اخلاق سياسى و عقيدتى علی (ع)

اخلاق سياسى و عقيدتى علی (ع)در ايام شهادت حضرت على(ع) بى مناسبت نيست كه بحثی پیرامون يكى از پر معناترين كلام آن حضرت در نهج البلاغه و در باب “اخلاق سياسى و عقيدتى” آغاز کنیم. مولا مى فرمايند:

“من استقبل وجوه الآرا عرف مواقع الخطا”
“آن كس كه از افكار و آراء گوناگون استقبال كند،صحيح را از خطا خوب شناسد.”

اين كلام انديشمندانه در زمانى بيان شده كه ايشان از جهل و نفاق عرب دل آزرده و در رنج بوده اند و اين كلام همان چيزى است كه امروزه ما آن را “تبادل افكار و آزادىِ ابراز عقيده”مى ناميم .اما بعد از قرنها گويا در حكومتى كه ادعاى احياى اسلام راستين و حقوق بشر اسلامى را دارد ،هنوز هم اين كلام در حد شعار است و به دُرُستى فهميده نشده است،كه اگر درك اين انديشه بود شايد بسيارى از مسايل اجتماعى ،سياسى و اقتصادى حل مى شد زيرا همين كلام كوتاه در برگيرنده كليتى است به نام كرامت انسانى و حرمت گذاشتن به آراء ديگران ولو مخالف با شما ! و عمل به اين انديشه نشانه اقتدار و مردمى بودن يك حكومت است،كه اگر عمل مى كرديد ديگر لازم نبود براى كسانى كه از تمام قشرهاى اجتماع مانند دانشجو ،كارگر ،معلم ،وكيل و شاعر و نويسنده و بازارى و…..كه همه به نوعى از نخبگان جامعه هستند و دردشان بى عدالتى است ،چهار ديوارى زشتى الم كنيد و به هر يك از آنها ترفندى به نام”اقدام عليه امنيت ملى و تبليغ عليه نظام”نسبت دهيد .كه اگر توجه مى كرديد و صداى آنها را شنيده و از جمع آراء و نظرات و اعتقاداتشان استفاده مى كرديد ،به واقع جامعه از امنيت بالايى برخوردار مى شد و شاهد بى عدالتى و افزایش اين همه حوادث تلخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسى نبوديم. مانند همين “حادثه” اخيرِ احكام صادر شده براى وكلا و مدافعان حقوق دراويش كه فى الواقع حادثه است زيرا اين احكام افكار بسيارى از مجامع و محاكم بين المللى و حقوق بشرى و بسيارى از مردم آزاده سراسر جهان را به واسطه شناختى كه از اعتقادات آرامش طلبانه دراويش دارند ،جريحه دار كرد و همه را به يارى طلبيد تا دستگاه قضايى ايران را به نقض احكام و دوباره قضاوت كردن در مورد اين احكام متوجه كنند ،هر چند دستگاه قضايى سالهاست كه امتحانِ خود را پس داده و وابستگى بى قيد و شرط خود را به دستگاه امنيتى هر بار آشكارتر ابراز داشته است.باید از قاضی‌هایی که این قبیل حکم‌ها را صادر می‌کنند پرسید، آیا دل‌نگرانی‌ و تلاش براى زندگى در جامعه اى سالم كه همه از رفاه و آرامشى نسبى برخوردار باشند و دغدغه‌هایی از اين دست ،”اقدام علیه امنیت ملی” است؟ و بقول حافظ”نه هر كه چهره برافروخت دلبرى داند” اما انگار قضات از قضاوت فقط چهره برافروختن آموخته اند و نه داورى عادلانه!گويا این قاضی‌ها رنج تحصیل قضاوت صحيح را بر خود هموار نکرده‌ اند و فقط آموخته اند چشم بسته تابع اوامر باشند و خارج از حوزه قضاوت حکم‌هایی را به صلاح خواص !صادر کنند. و همان عده خاص در واقع امنيت «خود» را بيشتر در نظر گرفته و آن را “امنيت ملى” بنامند! و دودِ اين به سينه كوفتن ها به بهانه”امنيت ملى”به چشم مردم بى گناه برود. مانند آنچه كه اين سالها بر اين پیراوان طریقت گنابادی رفت و مى رود ، مانند دراويشِ زندانى ، هم آنهايى كه در گير و دار زندگى اجتماعى و حوادثى كه از نظر عقيدتى بر برادران و خواهران ايمانى آنها تحميل شده ،به عنوان وكيل و مدافع حقوقى ،به ظلمِ رفته بر ايشان تمكين نكرده و پا پيش گذاشته و خواستار احقاق حق بر عليه اين رفتارهاى ضد دينى و اجتماعى همچون تخريب حسينيه ها و تعدى به مال و جان دراويش شده و در اين راه متحمل زندان شدند و در زندان با وجود فشارها و شكنجه هاى جسمى و روحى دست از حق خواهى برنداشته زيرا به حقانيتِ عملِ خود به عنوان يك رفتارِ حقوقى معتقد مى باشند.

اگر به تاريخ رجوع كنيم متوجه مى شويم كه حوصله مَردُم و تاريخ اندك است و در همه زمانها مردم با همه شكستها پيروزِ ميدان هستند، در زمانه ما نيز چنين است ،همه خواستار اصلاح قوانينِ خودسرانه و تمكين دولتيان به خواست برحقِ خودشان هستند و باز هم رأى اين مردم تمام معادلات آن عده خاص را به هم ريخت. بياييد براى يكبار هم كه شده به جز خودتان ،ديگران را هم باور كنيد و باور كنيد هم سويى با انديشه و اعتقاد ديگران راه يك طرفه انحصار طلبى را مسدود و شاه راه آرامشى كه حق اين مردم است باز خواهد كرد.