار تامل برانگیزی آمده است؛ از این قرار که فرزندش صالح قاضی اصفهان بود. طبقی نان برای امام فرستاد و وقتی فهمید این نان از سوی صالح است بعنوان قاضی القضات به آن اعتنا ننمود تا اینکه خادم ناگزیر شد آن را در آب دجله بیفکند که ماهیان از آن ارتزاق نمایند و وقتی امام از نان سراغ گرفت خادم ماوقع را شرح داد و از آن پس امام احمد بن جندل تا آخر عمر از ماهی دجله نخورد. امام احمد بن جندل رادمردی بود برآمده از دو تمدن ایران و اسلام که این چنین بود. این داستان از تذکرةالاولیا و آن صفاتی که امام علی در نهج البلاغه شرح می دهد این شائبه را ایجاد می کند که سیستم قضایی در ایران که‌ام القرای جریان تشیع را مدعی است به چه تاسی می کنند که آقای اسماعیلی پس از آن دروغ‌های بزرگ و ددمنشی که ارائه نمود از سمت اداره زندان‌ها به یک سمت قضایی ارتقاء درجه داده است.

براستی این آقا برآمده از کدام ضد تمدن ایران و اسلام است که چنین بیراهه رفتن بر چشم و دلش فضیلت محسوب می گردد. به گمان می توان پاسخ این پرسش را در خطبه هیجدهم نهج البلاغه جستجو کرد آنجا که امام می فرماید که دعوایی نسبت به یکی از احکام اجتماعی دارند و نزدیکی از قضات می برند و او مطابق به نظر خود رای می دهد و آنگاه همان موضوع به قاضی دیگری ارجاع می شود و او رایی مخالف با رای اولی صادر می کند و آنگاه هر دو به رئیس قوه قضاییه ارجاع می گردد و او هر دو رای را مورد تایید قرار می دهد و این در حالیست که خداوند واحد و پیامبر واحد و کتاب واحد است. آیا خداوند آنها را به اختلاف دعوت کرده و آنها اطاعت امر می کنند؛ یا اینکه آنها را از اختلاف رای نهی نموده و اینها عصیان می کنند. امام علی به صراحت چنین افرادی را عصیانگر خطاب نموده که هم دروغ می گویند و هم ضد و نقیض سخن می گویند. در حقیقت شایستگی مقام قضاوت را ندارند بلکه عصیانگر هستند.

آقای اسماعیلی دیروز بعنوان یک شخصیت قضایی با دروغ پردازی و وارونه جلوه دادن حقیقت اذهان عمومی را منحرف می کند و همه را دروغگو و خود را راستگو جلوه می دهد. و عجبا که به پاس این خدمت، مقام قضایی به او تقدیم می شود. آیا این عصیانگری نیست که ردای قضاوت به تن نموده، حال باید پرسید این آقا به کدامین فقه و شریعت اقتدا کرده است. دروغ را مباح بلکه واجب می داند. قطع یقین به فقه علی علیه السلام و شریعت محمد (ص) نبوده و با آن سازگاری ندارد. چنین فردی که لیاقت خود را در آزمون دروغگویی با بهترین نمره به اثبات رسانیده؛ آن هنگام که در ساختمان بی‌شکوه برآمده از آجر نفرت دادگاه اسلامی که از نام انقلاب تنها تابلوی برافراشته بر دیوارش را به ارث برده، حافظ کدامیک از اصول پاک انقلاب و نگهبان کدامیک از نوامیس خواهد شد و از کدامین حقوق ملت دفاع خواهد کرد و حق خواهد ستاند؟

بسیار جای تعجب است که آیا این حضرت علامه حلی در تبصره المتعلمین است که در خصوص بر شمردن صفات قاضی به اشتباه رفته و معتقد است که اولین ویژگی قاضی بیان حقیقت و پرهیز از دروغ است و اگر چنین باشد قطعا آقای اسماعیلی برای قضاوت شایسته خواهد بود و آن در یک صورت است و آن اینکه دروغگویی لازمه تصدی مقام قضایی باشد؛ اما ظاهرا چنین بر می آید که تصدی مقام قضایی نه ایمان داشتن به علامه حلی و نه ایمان داشتن به امام علی علیه السلام است که ایمان آوردن به منویات سیاسی و کاسب کارانه است.

این اميرالمؤمنين علي(ع) است که در عهدنامه مالک اشتر صفات افرادی را که لایق تصدی مقام قضاوت هستند را چنین بر می شمارند: از ميام مردم، برترين فرد نزد خود را براي قضاوت انتخاب کن؛ کساني که طمع را از دل ريشه کن کند و در شناخت مطالب به تحقيقي اندک رضايت ندهد؛ در شبهه‌ها از همه بااحتياط تر عمل کند و زبانش آلوده به دروغ نباشد با بازگش به حق پس از آگاهی به او دشوار نیایید کسي که ستايش فراوان، او را فريب ندهد و چرب زباني، او را منحرف نسازد و چنين کساني بسيار اندک هستند. الحق که بعد از آن گزارشی که آقای اسماعیلی ارائه نمود می توان دریافت که تا چه حد ویژگی‌های ایشان با مطالبی که امام علی (ع) برای قضات بر شمرده مطابقت دارد، نه زبان به دروغ آلوده کرد و نه از تحقیق و تفحص به کم رضایت داد و نه با قبول رشوه پست قضایی پا بر روی حق گذاشت و نه بر اثر چرب زبانی منحرف شد هنوز زود باشد که دریابیم اینان مومن به کدامین شریعت هستند و در پیشگاه کدامین فقه زانو زده اند.

“همای گو مفکن سایه ی شرف هرگز، در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد”

کلاس اولی بند ۳۵۰
سوم اردیبهشت ۱۳۹۳