مجلس صبح پنجشنبه ۰۷-۰۹-۹۲ (خلوص نیت در بیعت -آقایان)

03

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سعدی می‌گوید:

بـه جهان خرم از آنـم که جهان خرم ازوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

این شعر از درجات عالی توحیدی که عرفا می‌گویند، است. نه توحید فقط لفظی (توحید لفظی فقط لا اله الا الله) وقتی به معنایش توجه کنیم عرفانی می‌شود. می‌فرماید فأحببتُ‏ أن‏ اعْرف‏، فخلقتُ الخَلْقَ لِكَيْ أُعْرف اراده کردم که شناخته بشوم، خلق کردم تا شناخته بشوم. به یکی دیگر وجودی دادم تا آن وجود، وجود من را درک کند. البته در این موارد زیاد با دیده‌ی فیزیکی نباید دقت کرد، خداوند فرمود دیگر به چه شکل است، نمی‌دانیم!

به کُنه ذاتت خِرد بَرد پِی / اگر رسد خس به قعر دریا

اگر یک پَر کاه را روی آب بیاندازید حالا این آب، چه یک کاسه آب باشد، چه دریا ، کاه روی آب می‌ایستد. وزنی ندارد که به پایین آب برود یا درک کند ببیند این آب چیست! خداوند وقتی هم که بشر را آفرید، برای اطمینان مخلوق از او پرسید أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى (اعراف/172). ظاهرا در این شناختِ توحید، هیچ منعی نبود. خودِ خدا آفرید بعد هم پرسید أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ همه‌ی اینها گفتند بَلَى بنابراین تمام ذرات وجودی در دنیا (ملکول سلول یاخته) همه در فطرتشان می‌دانند. برای اینکه همه ‌گفتند قَالُواْ بَلَى. مع‌ذالک با این مقدمات خداوند وقتی که وجود مستقلی به این مخلوق و خلقت داد، (وجود مستقل همیشگی نه! وجود مستقل موقتی) فرض شد این وجود مستقل است پس خودش همه‌ی کارها را باید انجام بدهد. اول کاری که باید بعد از احساس استقلال انجام بدهد، این است که گزارش بدهد که بگوید من یادم است که گفتم بَلَى! پرسیدی از من أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ گفتم بَلَى. این کار را بیعت قرار داد. از اول خلقت این بشری که احساسیک نحوه استقلال می‌کند. غیر از بشر فرشتگان و شیاطینی هستند ما نمی‌بینیم، دلیل این نیست که نیستند موجوداتی برای خودشان هستند و یک نحوه استقلالی هم دارند. بنابراین قاعدتا این بیعت گرفتن و قرارِ بیعت که خداوند آفریده از خلقت آدم تا خاتم، این یک چیزی است برای همه‌ی بشرها که باید به درگاه خداوند بیایند که ما یادمان است گفتیم بَلَى. بنابراین ایراد را بر ما می‌گیرند می‌گویند اگر شما می‌گویید این طوری است، پس افرادی که می‌آیند تا بیعت کنند نباید رد کنید. این ایراد ظاهرا در این عالم ظاهرِ دنیا صحیح به نظر می‌‌رسد.

اگر رسد خس به قعر دریا

ولی خداوند می‌گوید: تو می‌آیی باید بگویی. تو می‌خواهی من را گول بزنی ؟! بگویی لا اله الا الله! من می‌گویم این حرف زدن فایده ندارد، باید برای همین بیایی! در بیعت نیتت خلوص باشد. بشر به صورت اجتماع زندگی می‌کند، بیماری‌ها و کسالت‌هایی مثل ریا، تظاهر، به اصطلاح خود فروشی و … از جمع ناشی می‌شود. واِلّا وقتی بشر تنها بود یک حضرت آدمی بود با همسرش، برای چه کسی ریا بکند! به چه کسی فخر بفروشد و تکبر کند! اینها از جمع ایجاد شد. خداوند می‌گوید درخواست بیعت که می‌کنی باید هدفت همان بیعت باشد، اگر هدف دیگری باشد در واقع می‌خواهی من را گول بزنی! بیعت می‌خواهم بکنم که بگویم بَلَى غیر تو هیچ کس نیست، واقعا باید این نیت را داشته باشیم.

بشر به صورت اجتماع زندگی می‌کند، جامعه؛ بسیاری از معایب که به صورت ظاهرهایی بیعت را خراب می‌کند، نشان می‌دهد. تشخیص برای این است که آیا این شخصی که می‌گوید من می‌آیم که بیعت کنم، واقعاً دلش بیعت می‌خواهد یا یک چیز دیگر؟! حتی در این راه برای قبول بیعت‌ها، افرادی که در اخذ بیعت مجاز هستند برای اینکه مبادا اشتباه کنند و یک شخصی که با خلوص نیت آمده، رد کنند و در واقع بگویند تو خلوص نیت نداری! و این گناه بر گردنشان باشد این است که یک سهل‌انگاری در این قسمت می‌کند (تساهل، سهل‌انگاری نه!) همین‌قدر کسی که گفت، اصل بر این است که قبولش کنند الّا اینکه ثابت شود برای خاطر چیز دیگری آمده است. بعضی‌ها را دیدم البته نادر هستند و کم هستند، این طور اشخاص برای خاطر منافع مالی و مادی، منافعی غیر از اخذ بیعت می‌آیند. به این جهت هر کسی خلوص نیت داشته باشد ولو در اثر جهلِ دشمن تلقی بشود یا در اثر جهل، دشمنی کند در این صورت خداوند قبول می‌کند، خلوص نیتش را (اگر خودش هم بخواهد) اصلاح می‌کند. در همه مسائل حتی در تقاضای بیعت که الزامی است یعنی الزامِ طبیعتِ انسان است،  در این مسئله که قبول بکنند و یا نکنند ایرادی پیش می آید که بارها گرفته‌اند و پاسخ هم گفته شده است.

همان‌طوری که حکایتی را از حضرت صالح علیشاه گفته‌ام که از من جواب نامه‌ای را پرسیدند که نظر تو چیست! البته پرسیدند، مثل اینکه استاد، شاگرد را امتحان کنند، بعد پسندیدند. گفتم باید دقت کرد در حرف دشمنان اگر از عیوب بگویند و راست می‌گویند ما باید خودمان را اصلاح کنیم. یعنی همان استفاده‌ای که از دوستی می‌خواهیم ببریم، از دشمنیِ دشمنان ببریم و اگر خطا می‌گویند حُكْمُهُ‏ إِلَى‏ اللَّه هر چی می‌خواهند بگویند، هیچ نگرانی ندارد.

ان‌شاءالله خداوند از معایب و بیماری‌های روحی و ایمانی که در ما است، ما را حفظ کند.

Tags