پيام «ليل القدر» و صاحب مقام قرآني

پيام «ليل القدر» و صاحب مقام قرآنيحضرت رسول (ص) خود «ليل[ القدر» و صاحب مقام قرآني و مقام حكمت است كه از آن به مرتبه «جمع الجميع» تعبير مي شود و همه اهل ايمان بسته به درجه ايمان خود از اين حكمت الهي بهره دارند كه كمال آن متعلق به پيامبر (ص) و سپس حضرت اميرالمومنين (ع) به عنوان وصي و وارث حكمت پيامبر (ص) است. ما هرگز نبايد فراموش كنيم كه قرآن خود را به عنوان كتاب حكمت و حضرت رسول (ص) و همه انبيا (ع) را در مواضع مختلف به عنوان معلم حكمت تلقي كرده و متاسفانه اين نكته در جهان اسلام فراموش شده است. پوشيده نيست كه قرآن، حضرت رسول (ص) را «يعلِّمُهُمُ الْكِتاب والْحِكْم[» معرفي كرده و اين مطلب بارها به تعبيرات مختلف در قرآن آمده است. قرآن اين مطلب را نه تنها درباره حضرت رسول (ص)، بلكه درباره برخي از پيامبران ديگر نيز آورده است. در يك آيه قرآن تصريح شده كه خداوند از همه پيامبران (ع) ميثاق گرفت كه در ازاي حكمتي كه به آنها آموخته، به پيامبري كه در آخرالزمان خواهد آمد و خاتم النبيين خواهد بود، اقرار و اذعان كنند. در ابتداي اين آيه آمده است كه «خداوند از انبيا(ع) ميثاق گرفت كه در ازاي حكمتي كه به آنان داده…»: اين نكته نشان مي دهد كه اين «حكمت» بين همه انبيا (ع) و كتب و رسل، عام است. اين يك اصل فراموش شده است و بايد در اين آيات بسيار دقت و آنها را بررسي كرد. نكته ديگر آن است كه بايد توجه كرد كه وارث اين حكمت كيست و آيا هر كسي مي تواند وارث اين حكمت باشد؟ آن كسي وارث اين حكمت مي تواند باشد كه از حيث معنا و حقيقت، وارث رسول الله(ص) باشد: امام علي (ع) در درجه نخست، وصي رسول خدا (ص) شناخته مي شود و همگان به اين نكته اقرار كرده اند. امام علي(ع) كسي است كه پيامبر (ص) درباره ايشان فرمود: «انا مدين[العلم و علي بابها»: اين كلام بسيار مهم است: به مدينه نمي توان وارد شد مگر از درب آن: كليد درب، در دست علي (ع) است و ايشان دربان آن است. اين به جهت آن است كه ايشان ولي الله اعظم، راس ولايت و صاحب ولايت مطلقه الهيه هستند. بنابراين تنها علي(ع) مي تواند وارث حكمت پيامبر (ص) باشد و اوست كه قرآن ناطق است. شب قدر با شخصيت پيامبر (ص) و امام علي (ع) گره خورده است. اين شب قدري كه داريم، بيان زميني شب قدر اصلي است كه در ذات الهي است: همه چيز مقدر و متعين شده و قرآن از ذات حق نازل شده است و «إِنا انزلْناهُ فِي ليل[الْقدْرِ» اشاره به همين معنا دارد. مقدر شده كه قرآن به حضرت رسول (ص) نازل شود و خود حضرت رسول (ص)، «ليل[ القدر» و صاحب مقام قرآني است و اگر ليل[ القدر نبود، قرآن به قلب مبارك ايشان نازل نمي شد. آن حضرت صاحب مقام و مرتبه قرآني است كه از آن به مرتبه «جمع الجميع» تعبير مي شود: «مقام جانفزايش جمع جمع است… ». اگر پيامبر (ص) صاحب مقام قرآني نبود، قرآن بر او نازل نمي شد : پس اين مقام نخستين تعين ذات است.

تعين ذاتي كه آن مقام قرآني و آن مقام حقيقت محمدي است و اين مقام حقيقت محمدي با آن مقام قرآني در آن ذات با هم ارتباط دارند و در اين مرتبه نزول نيز در شب قدر نازل شده است: «صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي»: آنچه در آنجا مقدر شده به همان صورت نازل شده است. بنابراين اين مقام قرآني كه مقام حكمت است و بر قلب حضرت رسول (ص) نازل شده، واقعا نكته بسيار مهمي است. همه اهل ايمان بسته به درجه ايمان خود از اين حكمت الهي بهره دارند، اما كمال آن متعلق به حضرت رسول (ص) و سپس آن كسي است كه حضرت او را باب مدينه علم و برادر خود
(در ماجراي بسيار مهم عقد اخوت)خواند.
بنابراين هر كه از ايمان و ولايت الهي بهره دارد، به همان ميزان از حكمت بهره دارد و به همين جهت است كه حكمت در سرزمين تشيع رشد پيدا كرده است. اگر سير حكمت را در جهان اسلام دنبال كنيم، مشاهده مي كنيم كه اين سير حكمت در بلاد ديگر اسلامي نبوده و آنان همه مخالف حكمت بودند، زيرا همگي مخالف عقل بودند: عقلي كه در قرآن و كلام ائمه معصومين(ع) آن همه مورد تاكيد قرار گرفته است (همچنان كه براي نمونه باب نخست كتاب اصول كافي به «عقل و جهل» اختصاص يافته است و…). هدايت الهي كه در تعاليم و كلمات حضرت امير مومنان علي (ع) به عنوان جانشين و خليفه رسول الله (ع)، تالي تلو پيامبر (ص) و قرآن ناطق و ناطق بحق بوده، به جامعه اسلامي منتقل شده است البته حكيم يكي از نام هاي خداوند است و اختصاص به قوم خاصي ندارد. خداوند همه اقوام را آفريده و آنان را هدايت كرده و انبيا (ع) و اوليا و حكما در هر جا كه بوده اند، از حكمت بهره داشته اند.
كلمه قرآن جامع حكمت است و پيامبر (ص) خود فرموده است كه «اوتيت جوامع الكلم». بنابراين قرآن يك ديد بسيار جهاني دارد و حكمت هاي ديگر را نفي نمي كند و در پرتو تعاليم ائمه اطهار(ع) و خاصه در راس آنها علي (ع)، يك جريانس عميق و دقيقي به نام حكمت الهي در جهان اسلام به منصه ظهور رسيده كه تا به امروز هم آثار و بركات آن را مي بينيم.

نويسنده: دكتر غلامرضا اعواني
استاد فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي

روزنامه اعتماد، شماره 2738 به تاريخ 6/5/92، صفحه 1 (صفحه اول)