علی (ع) کشته عدل خویش

علی (ع) کشته عدل خویشجمله معروف «قتل لشده عدله» که درباره حضرت علی (ع) شهرت یافته است گویای واقعیتی است که در زمان آن حضرت نیز مورد توجه واقع شده است وآن میزان توجه ایشان به برقراری عدالت در جامعه است. در اسلام اگر چه شرط عدالت فردی، حتی برای افراد عادی در صورتی که به اموری چون قضاوت، گواهی دادن یا امام جماعت بودن می‌پردازند، ضروری است و فقدان عدالت در این افراد، تصدی ایشان در قضاوت، شهادت و امامت جماعت را نامشروع می‌سازد. اما در عین حال، عدالتی که در قرآن مورد توجه است «عدالت اجتماعی» است واز همین رو آیات زیر در قرآن به همین معنا به کار برده شده‌اند.

و امرت لاعدل بینکم (و فرمان یافته‌ام که میان شما عدالت کنم) و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل (و چون میان مردم حکم کردید، به عدالت حکم کنید) در صورتی که مفهوم ظلم در موارد غیر اجتماعی نیز به کار رفته است. مانند:

ان الشرک ظلم عظیم

(همانا شرک به خداوند ظلم عظیمی است)

ربنا ظلمنا انفسنا

(پروردگارا ما به خود ظلم کردیم)

عدالتی که علی (ع) به جهت شدت پایبند بودن برآن به شهادت رسید نیز همین عدالت اجتماعی است نه عدالت فردی «۵» با این توضیح که عدالت علی (ع) یعنی اینکه امیرالمومنین (ع) نه تنها عادل بوده است و به عدالت رفتار می‌کرده است که خواهان اجرای عدالت در اجتماع نیز بوده است.
در واقع امام علی (ع) نه تنها عادل بود بلکه به منظور عملی ساختن فرمان پروردگار «کونوا قوامین بالقسط درپی اجرای عدالت و گسترش آن در جامعه بود. قیام به قسط یعنی اقامه و به پاداشتن عدل و این غیر از عدالت فردی و عادل بودن از جنبه شخصی است اجرای عدالت در نظر امیرالمومنین علی (ع) از آن رو مهم، ضروری و گریزناپذیر است که اصلاح جامعه را در گرو آن می‌داند:

و من الناس من لایصلح‌ها الاالعدل

توده را جز اجرای عدالت، چیزی اصلاح نمی‌کند. علی (ع) اجرای عدالت را زمینه ساز نابودی فساد اجتماعی می‌داند و داروی درد جوامع را اجرای عدالت می‌داند و از همین رو اجرای آن را به همه توصیه می‌کند و بر حاکمان ضروری می‌شمارد. و اگر خود خلافت را می‌خواست، برای آن بود که سنت رسول خدا را بر پای دارد و عدالت را بگمارد. نه آنکه دل به حکومت خوش کند و مردم را به حال خود واگذارد.
در نامه یی که هنگام خلافت ظاهری خود به عثمان پسر حنیف که از جانب او در بصره حکومت داشت نوشت و او را سرزنش کرد که چرا به میهمانی‌ای رفته که توانگران در آن بوده‌اند نه مستمندان، گوید: «بدین بسنده کنم که مرا امیر مومنان گویند و در ناخوشایندی‌های روزگار شریک مردم نباشم؟ یا در سختی زندگی بر ایشان نمونه یی نشوم؟» حضرت علی (ع) رضایت عمومی اجتماع را در گرو اجرای عدالت می‌داند و عدالت را نه تنها تضمین کننده آرامش درونی افراد که گنجایش ظرف عدالت را وسیع می‌داند، در حالی که گستره ظلم را تنگ می‌شمرد. می‌فرماید: ان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق.
«در عدالت گشایش برای عموم است، آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت‌تر است.» عدالتخواهی در آموزه تشیع امری فراگیر است و ائمه، عموما به این موضوع با دیده ضرورت می‌نگریسته‌اند. امام سجاد (ع) در ضمن دعای مکارم الاخلاق بسط و گسترش عدل و عدالت را از خداوند طلب می‌کند: و البسنی زینه المتقین فی بسط العدل اقامه عدل اگر چه از سوی یک یا چند نفر در جامعه مطلوب است ولی قدر و منزلت بزرگ در زمینه عدالت گستردگی و اقامه آن در سطح وسیع اجتماع است و از همین رو است که امام سجاد (ع) توفیق گسترش آن را طلب می‌کند.
حضرت علی (ع) همچنین در سفارشی به زیاد بن ابیه که وی را به جای عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهای پیرامون آن حکومت داد، فرموده است:
«عدالت را بگستران، و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر می‌انجامد.»
آن حضرت در ضمن خطبه ۸۷ می‌فرماید: «مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهیتان ندادم؟ مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم؟ و نیکی‌ها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم؟» «علی (ع) هرگز در راه اجرای عدالت مسامحه را جایز نمی‌داند به ویژه در جایی که پای بیت المال در میان باشد می‌خروشد. وی درباره اموال فراوان بیت المال که یکی از حکام به بعضی از خویشاوندان خود بخشیده بود، فرمود: «به خدا سوگند بیت المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحب اصلی آن باز می‌گردانم گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت برای او گران آید، تحمل ستم برای او سخت‌تر است.» اگر در جامعه یی این پندار غالب شود که روی آوری به عدالت و اجرای آن در هر شرایطی از وجود ستم در جامعه والا‌تر است، آنجامعه خود به اجرای عدالت خواهد پرداخت و مردم خود قیام به قسط خواهند کرد.
وجود عدالت در جامعه نه فقط برای تامین خدایی شدن انسان‌ها و حرکت رو به بالای جامعه ضروری است که حتی ثبات و دوام حکومت به آن بستگی دارد:
سخن آخر اینکه علی (ع) مربی و امامی است که اهل ملل و ادیان عالم به عظمت او اقرار می‌کنند. ادیب جهانی مسیحی، جرج جرداق لبنانی، او را «صوت عدالت انسانی» می‌نامد و پنج جلد کتاب بی‌نظیر درباره او می‌نویسد و دست تمنا به سوی تاریخ می‌گشاید و به تاریخ خطاب می‌کند: آیا نمی‌شود به نام تکرار تاریخ یک علی بن ابیطالب دیگر به بشریت ارزانی داری؟
چهره علی در هاله یی اثیری، از عدالت و انسان دوستی، هر لحظه بر زندگی بشریت می‌تابد و خون عدالت، که به هنگام «نماز صبح» از پیشانی نورانی او بر محراب ریخت، هر بامداد خورشید را بیدار می‌کند تا فریاد علی را همگان بشنوند: عدالت، عدالت …. و سرانجام این عدالت است که بر همه جا و همه چیز حاکم می‌گردد. اجرای عدالت از نظر علی (ع) با نیت پاک و کاستن از طمع و افزودن بر ورع و پرهیزکاری می‌سر است. و سر انجام علی (ع) به لقا حق رسید و عدالت نگاهبان امین و بر پا دارنده مجاهد خود را از دست داد.

نویسنده: دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان
روزنامه اعتماد، شماره ۲۷۳۹ به تاریخ ۷/۵/۹۲، صفحه ۱۲ (آیین)