دکتر صابری از آرا و احوال شیخ ابوالقاسم گورکانی می‌گوید: پدر فرهنگ طلایی قرن پنجم

دکتر صابری از آرا و احوال شیخ ابوالقاسم گورکانی می‌گوید: پدر فرهنگ طلایی قرن پنجمشیخ ابوالقاسم گورکانی نامی گمنام در عرصه عرفان اسلامی است؛ هر چند نگاهی دقیق به تاریخ عرفان در این مرز و بوم، نشان از اهمیت این عارف بزرگ خراسانی دارد. علی‌محمد صابری، استادیار فلسفه دانشگاه فرهنگیان و نویسنده کتاب‌هایی چون حدیث عشق و سلطان عشق در گفت‌وگوی پیش‌رو ضمن تاکید بر نقش مهم شیخ گورکانی به زوایا و اندیشه‌های این عارف نامی قرن پنجم هجری می‌پردازد. صابری به تازگی مجموعه رسائل شاه‌نعمت‌الله ولی ‌را که مشتمل بر ۱۰۸ رساله این عارف بزرگ کشور است با شرح و مقدمه توسط نشر علم منتشر کرده است.

اجازه دهید به‌عنوان سوال اول نگاهی به جایگاه و شخصیت شیخ ابوالقاسم گورکانی داشته باشیم. وی در زمره شخصیت‌هایی است که در تذکره‌الاولیا عطار نیز از او نام برده می‌شود. اینجایگاه به چه صورتی تبیین می‌شود و چرا تاکنون ما کمتر با آرا و اندیشه‌های شیخ گورکانی در سنت عرفانی روبه‌رو بوده‌ایم؟
شیخ ابوالقاسم گورکانی شخصیتی بسیار بزرگ اما گمنام در تاریخ عرفان است که به حضرت شیخ‌الاکابر، پیر پرنیاز یا پیر حاجاتی – به دلیل مستجاب‌الدعوه‌بودن – معروف بوده است. وی در دهکده گورکان از توابع توس مشهد به دنیا آمد. شیخ ابوالقاسم گورکانی جزو سلسله‌الاولیا الهی در طریقت و عرفان است و با واسطه‌هایی مثل ابوعثمان مغربی، ابوعلی کاتب، ابوعلی رودباری و همچنین جنید بغدادی به امام دوازدهم در طریقت منسوب می‌شود. درباره اهمیت شیخ ابوالقاسم گورکانی باید گفت تمام سلسله‌های صوفیه و تصوف و عرفان مثل سلسله‌های نقشبندیه، قادریه، تیجامیه، نعمت‌اللهیه، سهروردیه و کبرویه که در ایران، هندوستان و آفریقا هستند نسب از شیخ ابوالقاسم گورکانی می‌برند. ما در متون عرفانی مشاهده می‌کنیم مثلا صاحب کتاب طرایق‌الحقایق، شیخ ابوالقاسم گورکانی را سرسلسله صوفیه می‌داند.
همان‌گونه که اشاره کردید یکی از ویژگی‌های بارزی که درباره شیخ مطرح شده این است که وی را سرسلسله مکاتب عرفانی دانسته‌اند. با این اوصاف یکی از مهم‌ترین مسائل پیرامون شیخ ابوالقاسم گورکانی شاگردان و مریدان وی است.
شیخ در قرن پنجم هجری می‌زیسته و یکی از نکاتی که او را بسیار پراهمیت می‌کند مریدان و شاگردان زیادی است که او تربیت کرده است. در این میان می‌توانیم به ابوعلی فارمدی -که داماد شیخ است- ابوبکر نساج، عبدالله توسی، شیخ ابوسعید ابوالخیر، فردوسی و به احتمال زیاد شیخ ابوالحسن خرقانی اشاره کنیم. شیخ ابوالقاسم گورکانی که معروف به شیخ‌الشیوخ خراسان است، حدود ۷۷ سال دوران قطبیت و خلافت الهی داشته و افرادی نظیر بوعلی‌سینا، ناصرخسرو، شیخ مفید، سیدرضی و سیدمرتضی از فلاسفه و فقهای هم‌عصر او بودند که بعضی از آن‌ها با ایشان دیدار هم داشته‌اند.
با همه تفاسیر چرا شیخ ابوالقاسم گورکانی برای ما ناشناخته و گمنام مانده است؟
زمانی که شیخ می‌زیسته، حکومت در ایران در اختیار حاکمان اهل تسنن بوده و در این مذهب بحث امامت و ولایت پس از نبوت اصلا مطرح نمی‌شود. در چنین حکومتی، عارفی حضور دارد که در رشد، نمو و شکوفایی فرهنگ معنوی ایران تاثیر مهمی بر جا می‌گذارد ولی متاسفانه ناشناخته می‌ماند. شیخ ابوالقاسم گورکانی پدر فرهنگ طلایی ایران در قرن پنجم هجری است، به دلیل اینکه بزرگان زیادی را تربیت کرده و تاثیر ایشان را در عرفان، هنر شهودی، هنر معنایی، ادبیات و فلسفه می‌بینیم. در قرنی که حکومت اهل تسنن بر سرکار است و شیعه هنوز رسمی نشده، فردی ظهور می‌کند که سرچشمه‌های عرفان و معنویت، هنر شهودی و ادبیات عرفانی از خراسان بزرگ که زادگاه او است، جوشیدن گرفته و به سمت جنوب ایران سرازیر می‌شود.
شیخ ابوالقاسم گورکانی متعلق به کدام مکتب عرفانی است؟
در سلسله‌های اصلی عرفانی، شیخ متعلق به سلسله معروفیه نعمت‌اللهیه است. این سلسله از شیخ معروف کرخی ریشه گرفته است. این سلسله‌ها به امام معصوم می‌رسد و به همین صورت شیخ معروف کرخی که سقای امام رضا (ع) بوده، به سلسله معروفیه رضویه نعمت‌اللهی معروف است. نکته‌ای هم که باید اشاره کنم این است که اشعار زیادی از ایشان به جا مانده که بعضی از آن‌ها را با شک و تردید بیان می‌کنند. یک کتاب با نام «اصول‌الطریقه و فصول‌الحقیقه» هم از ایشان ذکر شده که صلاح ابن‌مبارک بخاری در کتاب خود، انیس‌الطالبین، نام آن را آورده است. البته بنده هنوز این کتاب را پیدا نکرده‌ام. در کشف‌المحجوب هجویری که یکی از شاگردان ابوالقاسم گورکانی است آمده شیخ قطب زمانه و اندر حالات بی‌نظیر بود. یعنی ابوالوقت بود و قدر حال را می‌دانست و به ذکر مخفی خود همواره مشغول و آیتی الهی در طریقت و عرفان بود. کسی بود که تربیت‌شده عارفی چون ابوعثمان مغربی است که نفس را مهار کرده بود.
تعالیم و مباحث شیخ ابوالقاسم گورکانی ناظر به کدام بخش از عرفان است و ایشان در آرای خود توجهی به عرفان نظری نیز دارد؟
در عرفان نظر نباید از عمل جدا باشد. منتها تا زمان محی‌الدین عربی
– شیخ‌الاکبر- ما عرفان نظری به آن معنا نداریم. اگر عرفا و صوفیه هم کلامی بیان کرده‌اند، به صورت موجز، خلاصه یا به زبان شعر بوده است. تعالیم عرفان نظری در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم توسط محی‌الدین عربی مطرح می‌شود. البته قبل از آن ما کتاب سوانح‌العشاق شیخ احمد غزالی‌توسی را هم داریم. شیخ احمد هم با یک واسطه که ابوبکر توسی باشد، از مریدان شیخ ابوالقاسم گورکانی است ولی خود شیخ ابوالقاسم گورکانی بیشتر مرد عمل است. البته در باب کلام عرفا که به زبان اشارت و شعر است، ممکن است کتاب‌ها نوشته شده باشد. بعضی از عرفا با همدیگر از نظر حالات متفاوت هستند؛ برخی اهل محبت و عشق و برخی اهل معرفت هستند یعنی به بعضی مجذوب سالک می‌گویند و برخی را سالک مجذوب می‌خوانند. مثلا مولوی یا شیخ فخرالدین عراقی جزو مجذوبین سالک هستند چون بر مدار عشق مطلب – عشق و ولایت انسان کامل – را بیان می‌کنند. برخی مانند محی‌الدین عربی سالکین مجذوب هستند که از عرفان نظری شروع کرده و سعی دارند بین عرفان نظری و عرفان عملی پیوندی برقرار کنند. شیخ‌ ابوالقاسم گورکانی چون قطب یعنی شیخ‌المشایخ بوده با اینکه مرد عمل است ولی سخنش را به اشارت گفته است و در عالم عرفان نظری هنوز کتاب جامعی از ایشان پیدا نکرده‌ایم.
همان‌طور که اشاره کردید آثاری به شکل مکتوب از شیخ باقی نمانده اما سوال این است که از معاصرین تاکنون چه کسانی شرحی بر او انجام داده‌اند؟
شیخ ابوالقاسم گورکانی کاملا گمنام و متاسفانه کمتر درباره ایشان کار شده است. یکی از نویسندگان اهل تاجیکستان به نام دارا نجات کتابی به اسم شیخ ابوالقاسم گورکانی دارد که این کتاب خلاصه‌ای از جمع‌آوری کتب عرفانی ماست که هر جا نام شیخ ابوالقاسم گورکانی آمده، این‌ها را جمع‌آوری کرده است. در ایران نیز به صورت جسته گریخته می‌بینیم مثلا دکتر زرین‌کوب در کتاب جست‌وجو در تصوف ایران ذکری چندپاراگرافی درباره شیخ داشته‌اند. همچنین کتاب سرچمه تصوف سعید نفیسی به صورت کوتاه به شیخ گورکانی پرداخته است. در آثار قدیمی‌تر نیز می‌توان از کیمیای سعادت امام محمد غزالی، نفحات‌الانس جامی و طرایق‌الحقایق حاجی نایب‌الصدر شیرازی نام برد.
به نظر می‌رسد با این اوصاف گمنام بودن شیخ ابوالقاسم گورکانی مهم‌ترین دلیل برای برگزاری همایش بزرگداشت او باشد؟
قطعا یکی از مهم‌ترین دلایل برگزاری این همایش این مساله است. تاثیر ایشان تقریبا مانند کاری بود که سیدعلی همدانی در هندوستان و پاکستان از طریق عرفان اسلامی انجام داد و حداقل ۷۰۰۰ نفر از مردم آنجا را که اهل تسنن و بودایی بودند، شیعه کرد.
قرار است در اردیبهشت‌ سال ۹۳ بزرگداشت شیخ ابوالقاسم گورکانی برگزار شود. تاکنون چه فعالیت‌هایی برای این همایش انجام شده است؟
دبیرخانه این همایش در دانشکده تربیت معلم شهدای مکه وابسته به دانشگاه فرهنگیان مستقر است. فراخوان مقاله این همایش نیز به‌زودی منتشر و طی چند روز آینده سایتی به نام شیخ ابوالقاسم گورکانی رونمایی خواهد شد. همایش نیز در اواخر اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳ و پس از نمایشگاه کتاب در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار خواهد شد.

– روزنامه فرهیختگان